«أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه»
«بدانيد! او حجت باقي است و هيچ حجتي بعد از او نيست.»
حجت يعني «ما به يحتج فعل»؛ دلیلی که یک کار با استناد به آن انجام می شود و احتجاج يعني دليل آوردن. وقتي می گوییم براي چيزي دليل مي آوريم، خودِ دلیل، حجت است. همچنین این واژه (حجت) یک نوع اسم و لقب برای ائمه عليه السلام است. لذا حضرت مي فرمايد این آخرين حجت پايدار خداست؛ يعني از سال 260ق که امام حسن عسکري عليه السلام به شهادت رسيدند، امام زمان (عج) حجت روي زمين هستند.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که اگر پس از آن حضرت حجتی نیست، مسأله رجعت حضرت عیسی عليه السلام و ائمه عليهم السلام چگونه توجیه پذیر است؟ در پاسخ می گوییم روايات زيادي داريم که برخي از ائمه عليه السلام پس از امام زمان (عج) باز ميگردند و حکومت مي کنند؛ مثل امام علی عليه السلام، امام حسین عليه السلام و برخی از ائمه عليهم السلام. در اینکه اصل رجعت طبق آیه ی: «پروردگارا! ما را دوبار ميراندى و دو بار زنده كردى» [1]، جزء ضرورياتِ اعتقادات شيعه است شکی نیست؛ اما تعبير «لاحجه بعده»، ناظر به عنوان حجت که امامت و مسئوليت است می باشد و نظري به رجعت ديگر امامان ندارد؛ زيرا که آنان حجت هاي قبلي هستند که دوباره رجعت خواهند کرد؛ مثل حضرت عيسي عليه السلام که می آیند و به عنوان وزير امام زمان (عج) پشت سر ايشان نماز مي گزارند: «...يُصَلِّي خَلْفَه...»؛ [2] اما حضرت عيسي عليه السلام به تنهایی حجت مستقل نيستند. حجت بودن ايشان تحت حجيت امام زمان (عج) خواهد بود. اگر هم اميرالمومنين و امام حسين (ع) تشريف بياورند، ـ با اينکه افضل از امام زمان عليه السلام هستند ـ ولی حکومت به نام امام زمان عليه السلام است و لذا «...أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه...» نشان مي دهد که ايشان به عنوان آخرين نفر است که حکومت جهاني خدا را تشکيل مید هد و اگر قرار است تا قيامت بقيه ائمه عليهم السلام هم بيايند ـ که ميآيند ـ ذیل حکومت امام زمان (عج) هستند؛ نه اينکه حجيت مستقلي داشته باشند.