هارون‏عليه السلام را خداوند متعال به آسمان بالا برد و سپس بار ديگر به زمين بازگرداند، چنان‏كه در مجلد پنجم بحار در روايت مسندى از حضرت ابى عبد اللَّه صادق‏عليه السلام آمده كه فرمود: موسى به هارون گفت: بيا با هم به كوه طور سينا برويم. چون با هم رفتند ناگاه خانه‏اى ديدند كه بر در آن درختى بود بر روى آن دو پيراهن، پس موسى به هارون گفت: جامه هايت را برافكن و داخل اين خانه شو و اين دو حلّه را ببر كن و بر تخت بخواب. هارون همين كار را كرد، پس چون بر تخت آرميد، خداوند او را به سوى خود قبض كرد و خانه و درخت برداشته شد، موسى به بنى اسرائيل بازگشت و به آن‏ها خبر داد كه خداوند هارون را قبض روح كرد و به سوى خود بالا برد. گفتند: دروغ مى‏گويى تو او را كشته‏اى، پس موسى به درگاه الهى شكوه كرد، خداوند متعال به فرشتگان امر فرمود تا او را بر تختى مابين زمين و آسمان فرود آوردند تا اين‏كه بنى اسرائيل او را ديدند و دانستند كه مرده است.[1] نزديك به همين روايت از صاحب الكامل نقل شده است. قائم‏ارواحنا له الفداء را نيز، خداوند بعد از ولادت به آسمان بالا برد، سپس به سوى زمين بازگرداند - چنان‏كه در شباهت آن حضرت به موسى‏عليه السلام گذشت.

هارون‏عليه السلام از راه دور سخن موسى را مى‏شنيد هم‏چنان كه موسى سخن هارون را از دور مى‏شنيد، اين نكته را صاحب كتاب بدايع الزهور آورده. قائم‏ارواحنا له الفداء نيز، در روضه كافى از حضرت ابى عبد اللَّه صادق‏عليه السلام آمده كه فرمود: هنگامى كه قائم ما بپاخيزد خداوند - عزّوجلّ - در گوش‏ها و چشم‏هاى شيعيان ما خواهد افزود به طورى كه بين آن‏ها و حضرت قائم‏ ارواحنا له الفداء پيكى نخواهد بود، با آن‏ها سخن مى‏گويد و آن‏ها مى‏شنوند، و به او نگاه مى‏كنند در حالى كه در جاى خودش باشد.