آفتاب گردان یک گل است. یک گل زیبا با گلبرگ های زرد و چهره ای سیاه. وقتی خورشید نیست، آفتاب گردان غمگین است و سرش به زیر. گویی زانوی غم به بغل گرفته است. ولی وقتی خورشید طلوع می کند، آفتاب گردان سرش را بلند می کند. گویی خوشحال است. در طول روز صورتش را رو به خورشید می گیرد. هر جا خورشید باشد، آفتاب گردان هم به همان جا نگاه می کند. گویی درطول شب دلش برای خورشید تنگ شده و حالا نمی خواهد حتی لحظه ای از آفتاب گردان روی بگرداند. او عاشق خورشید است. گرچه رویش سیاه است ولی گلبرگ های زردش نشانه ای از خوشید دارند. حتی نام او نیز حکایت از محبت و شیفتگی او می کند. آفتاب گردان، یعنی گلی که با چرخش خود به دور خورشید وفاداری خود را ثابت می کند. و شب ها غمگین از فراق خورشید، تا به صبح انتظار می کشد.
راستی! آیا ما می توانیم یک آفتاب گردان باشیم؟ ولی آفتاب گردانی که آفتاب او پشت ابرهای غیبت پنهان است. آیا امام زمان چون خورشیدی نیست که درپشت ابرهای سیاه پنهان شده است. او با این که پنهان است ولی چون خورشید پشت ابر به نور افشانی خود ادامه می دهد. و تمام آفتاب گردانها نیز به دور او می چرخند.
راستی اگر امام زمان آفتاب باشد، آفتاب گردان بودن چه زیباست؟
اگر ما نیز چون آفتاب گردان همیشه به دور امام خود بچرخیم و در شب های به دور از آفتاب و در دوران غیبت او اندوهگین باشیم و خود را برای ظهور او آماده کنیم. آن وقت چون گل آفتاب گردان نشانه هایی از او -آفتاب هستی- خواهیم داشت. گرچه گناهان بسیار داریم و رویمان سیاه است ولی می توانیم با پیروی از آفتاب خود – امام زمان (عج)- دل هایمان را چون گلبرگ های آفتاب گردان نورانی کنیم. و همیشه چون گلی زیبا شیفته او باقی بمانیم.
حضرت مهدی علیه السلام می فرمایند:
و اما نحوه ی بهره وری از من در دوران غیبت من چون بهره وری از آفتاب است، هنگامی که در پشت ابرها پنهان شده باشد. [1]