ما به این نتیجه رسیده ایم که سال های سال به جای شوق به تو و ظهورت، بیهوده از تو و ظهورت می ترسیده ایم. عده ای نادان ما را از تو ترسانده بودند که اگر بیایی با شیعیانت چنین و چنان می کنی. تویی که در زیارتت چنین خطاب می کنیم:
«ذخرک الله لنصره الدین و اعزاز المؤمنین و الانتقام من الجاحدین المارقین * خداوند تو را برای یاری دین و عزیز کردن مسلمانان و انتقام از منکرین سرکش ذخیره کرد.»
همچنین تو را «احیا کننده مؤمنین»، «عزیز کننده دوستان»، «گشاینده گرفتاری»، «از بین برندۀ اندوه» و «برطرف کنندۀ بلاها» خطاب می کنیم. [1] این خطاب ها چیزهایی است که اجداد پاکت و اولیای خدا از ما خواسته اند که تو را اینگونه خطاب کنیم و قطعاً درست و به حق فرموده اند.
پس ما بی خود و بیجا از تو می ترسیدیم و با این ترس بین خودمان و تو فاصله ای عمیق، و غم انگیز و خسران آمیز ایجاد کرده بودیم. ما فهمیده ایم که باید به جای تو از خودمان و نفس اماره مان بترسیم که مبادا ما را فریب دهد و به جهنم و جدایی و فرار از تو و به عذاب و نکبت و قهر و غفلت از تو و فراموشی و ظایفی که در قبال تو داریم بیندازد. ما هر چه می کشیم از خدعه ها و فریب های نفس خودمان است که با وجودی که تو و مقام آسمانی ات را و نسبت پدری ات را با خودمان خوب می شناسیم، باز ما را از تو جدا می کند و بین ما و تو، دو به هم زنی می کند و امر را چنان بر ما مشتبه می کند که به جای ترس از خود، ما را به ترس از تو و مدارا و دوستی با خودش کشانده است، به طوری که به جای فریاد و نهیب بر او و خیانت هایش بر سر خداوند فریاد می کشیم که چرا تعجیل در ظهور نمی کند و بر سر تو فریاد می کشیم که چرا ظهور نمی نمایی، این نفس خبیث با تنبلی ها و تن پروری ها و کسالت هایش ما را از خدمت به تو و حرکت به سوی ظهورت باز داشته و موجب هدر رفتن و معطلی استعدادها و توانایی های ما شده است و این خیال خام و دروغ بزرگ را به ما تحمیل کرده است که خداوند و تو را عامل تأخیر و معطلی ظهور بدانیم، در واقع با ما کاری کرده که بدون این که کاری کرده باشیم و لیاقتی داشته باشیم برای ارضای تنبلی ها و بی ارادگی هایمان چنین وانمود کنیم که طالب تو هستیم و منتظر توایم و خود را برای آمدن تو آماده کرده ایم و بعد با جسارت و بی ادبی به غیبت تو اعتراض می کنیم.
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از چه می نالی و فریاد چرا می داری [2]
غافل از این که عامل اصلی نیامدن تو همان طور که در نامه ات به شیخ مفید رحمه الله علیه مرقوم فرموده ای، خود ما و بی همتی ها و همدلی نکردن های ما برای فراهم آوردن زمینه ظهورت و برداشتن موانع آن است. این نفس سرکش و خیانت کار و این دشمن ترین دشمن ماست که همه مسئولیت ها را به گردن تو انداخته و خود را از هر تلاش و همتی معاف کرده و ما را به حل شدن و پیگیری بی وقفه مسایل دنیایی ترغیب و تشویق می کند و از منجی و پدرمان و نیز آخرت و حیات ابدی مان غافل کرده است.
آشتی با امام عصر-محمدشجاعی
[1] مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفداء
[2] شوق مهدی، فیض کاشانی، ص 155