درباره ی دعا خواندن از امام صادق علیه السلام آمده که وقتی ما از ته قلبمان دعا میکنیم درحالی که شرایط دعا فراهم باشه دعا حتما مستجاب میشه و هیچ شکی هم در آن نیست. منتهی گاهی اوقات دعا با یک فاصله ی زمانی مستجاب میشه. یعنی خدا میداند مثلا آن چیزی که ما از او میخواهیم در این زمان به مصلحت ما نیست. بعضی اوقات هم اگر اصلا این دعا در این دنیا به مصلحت ما نباشد بهتر از آن را در آخرت به ما میدهند. بعضی اوقات هم به خاطر دعایی که میکنیم یک مشکل دیگرمان را بر طرف میکنند. ولی دعا به هر حال صد در صد مستجاب میشود. برای همینه که وقتی دعا میخونیم و دستامون را بالا میبریم حتما جوابش از بالا میآید. برای همین یکی از آداب دعا این است که وقتی دعا تمام شد دستها را میمالیم به صورت و چشمهامون. چون دستامون متبرک شده و جوابش صد در صد از جای خیلی بالایی از طرف فرشتهها آمده. (خواندن دعای فرج)
بچهها! در این دنیا ما هر وقت برای سلامتی حضرت حجت علیه السلام دعا میخوانیم، نظر حضرت را به طرف خودمان جلب میکنیم. این دعا اول از امام صادق علیه السلام به ما رسیده. امام صادق علیه السلام صد و خوردهای سال قبل از امام زمان ما زندگی میکردند. از آن موقع این دعا را میخواندند. برای اینکه همیشه در مورد امام زمان ما صحبت شده بود. همه امامان میدونستند که بعضی از آدمهای بد جلوی آنها را خواهند گرفت و متاسفانه باعث مرگشون خواهند شد. ولی میدونستند که آخری شون اونی که تمام حرفهای اون ها را به نتیجه میرساند خواهد آمد. برای همین از اون موقع برای سلامتی شون دعا میخوندند. امام صادق علیه السلام در ماه رمضان و شب ۲۳ ماه رمضان که شب قدر است این دعا را میخوندند و با التماس از درگاه خدا میخواستند که خدایا این آخرین امام از نسل ما را سلامت نگه دار که بتواند به درد شیعیان ما برسه. پس میبینید که این دعا چقدر عزیز است.همه ی ما می دونیم که نماز خودش جایگاه خیلی بالایی داره، آدم موقع نماز داره با خدا درد دل میکند. یعنی نماز خودش اهمیت خاصی دارد و دعایی که در نماز خونده بشه جایی بالاتر دارد. برای همین به ما توصیه شده در قنوت نمازهامون اول یک صلوات بعد دعای فرج و بعد آن هم یک صلوات بفرستیم. درست مثل اینکه حاجتتون رو دارید بسته بندی میکنید. حاجتتون که توی قلبتونه میذارین توی یک جعبه ی صاف و قشنگ که یک دری داره و یک جایی که حاجتتون رو توش بذارین یعنی همون دو تا صلوات. بعد روی جعبه یک گل خوشگل می زنید. گلی که وقتی دست میکشید با دستاتون گلبرگهاش رو احساس میکنید. اون گل دعای فرجی است که شما خوندین. این بسته بندی خوشگل که به دست خدا میرسد اون وقت حضرت حجت علیه السلام این بسته بندی را عطر افشانی میکنند و بوی گل یاس، مریم و محمدی از این بسته بندی در مییاد. این عطر خوشبو آمینی است که حضرت حجت علیه السلام به اون حاجت توی قلب شما میگه. بچهها، پارسال که اومدم اینجا، بعد از ماه رمضان رفتم مشهد خدمت امام رضا علیه السلام. جای همتون خالی بود احساس میکنم این مشهد فقط بخاطر تک تک شما نصیبم شد. وقتی وارد حرم شدم اولین چیزی که گفتم، گفتم یا امام رضا! من از طرف بچههای نرجس برات سلام آوردم.
امام رضا علیه السلام وقتی خواستند موقعیت امام معصوم را برای ما توضیح بدن در حدیثی میگن: «امام معصوم برای همه ی ما در هرحالتی که باشیم مثل یک انیس و رفیق اند. یعنی امام برای ما یک دوست خیلی صمیمی و مهربونه. امام والد شفیق است. امام برای تک تک ما پدری مهربونه. بچهها ما در واقع پدر واقعیمون اماممونه. چون بیشتر از پدر ما رو دوست داره. چون ما واقعا از وجود آنها خلق شدیم. میگن امام مثل اخ الشقیق است برای ما. مثل برادری بزرگ و دلسوز که دوست داره از آدم نگهداری بکنه. به درد دل آدم گوش کنه و کارهای آدم رو سر و سامان بده و بعد میگن امام برای همه ی ما مثل یک مادری است که از خود گذشته است و با تموم وجودش نیکوکاری میکنه برای بچه ی کوچکش. بعد میگن امام برای همه ی ما پناه گاهی است در زمانی که زیاد مشکل داریم. هیچ پناه گاهی محکم تر از پناه گاه امام برای هیچ کدام ما نیست. امام این چنین موقعیتی داره. فقط یک آدم معمولی نیست. امام معصوم با بقیه آدم ها فرق میکنه. امام معصوم در همه حال مواظب ماست. همه ی ما رو میبینه. خیلی اوقات ممکنه از کنار ما رد بشه ما اونو نمیشناسیم. ولی او تک تک ما رو به اسم میشناسه. برای همینه که همیشه باید در مشکلاتمون اون رو صدا بزنیم. برای خود من هم تجربه شده. یه زمانی بود که من در یک شهر غریب و دور، تنهای تنها زندگی میکردم. بعد مشکلاتی برام پیش اومد، علاوه بر این که داشتم بینایی چشمامو کم کم از دست میدادم. شوهرم هم مریض شد و بعدش هم از دنیا رفت. ولی به خدا قسم اعتراف میکنم حتی یک لحظه احساس تنهایی نکردم. برای این که اون پدر مهربون، اون برادر نازنین، اون دوست عزیز همیشه کنارم بود. همیشه حضور معنوی شون رو در قلبم احساس میکردم و همیشه احساس میکردم داره دستمو میگیره. بعضی اوقات باید مشکلات و سختیها رو تحمل کنیم. چون این دنیا یک مدرسه است. که بعضی وقت ها خوندن درس هاش هم سخته. سختیهایی هم که توی این دنیا میکشیم مثل اون درسای سخته. بالاخره با تحمل و دقت آسون می شه و ما ازشون چیزهای زیادی یاد می گیریم. اگر ما همیشه اینو یادمون باشه اون وقت مشکلاتمون به نظرمون کوچک می شه. هرقدر هم که زیاد باشد. چرا؟ چون میدونیم یک پدر مهربونی داریم که قدرتی داره. قدرتی که خدا بهش داده و توانایی انجام هر کاری را البته با اذن خدا داره. این چنین پدر مهربونی در همه حال کنار ماست. هر وقت توی قلبمون صداش کنیم داره گوش میده. وقتی من بدونم این چنین پدری در کنارم هست اگر قرار باشه یک خورده توی زندگیم مشکل باشه، میگم خوب اشکالی نداره. اگر پدرم فکر میکنه این مشکل به نفع من هست خوب لابد به نفع من هست.
میدونید مثل چی می مونه؟ درست مثل اینکه شما یک دوست کوچک تر از خودتون دارید که نسبت به اون احساس مسئولیت میکنید. اگر او سرما بخوره و کسی براتون شکلات بیاره و اون اصرار کنه که شکلات را بهش بدین، شما که بزرگ ترید وقتی میبینید شکلات براش خوب نیست، بهش میگین الآن نباید شکلات رو بخوری. بعدا که حالت بهتر شد، برات میآرم. ممکنه دوستتون ناراحت بشه ولی شما میدونید که فقط خوبی رو براش میخواستین. برای همین بعضی اوقات که برای حضرت دعا میخونیم اگه اون چیزی که ما میخوایم همون موقع بهمون نمیده حتما بخاطر اینه که تاخیرش به نفعمونه. چون اون ما رو بیشتر از هر کسی دوست دارد و نفع ما رو میخواد. هر وقت دلمون میگیره اون ناراحت میشه. برامون دعا میخونه. میگه خدایا بهشون صبر بده! این ها اون هایی هستند که من دوستشون دارم. من هر وقت بخوام با آقا درد دل کنم با یکی از کنیههاشون که اباصالح است، صداشون میکنم.
وقتی میگم اباصالح قلبم گرم میشه. اباصالح یعنی پدر صالحان. واسه ی خودم این تو ذهنم مییاد. نمیگم غلط یا درست. ولی در آیههای قرآن داریم که خدا میفرماید: «ان الارض یرثهاعبادی الصالحون» بالاخره زمین را بندگان صالح به ارث خواهند برد.
وقتی این مسئله تحقق پیدا میکنه که حضرت حجت علیه السلام بیاد. وقتی میگم اباصالح؛ احساس میکنم دارم با بابام حرف میزنم. همیشه با اون لفظ صداش میکنم و دعاها مو بهش میگم. اون وقت احساس نزدیکی بهش میکنم. چون وقتی با اون صحبت میکنم تمام وجودم پر از امیده. برای این که میدونم هر دعایی که براش میخونم اون میشنوه. بعد هر جور که مصلحت من باشه اون دعا رو به اذن خدا مستجاب میکنه.
بعد تازه یه خوشحالی دیگر درون خودم است. اونم ظهور آقاست. بچهها خدا یه قولی داده. خدا قول داده که آخرین امام ما ظهور کنن. اگر ظهور حضرت حجت علیه السلام زمانش معین شده نیست، زمانش را خدا باز گذاشته. گفتند هرچه بیشتر برای ظهورش دعا کنیم، زمانش نزدیک تر میشه. خوب این آدم رو خیلی خوشحال میکنه واسه همین هر وقت کاری ندارم و موقعیت اون پیش میاد برای ظهورش دعا میکنم. چون اگر حضرت حجت علیه السلام ظهور کنن رنگ دنیا عوض میشه. همه ی مریضها شفا پیدا میکنن. همه ی اونایی که مشکل مادی دارن مشکلاتشون از بین میره. همه-ی بدیها از بین میره. همه با هم دوست و مهربون میشن. هیچ کسی بد کسی رو نمیخواد. کسی از دست کسی دلخور نمیشه، ناراحت نمیشه. حتی حیوان ها با آدم ها دوست میشن. مثلا امکان نداره یک سگ آدم رو گاز بگیره. این قدر دنیا خوب میشه وقتی این دعای فرج رو میخونیم. یعنی مستجاب شدن همه ی دعاها رو خواستیم. نه فقط برای خودمون بلکه برای همه مردم دنیا. یعنی اگر فقط برای خودمون دعا بخوانیم، خوب فقط یک مشکل حل میشه. ولی وقتی دعا برای ظهور حضرت میخونیم داریم برای مشکلات همه ی آدم هایی که مشکل دارن دعا میکنیم. همه ی آدم-های توی این دنیا مشکل دارند. یکی نابیناست، یکی گوشش مشکل داره. برای همین هم خدا شاید این مشکلات رو به ما داده تا ما بیدار بشیم و بفهمیم که بدون امام بالا سرمون مشکلات ادامه پیدا میکند. شاید این انگیزه ای باشه برای ما که هرچه بیشتر برای اومدن امام دعا بخونیم که مشکلات همه از بین بره. برای همینه که ما وقتی راجع به اباصالح فکر میکنیم به غیر از امید چیزی تو دلمون نمییاد. چون میدونیم پناه گاهمونه، دوستمونه، پدرمونه، برادرمونه، بعد هم میدونیم وقتی ظاهر بشه دیگه همه ی مشکلات از بین میره. فقط و فقط امید و خوشحالی است. واسه ی همینه که این قدر ما دوستش داریم و از ته قلبمون، دعاش می کنیم.
حالا میخوام یه رازی رو بهتون بگم. میدونید که امامامون بهمون گفتن هر وقت توی هر مجلسی از محمد و آل محمد صلی الله و علیه و آله و سلم صحبت میشه از آن مجلس عطر گل به آسمونها میره. این بو و عطر به دماغ ما نمییاد این مخصوص فرشتههاس. فرشتهها تو آسمون متوجه میشن یه نقطه ای روی زمین خیلی خوشبو شده. همه به هم میگن اونجا چه خبره؟ همه عجله میکنن بیان پائین تا ببینن این بوی خوب از کجا مییاد؟ بعد بالهاشون رو به در و دیوار محل میمالن تا بالشون بوی عطر بگیره. بعد که این گروه میرن تو آسمون بقیه ی فرشتهها میگن شما از کجا این طور خوشبو شدید؟ میگن ما رفته بودیم زمین پیش یک سری از آدمها که داشتن درباره ی سرور ما صحبت میکردن. ما رفتیم اون جا متبرک شدیم و برگشتیم. اون وقت یک گروه دیگری مییان. تا وقتی ما راجع به اونا صحبت میکنیم فرشتهها مییان و می رن. برای این که اونا هم دوست دارن راجع به این حرفا بشنون. برای این که امام ما امام اون ها هم هست. برای این که آدمهایی که کار خوب بکنند، نماز شون رو بخونن، روزه بگیرن و ... مقامشون از فرشتهها هم بالاتر میره. یعنی فرشتهها به ما نگاه میکنن. اینها قصه نیست. افسانه نیست. امام زمان میگه ما باید حقایق رو یاد بگیریم. اون-قدر قصههای خوشگل و واقعی هست که دیگه جایی برای خیال بافی نمیذاره. این چیزهایی که ما راجع به امامان بهتون میگیم همه حقیقته. هر کلامیکه از زبان امام بیاد، حقیقته. خیلی آدمها ممکنه تو حرفاشون شوخی بکنن یا خدای نکرده دروغ بگن. ولی امام هیچ وقت دروغ نمیگه. واسه همینه که دوست دارن ما هم همیشه تو چیزهایی که واقعی و حقیقی است وقتمون رو بذاریم. اگر ما به جای اینکه وقتمون رو صرف چیزای خیالی و رؤیایی بکنیم که بی خود فکرمون رو ببره جاهایی که فایده نداره، وقتمون رو بذاریم رو یاد گرفتن چیزهایی که امامان به ما میگن، اون وقت امام زمان آن قدر از ما خوشحال میشه که حد نداره. بچهها گفتن وقتی روز قیامت میاد؛ مؤمن وقتی میره تو بهشت، اون-هایی که قرآن بلدن هر آیه ای از قرآن رو که میخونن یک طبقه میرن بالاتر. هر چی بیشتر قرآن بلد باشیم، جامون تو بهشت بهتر میشه. بهشت هم ابدی است. تموم شدنی نیست. پس چه بهتر که وقتمون رو بذاریم برای چیزهایی که به درد مون میخوره.
یک راز دیگه رو امامان یادمون دادن. اون هم اینه که بعد از این که نمازتون تموم شد دو تا دستاتون رو بزارین روی دو تا چشماتون اون وقت آیةالکرسی رو بخونید. ان شاءالله که مورد لطف قرار میگیرید. ولی هیچ وقت صبرتون رو از دست ندین. همیشه در عین حالی که تسلیم پدر مهربونتون اباصالح هستین، همیشه امیدوار باشید. به دست خدا هر کاری انجام پذیره. به شرطی که به سود ما باشد.( آیةالکرسی را همه با هم خواندن)
حالا میخوام همه باهم متوسل بشیم. اول متوجه خدا بشیم. من توی دعاهام همیشه اول ظهور حضرت رو میخوام. بعد از خود حضرت میخوام که دست من رو بگیره و منو به راه راست هدایت کنه. چون بچهها بزرگ ترین نعمت اینه که آدم در راه راست باشه. بعد توی دلم میگم اباصالح تو که همه ی اسرار زندگی منو بهتر از خودم میدونی، همه ی حاجتهامو میدونی، خودت اگه صلاح میدونی این حاجت رو به من بده. حالا من چند دقیقه سکوت میکنم که شما تو دلتون دعاهاتون رو بخونید بعد میخوایم با هم متوسل بشیم.
من چند سلام از زیارت آل یاسین رو میگم و شما تکرار کنید:
سلام علی آل یاسین
السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته
السلام علیک یا باب الله و دیان دینه
السلام علیک یا خلیفة الله و ناصر حقه
السلام علیک یا حجة الله و دلیل ارادته
السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه
السلام علیک فی آناء لیلک و اطراف نهارک
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه
(خواندن دعای توسل و ام من یجیب)