montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

«و قد افنيت عمري في شره السهو عنك».[1] روزها بي‌امان از پي هم مي‌گذرند، لحظه‌ها بي‌آن كه ريسمان زمان را پاره كنند، دست در دست هم، مي‌آيند و مي‌روند، زمان چون سيلي، عمر ما را در هم مي‌پيچد و پيش مي‌تازد. اندكي نخواهد گذشت كه جام زندگي من و تو پر شود و بانگ الرحيل برآيد و رفتن تنها راه باشد، به چشم برهم زدني.اينك رسيده است زمان آن كه چشم بگشاييم و نظري اندازيم، به راهي كه مي‌رويم، به مقصدي كه برگزيده‌ايم و به توشه‌اي كه برگرفته‌ايم.زماني دراز در درياي الطاف الهي غرق شديم و به اميد احسانش، جسورانه، نافرماني‌اش كرديم. مدتي مديد، لحظه به لحظه، در هواي نكويي‌هايش نفس كشيديم و شكري بر لب نياورديم. [2] چشم بر هم نهاديم و به بي‌راه رفتيم، درستي‌ها را رها كرديم و به خطا دست يازيديم.اينك آيا زمان آن نرسيده كه به انتهاي راه نظري‌اندازيم؟ تا كجا مي‌رويم با اين همه غفلت؟ به كجا مي‌رويم [3] چنين شتابان، چشم بسته و گمراه؟! هنگام آن است كه با خود بينديشيم كه:«و قد افنيت عمري في شره السهو عنك؛ عمرم را با درد و غفلت از تو فاني ساختم».چه قدر از خدا غافل بوده‌ايم؛ به بودنش، بود شده‌ايم و به لطفش، اشرف خلايق گشته‌ايم، در هر نفسي، هر لحظه‌اي، هزار هزار نعمت سرشار بر ما باريده است و دنيا دنيا لطف لبريز جاري گشته؛ و ما بي‌توجه به حضورش، بي‌شنيدن نداي زنهارش، بي‌دقت به‌اندرز حكيمانه‌اش، راه به گمراهي برده‌ايم، گويي غفلت را برگزيده‌ايم، گويي خود را به خواب زده‌ايم.مي‌دانيم كه معادي هست و در خيال وانديشه‌اش نيستيم. مي‌دانيم حسابي هست و حساب‌مان را پاك نمي‌كنيم. مي‌دانيم سوالي هست و در پي جواب نمي‌گرديم. غرق در غرور و سرمستي، به سوي هلاك و نيستي مي‌رويم[4] و باك‌مان نيست كه بر لبه‌ي پرتگاه هلاك ايستاده‌ايم را غافلانه پايكوبي مي‌كنيم. به كجا خواهيم رفت؟ چرت مستانه‌ي‌مان كي پاره خواهد شد؟! اگر دير بيدار شويم و كار از كار بگذرد چه؟! آيا كسي هست، پيش از آن كه عمرش سرآيد، از خواب غفلت بيدار شود؟![5] آيا كسي هست، قبل از سر آمدن پيمانه عمر، چشم از خواب غفلت و بي‌خيالي بگشايد؟ [6] چه غافلانه مي‌گذرانيم آن گاه كه دنيا در هجوم طوفان زمان دگرگون مي‌شود و ما پندي نمي‌گيريم و چشمي‌نمي‌گشاييم. اين رفت و آمدهاي پوچ دنيايي، اين داد و ستدها در طلب پول، اين جنگ و جدال بر سر منصب و مقام، اين چشم و هم چشمي‌ها بر سر تجملات دنيا و رفاه و آسودگي دو روزه‌ي دنيا، چه فريبكارانه دلمان را مشغول كرده است! [7] از سر زينهارها و بايد و نبايدها و هست و نيست‌هاي واقعي دنيا، چه غافلانه و بي‌خيال مي‌گذريم! چه بي‌خيال حضور خدا را فراموش كرده‌ايم! چه شده كه به همه چيز مي‌انديشيم جز عاقبت كار خودمان؟! حساب نزديك ست و ما در غفلتي عصيان گونه مانده‌ايم. [8] چه شده كه لقاي دوست را در دل آرزو نمي‌كنيم و به اين زندگي پوچ دنيايي رضا داده‌ايم؟! محبت‌هاي خدا را نديده گرفته‌ايم و به بازتاب كرده‌هامان نمي‌انديشيم، كه آتش سوزان است و عذاي دردناك؟ [9] نكند روزي چشم بگشاييم كه كار از كار گذشته [10] و مهلت پايان يافته باشد! مبادا دير شود و ما آن قدر درغفلت بمانيم تا تنها توشه‌ي‌مان حسرت باشد واندوه!مهربانا! لطيفا! بر ما مخواه كه چنين غافلانه بگذرانيم نور معرفت را بر آسمان دلمان بيفشان و چشم دلمان را به سرمه‌ي خورشيد ايمان بگشاي، اي لطيف!
[1] بخشي از مناجات شعبانيه.
[2] سوره اعراف (7) آيه‌ي 17 (و لا تجد اكثرهم شاكرين).
[3] سوره تكوير (81) آيه‌ي 28: (فاين تذهبون).
[4] شرح غررالحكم، ج 2، ص 144: «الغفله تكسب الاغترار و تدني من البوار».
[5] شرح غرر الحكم، روايت 2751.
[6] شرح غررالحكم، روايت 2752، حضرت علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: «الا مستيقظ من غفلته قبل نفاد مدته؟».
[7] سوره انبياء (21) آيه‌ي 2: (اقترب الناس حسابهم و هم في غفله معرضون).
[8] سوره انبياء (21) آيه‌ي 2: (لاهيه قلوبهم).
[9] سوره يونس (10) آيه‌هاي 8 -7: (ان الذين لا يرجون لقاءنا و رضوا بالحيوه الدنيا و اطمانوا بها و الذين هم عن آياتنا غافلون - اوليك ماويهم النار بما كانوا يكسبون.
[10] سوره مريم (19) آيه‌ي 39: (اذ قضي الامر و هم في غفله).
خواب فراموشی


العضوية للحصول علی البرید الالکتروني
الاسم:
البرید الالکتروني:
montazar.net

التصویت
ما ترید أن یتم البحث عنه أکثر فی الموقع؟
معارف المهدويةالغرب و المهدوية
وظیفتنا فی عصر الغیبۀالفن و الثقافۀ المهدوية
montazar.net

المواقع التابعة