montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

«الهي لم اسلط علي حسن ظني قنوط الاياس». [1] از آن روز كه به فيض لطف بي‌كرانت از ژرفاي محض عدم تا ديار وجود آمدم، هر لحظه از زلال احسانت لبريز بوده‌ام، هر آن در درياي نكويي‌هايت، بيش‌تر غوطه خورده‌ام آن چنان كه نكويي‌ها را نديدم و نشناختم، باران مهرت بر من همواره باريد و مرا روياند، و من نعمتت را شكر نكردم، [2] لطفت را نديده انگاشتم و جسورانه و بي‌خيال از احسانت گذشتم.آنچه فرمانم دادي، در انجامش سستي كردم، [3] آنچه خواستي نكردم، آنچه پسنديدي، ناديده گرفتم، و به اين بسنده نكردم و دست بر گناه آلودم. آنچه نهي‌ام كردي به سويش شتافتم، [4] خود را به ورطه‌ي غضبت افكندم، دست و پاي در زنجيز گناه كشيدم، روح را به زشتي‌ها آلودم، بي‌توجه به نگاه هميشگي تو گستاخانه هر چه نبايد، كردم و پاي در راه باطل نهادم و اين همه، مرا به نااميدي مي‌كشاند؛ حال آن كه دلم هميشه لبريز از اميد و ايمان به تو بوده است.«الهي! لم اسلط علي حسن ظني قنوط الاياس؛ مهربانا! بر اين خوش گماني‌ام نااميدي را مسلط مساز!»خداي من! همواره ايمانت را در دل پاس داشته‌ام و احسانت را همواره به چشم ديده‌ام. اميدت هرگز از دلم بيرون نمي‌رود و چشم اميدم هرگز از سوي تو به سوي غير دوخته نمي‌شود. اما آن همه ناشكري، آن همه كوتاهي در اجراي اوامرت، آن همه بي‌توجهي به زينهارت، مرا چنان در ظلمات سياهي‌ها غرق كرده كه راه نجاتي نمي‌يابم، چيزي نمانده تا از نجات نااميد شوم، رشته‌ي اميد رو به پاره شدن مي‌رود و اين نااميدي نه از ياس، كه از رحمت توست. [5] رحمت تو بي‌كران است و بي‌نهايت، باراني است بخشنده كه بر هر زميني مي‌بارد، چه شوره‌زار و چه مرغزار، نسيم آرام‌بخشي است كه هر چهره‌اي را مي‌نوازد، چه سياهي و چه نوراني. نه! نااميدي من از رحمت بي‌كران تو نيست، از پرده‌ي سياه و ضخيمي‌است كه بر روح خود كشيده‌ام. نااميدي من از كمي نكويي‌ها و بسياري بدكاري‌هايم است. [6] نااميدي از نامه‌ي سياه منست، نه از نگاه مهر تو. سياهي نامه‌ام چنان به نااميدي مي‌كشدم كه هر آن احتمال مي‌رود تا به آتش ياس بسوزم و اگر نبود فرمان تو به اميد هميشگي و نهي تو از ياس از رحمت خدا، هر لحظه پايم در لغزشگاه نااميدي مي‌لغزيد.اينك كه سرشار از ايمان به توام، و سال‌هاي سال بذر محبت تو را در دل كاشته‌ام تا خوشه خوشه اميد بچينم، از تو چگونه نااميد شوم؛ كه خود به مهر هميشگي‌ات فرموده‌اي:«اي بندگان من كه بر خود ستم كرده‌ايد! از رحمت خدا نااميد نشويد كه خدا همه‌ي گناهان را مي‌آمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است». [7] خدايا! من با همه‌ي روسياهي‌ام به در اميدت مي‌آيم، مي‌دانم كه تنها آنان كه به تو كفر مي‌ورزند، از رحمتت مايوس مي‌شوند، [8] مي‌دانم كه گناهكار اميدوار به تو نزديك‌تر است تا عابد نااميد، [9] مي‌دانم كه بزرگ‌ترين بلا و دردمندي، بريدن رشته‌ي اميد است از تو، [10] و مي‌دانم كه تو بر هر كه تو را بخواند، مهربان و رحيمي. [11] پس بارالها! چشم اميدم را مبند، دست خواهشم را كوتاه مكن و به سينه‌ام - كه مالامال از اميد به توست - دست رد مزن! مهربانا! باران ياري‌ات را بر ما ببار و ما را از نااميدان قرار مده، [12] اي تنها اميد اميدواران!
[1] بخشي از مناجات شعبانيه.
[2] صحيفه‌ي سجاديه، دعاي 12: «نعمه انعمت بها علي فقصرت في شكرها».
[3] همان:«امر امرت به فابطات عنه».
[4] همان: «نهي نهيتني عنه فاسرعت اليه».
[5] همان، دعاي 39: «لا ان يكون ياسه قنوطا».
[6] همان:«بل لقله حسناته بين سيياته».
[7] سوره زمر (39) آيه‌ي 53:(قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمهالله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم).
[8] سوره يوسف (12) آيه‌ي 87: (انه لا يياس من روح الله الا القوم الكافرون).
[9] كنزالعمال، ح 5869، رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مي‌فرمايد: «الفاجر الراجي لرحمهالله تعالي اقرب منها من العابد المقنط».
[10] غررالحكم:«اعظم البلاء انقطاع الرجا».
[11] صحيفه‌ي سجاديه، دعاي 11: «انك رحيم بمن دعاك».
[12] نهج البلاغه، خطبه 143: «اللهم فاسقنا و لا تجعلنا من القانطين».
فرار از ناامیدی


العضوية للحصول علی البرید الالکتروني
الاسم:
البرید الالکتروني:
montazar.net

التصویت
ما ترید أن یتم البحث عنه أکثر فی الموقع؟
معارف المهدويةالغرب و المهدوية
وظیفتنا فی عصر الغیبۀالفن و الثقافۀ المهدوية
montazar.net

المواقع التابعة