استکبار جهانی به زعم خود تلاش گسترده ای را برای حذف دکترین مهدویت و زمینه سوزی ظهور پی گرفته است.
همان طور که حکومت ولایی قادر است در دو بعد نرم افزاری و سخت افزاری، گفتمان موعودباوری و افق آینده ی روشن را در میان ملل و دول بسط دهد و زمینه ساز ظهور باشد، حکومت شیطانی و هژمونی (سلطه) اختاپوس گون و عدالت ستیز دنیا نیز تمامی امکانات و اقدامات خود را در همان ابعاد، اما بر ضد جبهه ی زمینه ساز بسیج نموده است.
جالب آنکه نوک پیکان این اقدامات به سوی حکومت ولایی نشانه رفته است؛ از این رو باید اعتراف نمود که هژمونی استکبار در راستای سیاست زمینه سوزی ظهور، در تشخیص مهم ترین و کارآمدترین عامل زمینه ساز ظهور یعنی حکومت ولایی دچار اشتباه نشد و تاکنون نیز به خطا نرفته است و از این رو از تمامی ظرفیت های موجود در حوزه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بهره گرفته و تهاجم شدیدی را بر ضد نظام ولایی به راه انداخته است.
آخرالزمان عصری است که در آن صف آرایی و نبرد جبهه ی الهی و حق محور و جبهه ی شیطانی و باطل محور به اوج خود می رسد، به طوری که جبهه ی باطل سعی فراوان در زمینه سوزی و تأخیر در تحقق نصاب ها برای ظهور عدالت گستر دارد و از سوی دیگر جبهه ی حق و ولایت نیز در عرصه ی زمینه سازی و تعجیل در تحقق نصاب ها برای ظهور سر از پا نمی شناسد.
در این صف آرایی که به نوعی میان زمینه سازان و زمینه سوزان ظهور است، پنج گروه عمده به چشم میخورند:
1. یاوران نظری و عملی حق؛
2. یاوران نظری حق که تنها در مقام نظر با ولایت موافقند و در میدان جهاد و قیام غايبان مذموم تاریخند؛
3. تثبیت نیافتگان که هنوز موضعشان تثبیت نیافته و در سرگردانی به سر می برند؛
4. یاوران نظری باطل که هرچند با جبهه ی باطل موافقند، اما حاضر به اقدامات عملی به منظور یاری آن نیستند؛
5. یاوران نظری و عملی باطل.
در این میان، تنها یاوران نظری و عملی جبهه ی حق و ولایت هستند که زمینه ساز اصلی ظهورند و تنها همین گروه قادر به پرپایی حکومت ولایی هستند. به نظر می رسد دلیل اصلی غربت، مظلومیت و شهادت ائمه (ع) در طول تاریخ اسلام در همین نکته نهفته باشد؛ یعنی قلّت یاوران نظری و عملی در جبهه ی حق، عرصه را برای طواغیت و ادامه ی استبداد سیاه آن ها فراهم نمود، وگرنه مردمان زمان امام حسن(ع) یا امام حسین (ع)، خواستار و محب آن ها بودند اما خواستن و محبتشان از مقام نظر و زبان فراتر نمی رفت و تیزی دندان دشمنان خدا، آن ها را از یاری عملی به محبوبانشان باز می داشت.
تا زمانی که جامعه ی ولایی تنها جامعه ی ولایی باشد و فاقد حکومت، هیچگاه هژمونی استکبار و موعودستیز دچار تشویش و اضطراب نمی شود؛ چرا که حاکمیت و قدرت ولایت و فقاهت آن ها را تهدید نمی کند، بلکه این جامعه ی ولایی واجد حکومت ولایی است که این هژمونی را به وحشت می اندازد و تمامی موجودیت آن را در معرض تهدید قرار می دهد.
بنابراین، به باور نویسنده نرخ رشد زمینه سازی ظهور در جامعه ی ولایی فاقد حکومت با جامعه ی ولایی واجد حکومت بسیار متفاوت است.
«أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ؛ کجاست ذخیره ی خدایی که بیرون از خاندان وحی نیست.»
«أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ؛ کجاست آماده شده برای از ریشه کندن ظالمان.»
«أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ؛ کجاست آنکه چشم ها به راه اوست برای اصلاح ناراستی ها و کژی ها.»
«أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ؛ کجاست مایه ی امیدِ رفع ستم و تجاوز.»
«أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ؛ کجاست مایه ی امید و آرزوی همگان برای احیای قرآن و احکامش.» [1]
نقل به تخلیص
پی نوشت:
1- مشهدی، 1419: 578؛ ابن طاووس، 1414: 508