طول عمر یک انسان در برابر شگفتیهای آفرینش او به قدری ساده است، که جای شگفتی نباید قرار بگیرد.
آفریدگاری که انسان را از نیستی آفریده است، چگونه ممکن است پس از پوشیدن لباس هستی، از ادامه و اطاله هستی ناتوان باشد؟!
قرآن کریم در مورد خلقت انسان می فرماید:
«ما انسان را از مشتی گل آفریدیم، سپس او را نطفه ای ساختیم در جایگاهی محکم، آنگاه نطفه را به صورت علقه – خون بسته – در آوردیم، و علقه را تبدیل به مضغه گوشت جویده نمودیم. و سپس مضغه را به صورت استخوان در آوردیم. آنگاه روی استخوان ها را با گوشت پوشانیدیم، سپس او را به گونه ای دیگر آفریدیم. پس مبارک است خداوندی که بهترین خالقهاست.» [1]
و در سوره ای دیگر می فرماید: «ما انسان را به بهترین معیارها آفریدیم.» [2]
خداوند قادر متعال که انسان را به عنوان بهترین الگو آفریده، و او را به صورت قطره ای آب، از صلب پدران به رحم مادران انتقال داده، نه ماه تمام در شکم مادر صورتگری نموده، به هر شکلی که خواسته در آورده، این همه جهازها به او داده، آنگاه همه این جهازها را به کار انداخته، که اگر یکی از این جهازها ناقص باشد، پزشکان جهان از تکمیل آن ناتوان هستند، چگونه ممکن است، از اعطای عمر طولانی برای یکی از بندگانش ناتوان باشد؟!!.
قرآن کریم در مورد آفرینش انسان از قطره ای آب گندیده چنین می فرماید:
«مگر نه اینست که قطره ای بود از منی ریخته شده؟!» [3]
و در سوره ای دیگر می فرماید:
«مگر شما را از آبی پست نیافریدیم؟! که سپس آن را در جایگاهی محکم قرار دادیم.» [4]
آری، خداوند قادر توانا، انسان را از چند مولکول آب بی مقدار آفریده و آن را در جایگاهی محکم قرار داده، تا از حالت نطفه به حالات عَلَقه، مُضغه، بافت استخوانی، پوشش عضلانی، خون و رگ و دیگر اندام های حیاتی تبدیل شود...
ولی همین انسان زبون و بیچاره که این مراحل مختلف را پشت سر نهاده و توانسته روی پای خود بایستد، همه اینها را فراموش کرده، به انکار صانع بر می خیزد!
«انسان را از نطفه ای آفرید، پس او ستیزه گری آشکار است.» [5]
وای بر انسان که گذشته خود را فراموش کرده، سرنوشت بعدی خود را هم نادیده می گیرد که به زودی دیده از این جهان فرو خواهد بست و نزدیکترین علاقه مندانش با شتابی فراوان او را در زیر خاک ها مدفون خواهند ساخت، تا بوی متعفن لاشه اش زیر خاک پنهان شود! ولی او بین این دو مبدء و منتهی، آنقدر بلند پروازی دارد که به آفریدگار آسمان ها و زمین اعلام دشمنی می کند!!
ولی او نباید آنقدر به خودش خوش بین باشد که جهان را در محدوده مردمک دیدگان خود محدود ببیند و غفلت کند از اینکه این جهان پهناور در کاسه چشم او نمی گنجد، کجا رسد به آفریننده آن؟!
«دیدگان، او را درک نکنند، ولی او دیده ها را درک می کند.» [6]
انسان امروز علیرغم دانش و بینش وسیع خود، که توانسته از کره خاکی گامی فراتر نهاده، برفراز کره ماه پیاده شود و هم اکنون در صدد تسخیر کره مریخ برآمده است، علیرغم این همه پیشرفت سریع او در دانش و تکنیک هنوز هم به آنچه می فهمد چشم می دوزد و در مورد آنچه در مغز کوچک او نمی گنجد به دشمنی بر می خیزد و کودکانه انکار می کند!.
او هر روز با هزاران مجهول روبرو می شود و در زندگی روزمره خود وجود هزاران مجهول را اعتراف می کند و در صدها موضوع به دلیل این که تخصص ندارد، اظهار نظر نمی کند، ولی هنگامی که مسائل متافیزیک مطرح می شود، به خود اجازه می دهد که در اطراف آن به نفی و اثبات بپردازد و آنچه را که با عقل ناقص خود درک نکند، تکذیب نماید!
داستان طول عمر حضرت مهدی ارواحنا له الفداء نیز یکی از این مسائل است، که هر کس نتوانسته راز آن را درک کند به انکار آن برخاسته است.
بقای حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در این مدت یازده قرن و نیم به خواست و اراده ما نبود بلکه به مشیت خدای قادر حکیم بود، که همه چیز در دست با کفایت اوست. ما اگر بخواهیم فقط یک لحظه بیش از آنچه مقدر است در این جهان زندگی کنیم، قادر نخواهیم بود، ولی اگر او بخواهد به یکی عمر میلیونی بدهد برای او بسیار ساده و آسان است. هم اوست که به حضرت نوح عمر چندین هزار ساله داده است، که به تصریح قرآن کریم بعد از بعثت و پیش از طوفان، مدت 950 سال در میان قوم خود زندگی کرده، و آنها را به سوی خدا دعوت نموده است.[7] اما کل عمر شریفش خیلی بیش از این بوده، که تا 2700 سال نوشته اند.
برای طول عمر حضرت مهدی ارواحنا له الفداء حکمتهائی است که خدای حکیم آنها را منظور ساخته است، چنانکه برای طول عمر حضرت عیسی و صعودش به آسمان ها حکمت هائی هست که یکی از آنها ایمان آوردن اهل کتاب به هنگام نزول اوست، که احدی از اهل کتاب در روی زمین باقی نمی ماند جز اینکه به او ایمان می آورد، [8] و به کمک دولت حضرت مهدی ارواحنا له الفداء می شتابد.
این نکته را نباید فراموش کرد که عمر طولانی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در مقایسه با عمرهای کوتاه عصر ما، طولانی محسوب می شود و گرنه در برابر عمرهای چند هزار ساله عمر حضرت نوح و لقمان بسیار ناچیز است!. ما اگر حضرت مهدی ارواحنا له الفداء را یکی از اولاد حضرت نوح فرض کنیم، پس از هزار و اندی سال اول جوانی او به شمار خواهد آمد و تازه وقت ازدواجش فرا خواهد رسید، چنانکه در عصر حضرت نوح بسیار اتفاق می افتاد که در هشتصد و نهصد سالگی برای اولین بار ازدواج می کردند، و احیاناً با دختران چند صد ساله!.
و نباید از نظر دور داشت که حضرت مهدی ارواحنا له الفداء به آخرالزمان بستگی دارد و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد تا بدین وسیله خبرهای جد بزرگوارش اثبات شود.
و اما مسئله طول عمر و اثبات امکان آن از نظر علمی به طوری که بحث خواهیم کرد، امروزه زیر پا افتاده محسوب می شود و همه پزشکان و زیست شناسان در جستجوی راه های وصول به آن گامهائی برداشته و بر می دارند، تا به وسیله پیوند اعضا، سرویس بافت های بدن و ترمیم پوسیده های آنها بلکه عمر طولانی و شادابی جوانی را به انسان قرن 21 به ارمغان آورند!.
یعنی آنها دقیقاً به دنبال چیزی هستند که خداوند به حجت خود عطا فرموده است. بگذار مغزهای کوتاه نظر آن را انکار کند و کوته فکری خود را اثبات نماید!.
بگذار اینها نیز در کفر و الحاد تا سر حد «ویکتور هوگو» پیش بروند و سرشان به این سنگ و آن سنگ بخورد و به هوش آیند!.
آورده اند که ویکتورهوگو، فیلسوف معروف فرانسوی که عمری را به تدریس فلسفه کفر و الحاد سپری کرده، در 86 سالگی مشغول تدریس فلسفه خود بود که ناگاه رعد و برق وحشت انگیزی در گرفت و ترس و وحشت بر کلاس درس مستولی شد، ویکتورهوگو که خود بیش از شاگردان ترسیده بود، یک مرتبه فریاد کشید که: «بار خدایا! ما را از این بلا نجات ده.» !!.
همین فریاد استاد که ناخودآگاه از فطرت او سرچشمه گرفت و در گوش شاگردان طنین انداخت، فطرت شاگردان را بیدار ساخت و یک مرتبه داد زدند: چه شد استاد؟! چگونه است که خدا را به یاری طلبیدی؟! تو که یک عمر به ما گفتی خدائی در کار نیست!!!
او نیز پس از مطالعه فراوان به این نتیجه رسید که خداشناسی فطری است و هنگامی که انسان دستش از همه علل طبیعی کوتاه می شود، پرده ها کنار می رود، فطرت بیدار می شود و انسان ناخودآگاه به سوی او می شتابد و او را به یاری می طلبد.
یکی از رمزهای طول عمر حضرت مهدی ارواحنا له الفداء که برای مردم عصر ما به خوبی روشن است، آسایش خطر و آرامش باطن اوست که به دور از اندیشه خوراک و پوشاک و مسکن و تجارت و چک و سفته و غیر آن در گوشه ای آرام به عبادت و اطاعت خالق مشغول بوده، از هر اندیشه ای فارغ و از هر غم و اندوهی آسوده خاطر است. کیست که اثر شکننده رویدادهای تلخ زندگی را بر دوش خود احساس نکند؟ و تأثیر آن را در کوتاهی عمر درک ننماید؟!
کسی که در پرتو عنایات خاص خدا از هر اندیشه ای فارغ است و در برابر هیچ رویداد نامطلوبی مسئولیتی ندارد و شب و روز هدفی جز پرستش حق تعالی ندارد، بسیار طبیعی است که همواره از سلامت مزاج برخوردار بوده، هیچ خطری سلامتی او را تهدید نکند.
طول عمر حضرت مهدی ارواحنا له الفداء به دلایل قطعی منقول از پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و پیشوایان معصوم علیه السلام ثابت است و منطق عقل آن را رد نمی کند، و غیبت او آزمایش خدای تبارک و تعالی در حق ما امت اسلامی است. هیچ مانعی عقلی و یا اعتقادی از عمر چند هزار ساله حضرت مهدی ارواحنا له الفداء نیست، زیرا پیروان همه ادیان بر بقای حضرت عیسی و حضرت خضر و شیطان لعین اتفاق نظر دارند. [9]
اگر عمر حضرت خضر را از زمان حضرت موسی به حساب بیاوریم، او هم اکنون در حدود شش هزار ساله می باشد، که بعد از این هم تا پایان جهان زنده خواهد بود. روی این بیان حضرت مهدی ارواحنا له الفداء هر قدر عمر طولانی داشته باشد، همواره بیش از چهار هزار و پانصد سال کوچکتر از حضرت خضر علیه السلام خواهد بود! از این رهگذر هر کس در مورد عمر طولانی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء دچار شگفت شود، باید در مورد حضرت خضر دچار شگفت گردد، که چهار هزار و پانصد سال بزرگتر از اوست! و در عین حال همه ادیان آسمانی زنده جاوید بودن او را به رسمیت شناخته اند و همه اقوام و مذاهب مختلف یهود و نصاری و اسلام آن را پذیرا شده اند. چگونه است که عمر شش هزار ساله را در مورد یکی از بندگان صالح خدا می پذیرید و عمر یک هزار ساله را در مورد یکی دیگر از بندگان صالح خدا مورد تردید و انکار قرار می دهید؟! مگر نه اینست که قدرت خدا عمومی است؟ و در مورد همگان ساری و جاری است؟ و حکم امثال در امکان و عدم امکان یکسان است؟!.
اگر حضرت نوح علیه السلام در عصر حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم به دنیا آمده بود، هم اکنون اوایل جوانی او بود! و ما از آن دچار شگفت شده بودیم!. در مورد حضرت مهدی ارواحنا له الفداء نیز می توانیم همان مقدار دچار شگفت شده، بگوئیم: چنین عمر طولانی از نظر علمی و عقلی ممکن است و از نظر قرآن و تاریخ واقع شده است ولی در عصر ما با این عمرهای کوتاه چنین عمری خارق عادت است. اگر ضعف ایمان و سستی اعتقاد در مورد مبدء و معاد نبود، هرگز احدی عمر طولانی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء را تکذیب نمی کرد. زیرا خدائی که انسان را از مشتی خاک (حضرت آدم) و چند مولکول آب بی مقدار (بنی آدم) آفریده است هرگز از ابقای آن بعد از آفرینش ناتوان نخواهد بود. قرآن کریم ما را راهنمائی می کند که برای انسان و دیگر جانداران عمری بسیار دراز، از عصر حضرت یونس تا فرا رسیدن روز رستاخیز امکان پذیر است! آنجا که می فرماید:
«فلولا انه کان من المسبحین، للبث فی بطنه الی یوم یبعثون»
«اگر نبود اینکه حضرت یونس از تسبیح کنندگان بود، هر آینه در شکم ماهی تا روز رستاخیز درنگ می کرد.»[10]
از این آیه استفاده می شود که اگر حضرت یونس در شکم ماهی خدا را تسبیح نمی گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می ماند و لازمه آن امکان عمری بسیار طولانی برای انسان و ماهی است، که عمر طولانی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در بربر آن بسیار ناچیز است. بدیهی است اگر مقدر بود که حضرت یونس در شکم ماهی تا روز رستاخیز بماند، می بایست عمر ماهی نیز تا روز رستاخیز به درازا بکشد!
چنین عمری برای حضرت یونس علیه السلام آن هم در شرائط بسیار نامساعد شکم ماهی از نظر قرآن ممکن شناخته می شود، کجا رسد به عمر بسیار کوتاه حضرت مهدی (در مقایسه به چنین عمر طولانی) آن هم در عالیترین شرائط ممکن، که به دست توانای حضرت حق برای زندگی آن حضرت تأمین شده است!!
[1] مؤمنون: 12-14
[2] تین: 4
[3] قیامت: 37
[4] مرسلات: 20
[5] نحل: 4
[6] انعام: 103
[7] عنکبوت: 14
[8] نساء: 159
[9] ینابیع الموده جلد 3 صفحه 136 و نورالابصار 168
[10] الصافات: 143