پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم می فرماید:
«دو صنف از امت من هستند که اگر آنها اصلاح شوند مردمان اصلاح می شوند، و اگر آنها فاسد باشند مردمان فاسد می شوند: آنها دانشمندان و زمامداران می باشند.» [1]
بعد از وجود اقدس حضرت احدیت، چه کسی راستگوتر از وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم می باشد؟ و به راستی حق مطلب را ادا کرده، و ما امروز شاهد تباهی امت اسلامی، در اثر تباهی این دو صنف می باشیم.
«بدترین علما آنهایند که پیشانی به آستان پادشاهان بسایند، و بهترین زمامداران آنهایند که به سوی علما بشتابند.» [2]
یکبار دیگر از پیشگاه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم سئوال کردند: بدترین مردم کیانند؟ فرمود:
«علما هستند هنگامی که فاسد شوند.» [3]
اخبار غیبی وارده از پیشگاه مقدس حضرت رسالت پناه و فرزندان عالی مقدار آن حضرت، از سنخ پیشگوئیهای منجمان، کاهنان، فال بینها و کف بینها نیست، بلکه مستند به وحی الهی و پیک امین می باشد، و خبردادن آنها از این رویدادها برای مصالح امت اسلامی است که اولاً با تحقق یافتن هر یک از این رویدادها دلایل حقانیت آئین مقدس اسلام تداوم می یابد، ثانیاً امت اسلامی می تواند از این زنگ خطرها حداکثر استفاده را نموده، خود را به موقع از ورطه هلاکت دور نگه دارد. از این رهگذر همه این خبرهای غیبی در روند هدایت مردم و به دلایل تربیتی و ارشادی بیان شده است، و در پاسخ پرسش افراد حساس و کنجکاو القاء شده است.
تصور نشود که پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و جانشینان معصوم او (نعوذبالله) بساط پیشگوئی باز کرده، رهگذران را صید نموده، خبرهائی در رابطه با آینده با عابران و رهگذران مطرح می کردند!، بلکه آنها در خاندان رسالت و در دودمان امانت مستقر بودند، تشنگان دانش و شیفتگان فضیلت از راه های دور و دراز رنج سفر تحمل کرده، به پیشگاه آنها تشرف حاصل می کردند و از مسائل مورد ابتلای خود می پرسیدند، و آنان در رابطه با پرسشهای آنها یک سلسله مسائلی را مطرح می فرمودند، و احیاناً مطالبی را هم در رابطه با آخرالزمان که با پرسش آنها مربوط می باشد، یا در روند تربیتی آنها لازم شناخته شود، با آنها بازگو می کردند. تلاش دائم آن بزرگواران در زمینه تحکیم مبانی عقیدتی و تعلیم احکام دینی و تهذیب و تقویت جهالت اخلاقی مردم بود، و گفتگوی خبرهای غیبی به دلیل ارتباط آنها با انجام رسالت تربیتی و ایفای نقش رهبری بود.
ما که بیش از هزار سال از عصر آنها فاصله داریم، با تحقق هر یک از خبرهای غیبی آنها، بیش از پیش ایمان و اعتقادمان به آنها راسختر می شود و به یقین در می یابیم که آنها از مبدء وحی سخن گفته اند و هرگز کلمه ای از جانب خود نفرموده اند. تمام مطالبی که از عصر ما بیان کرده اند، آنچنان با زمان ما منطبق است که گوئی سالیان درازی در میان ما زندگی کرده اند و همه مسائل امروز را تجربه نموده اند.
رسول گرامی اسلام سخنان گرانبهای خود را برای عموم ایفاء می کند و همه اعصار و قرون را در نظر می گیرد و سخنان پرارجش را با تمام اقطار و اکناف زمین منطبق می سازد. از این رهگذر آنچه در مورد دانشمندان و زمامداران بیان فرموده، سخن حق و مسلمی است که هیچ جای جدل و مناقشه نمی باشد و همه می دانند که اصلاح مردم با اصلاح دانشمندان و زمامداران ارتباط مستقیم دارد، زیرا امور مذهبی مردم با دانشمندان ارتباط دارد و زمام امور مادی مردم به دست زمامداران است، اگر این دو گروه اصلاح شوند امور دین و دنیا اصلاح خواهد شد و اگر این دو طبقه فاسد شوند، امور دین و دنیا به تباهی کشیده خواهد شد. و این چنین خداوند پیامبرش را آگاه نموده و ما امروزه آن را با چشم خود می بینیم. رسول گرامی اسلام در فرصتها مختلفی امت اسلامی را از خطر فساد و تباهی این دو گروه بیم داده و آگاه نموده، تا در دام مفسدان آنها نیفتاده، در واید سقوط و هلاکت گام نگذارند. و اینک چند نمونه دیگر از سخنان پرارج رسول گرامی اسلام در این رابطه:
«من برای امت خود از رهبران گمراه بیمناکم.» [4]
در اینجا کلمه «رهبران» شامل رهبران مذهبی (علماء) و رهبران دنیوی (زمامداران) می باشد.
«در آخرالزمان بلای سختی از ناحیه زمامداران به امت من وارد می شود، این بلا به قدری سخت می شود که نظیر آن هرگز شنیده نشده، و زمین را با این وسعت و گستردگی در نظر آنها تنگ می نماید، کسی از آنها پناهگاهی پیدا نمی کند که از ستم زمامداران به آنجا پناه ببرد، در چنین زمانی خداوند مردی را از عترت من بر می انگیزد...» [5]
این روایت بشارت است، زیرا این بلاها را نشانه نزدیک شدن فرج معرفی می کند، روایات دیگری نیز این معنی را تأیید می کند.
«هنگامی که دانشمندان شما کم شوند، قاریان شما از بین بروند، شما از دادن زکات ابا کنید، گناهان را علنی انجام دهید، صداهای شما در مساجد بلند شود، دنیا را بالای سرتان قرار دهید، دانش را زیر پای خود بیفکنید، گفتارتان دروغ باشد، شیرینی مجالستان غیبت باشد، درآمدتان از طریق حرام به دست آید، بزرگترها به کوچکترها ترحم نکنند، کوچکترها نیز احترام بزرگان را رعایت نکنند، در چنین زمانی لعنت بر شما نازل می شود، ترس در میان شما انداخته می شود و نیروی شما بر علیه همدیگر به کارگرفته می شود.» [6]
آیا همه اینها تحقق نیافته؟ چرا، مگر مساجد ما به این صورت درنیامده؟! مگر از بلندگوی مساجد ما جز تهمت و دروغ پخشمی شود؟! مگر پول و ثروت به صورت معبود ما در نیامده و روی سر ما جای نگرفته؟! مگر علوم دینی پشت سر انداخته نشده و مورد هتک و اهانت قرار نمی گیرند؟!، مگر این آیه در حق ما عینیت نیافته که می فرماید:
«بعد از آنها مردمی به جای آنها نشستند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی با آتش هلاکت روبرو شوند.» [7]
ضلالت و هلاکت دنیا را دیدیم و در میان شعله های آن دست و پا می زنیم و شعله های هلاکت و غوایت دوزخ در انتظار ماست که به خدای توانا از آن پناه می بریم، اگر با آن نیز روبرو شویم دیگر راه نجات نداریم که آن آتش خشم خداوندی است و یک جایگاه جاوید و ابدی خواهد بود.
دیگر فقرات حدیث نیز تحقق یافته: علمای دینی بسیار کم شده، قاری های واقعی به کلی از بین رفته، که منظور از قاری، بازیگران ترتیل قرآن و غنا کنندگان به صوت آن نیستند، بلکه منظور از قاری، آن حافظ قرآن است که معتقد به قرآن باشد، بر ترتیل و تجوید آن واقف، بر احکام و تعالیم آن عامل، و از راهی که قرآن کریم نشان داده، رهرو باشد، اما این نوارها و صفحه هائی که به نام قرآن به فروش می رسد، یک سلسله «اصوات و الحان» است که به جای دیگر نوارها و صفحه ها به دست جوان امروزی داده می شود، تا از دیگر انواع موسیقی بی نیاز شود.
«هنگامی که فرج نزدیک باشد، مرگ بهترین امت را برمی گزیند، آن سان که شما خرماهای رطب را از یک طبق خرما بر می گزینید.» [8]
«هنگامی که زمامداران شما بدترین شما باشد، ثروتمندان شما بخیلان شما باشد، و کارهای شما به دست زنان شما باشد، در چنین زمانی زیر زمین بهتر از روی آن است.» [9]
اشاره به حوادث تلخ و ناگواری است که انسان در چنین زمانی مرگ را بر زندگی ترجیح می دهد و اگر به اختیار خویش باشد قبر را بر قصرهای سر به فلک کشیده بر می گزیند.
«پست ترین مردمان، رهبر آنان می گردد». [10]
پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم چون یک جامعه شناس موشکاف، حوادث و علل حوادث دهها قرن دیگر را با قاطعیت بیان می فرماید.
«هنگامی که کارها به غیر اهل سپرده شود منتظر فرج باشید.» [11]
در این روایت ها منظور از «ساعت»، ساعت ظهور، و لحظه رهائی موعود است.
«هنگامی که خداوند بر قومی غضب کند آنها را به عذاب هائی چون خسف و مسخ دچار نمی کند بلکه قیمت ها بالا می رود، باران حبس می شود و بدترین مردم بر آنها حکومت می کند.» [12]
بالا رفتن قیمتها به صورت یک مسئله جهانی در آمده، هر روز مقدار تورم بالا می رود، و زمامداران از چاره جوئی ناتوان گشته اند، اما باران هنوز به کلی قطع نشده، اگر چه غالباً نابهنگام می بارد و ویرانی ها به بار می آورد، ولی از خداوند می خواهیم که به حیوانات زبان بسته و کودکان بی گناه رحم آورد و آن را قطع نکند، اما در مورد مسلط شدن اشرار و حکومت شریران به خدا پناه می بریم.
«برای امتم بعد از خود در مورد سه چیز بیمناکم: 1- لغزش عالم، 2- ستم زمامدار، 3- پیروی هوای نفس».[13]
هر سه تحقق یافته، و قبلاً زنگ خطر به صدا درآمده، هر که به هوش نبوده جز خویشتن را سرزنش نکند.
«رهبرانی بر شما مسلط می شوند، که روزیهای شما را به دست می گیرند، چون با شما سخن بگویند دروغ می گویند، از شما راضی نمی شوند مگر هنگامی که کارهای ناشایست آنها را تحسین کنید و دروغهای آنانرا تصدیق نمائید.» [14]
«برای امت من زمانی پیش می آید که در آن فقیر زیاد می شود، دانشمند کم می شود، علم از میان مردم برداشته می شود، هرج و مرج فراگیر می گردد، سپس زمانی پیش می آید که قاریان قرآن را می خوانند ولی از حلقوم آنها تجاوز نمی کند.» [15]
چنانکه ما امروز قرآن می خوانیم ولی دقت و تأمل نمی کنیم، چون به آیات رحمت می رسیم بارقه امید در دیدگان ما نمی درخشد، و هنگامی که به آیات عذاب می رسیم، ضربان قلب ما افزای نمی یابد و آثار خوف در سیمای ما ظاهر نمی شود.
«هنگامی که مسلمانان با علمای خود از سر ستیز درآیند، بازارهای خود را آباد جلوه دهند و برای گردآوری ثروت ازدواج کنند، خداوند آنها را به چهار بلا دچار می سازد:
1- قحطی زمان،
2- ستم سلطان،
3- خیانت فرمانروایان،
4- ترس و وحشت از دشمنان». [16]
هر چهار بلا کشورهای ما را فرا گرفته، قحطی و تورم به اوج رسیده، زمامداران ستم پیشه کرده اند، خیانت هر کوچه و برزن را فراگرفته، ترس و وحشت از دشمن پشت ممالک اسلامی را می لرزاند و سرزمین های آنها را قطعه قطعه نموده است.
پیشوای پنجم شیعیان در مورد مفتی ها و قاضی های اسلامی می فرماید:
«هر کس بدون علم فتوی دهد، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت می کنند، و گناه همه کسانیکه به فتوای او عمل کنند به گردن اوست.» [17]
رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نیز در مورد «قاضی» می فرماید:
«زبان قاضی در میان دو شعله آتش قرار گرفته تا در میان مردم قضاوت کند، چون قضاوت کرد یا به سوی بهشت می رود یا به سوی آتش.» [18]
در روایت دیگری رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم می فرماید:
«بدترین امت من کسانی هستند که متدی امر قضاوت شوند، که اگر امر بر او مشتبه شود مشورت نمی کند، اگر واقعیت را دریابد خوشحالی بیرون از حد کند و اگر خشمگین شود به خشونت متوسل می شود.»
و می فرماید:
«کسیکه چیز زشتی را بنویسد همانند کسی است که به آن مرتکب شود».
(شاید معنای حدیث این باشد: کسیکه منشی و نویسنده ستمگری باشد در گناه او شریک است.)
«من در مورد امت خود از کشتارهای جنگی بیمناک نیستم و از دشمنی که آنها را ریشه کن سازد اندیشه نمی کنم، ولی ترس من در مورد آنها از رهبران گمراهی است که اگر از آنها پیروی کنند آنها را فریب می دهند و اگر نافرمانی کنند آنها را به قتل می رسانند.» [19]
از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل می شود که فرمود:
«برای هر چیزی آفتی هست و آفت این دین پیشوایان بد می باشند».
و فرمود: «وای بر امت من از علمای سوء»
منظور رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از علمای سوء، دانشمندانی هستند که مردم را به نیکی امر می کنند و خود عمل نمی کنند.
«بعد از من پیشوایانی پدید می آیند که چون برفراز منبر قرار بگیرند سخنان حکمت آمیز می گویند، چون از منبر پائین آمدند نور حکمت و ایمان از آنها گرفته می شود، چنین دانشمندانی از مردار پلیدتر هستند.» [20]
«اقوامی برای غیر خدا درس فقه می خوانند، صرفاً برای مقام و ریاست به فقاهت می گرایند، قرآن را طبق خواسته های خود توجیه می کنند، و آئین خدا را با آراء خود تفسیر و تحلیل می کنند.» [21]
با کمال تأسف این بلاها نیز تحقق یافته، چقدر فراوانند کسانیکه برای مقام و ریاست به دنبال فقاهت می روند، و چقدر فراوانند افرادی که از آغاز شروع به درس دم از رأی و فتوا می زنند و در برابر کلام صریح معصوم می گویند: رأی من چنین و چنان است!.
«هنگامی که علم برای ریا و تظاهر و ثروت اندوزی کسب شود، خداوند برکاتش را از آن سلب می کند و زندگی چنین اشخاص را تنگ قرار می دهد [22] و به خودش وا می گذارد. و کسی که خداوند او را به خودش وا گذارد، هلاک می شود.» [23]
«کسیکه علم را فرا گیرد و به آن عمل نکند، خداوند او را در روز رستاخیز به صورت نابینا محشور نماید. کسی که علم را برای دنیا به دست آورد و محبت دنیا را بر آن مقدم بدارد، مستوجب غضب الهی گردد و جایگاهش در پائین ترین درجه آتش است.» [24]
«هرگزعلم را برای افتخار و مباهات به علما، و مجادله با کوته فکران و جلب توجه مردم نخوانید، کسیکه این کار را انجام دهد در دوزخ است.» [25]
آنگاه دانشمندان سوء را با گرفتاریهای جانکاه بیم داده می فرماید:
«در میان امت من وحشت و اضطرابی پیش می آید که مردم به علمای خود مراجعه می کنند و آنها را به صورت بوزینگان و خوکها در می یابند، و این اثر وضعی اعمال آنهاست که حق را از مسیر خود منحرف کرده، سخن را از محل خود تغییر داده اند، خداوند نیز به عنوان کیفر کردارشان صورت های آنها را مسخ کرده، آفرینش آنان را تغییر می دهد، آن سان که آنها حق را تغییر داده به صورت باطل در آورده اند.»[26]
و این مرحله جانکاه به زودی فرا می رسد، که مقدمات آن فرا رسیده است، و علمای سوء و به خصوص آنها که همه دانش و بینش خود را در اختیار زمامداران ستمگر قرار داده اند که به مصداق: «چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا»، با مشعل فروزان دانش، آیات و احکام الهی را تفسیر و توجیه نموده، راه را برای ستمگران و خیانت پیشگان هموار می کنند، به زودی به کیفر کردار زشت خویش در این سرا می رسند و عذاب آخرت سخت تر و رسوا کننده است. رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آنها را بدترین مردم زمین تعبیر فرموده است که اگر به مقام و منصبی راه یابند از رشوه سیر نمی شوند، و اگر معزول شوند از روی ریا به عبادت می پردازند. آنها راهزنان راه خدا و دزدان عقاید مردمند و با کردار ناشایست خود مردم را از دین دور کرده به کفر و الحاد سوق می دهند.
«علمای آنها خائن و فاسق هستند، آنها، و پیروان آنها، و آنانکه به سوی آنها می آیند و از آنها کسب نور می کنند، و آنانکه آنها را دوست می دارند، با آنها می نشینند و با آنها مشورت می کنند، بدترین مخلوقات روی زمین می باشند. فقهای آنها خائن هستند و ادعا می کنند که بر سنت و طریقه و آئین من می باشند ولی آنها از من بیزارند و من نیز از آنها بیزارم.» [27]
«در آخرالزمان زمامدارانی ستم پیشه، وزیرانی فاسق، عارفانی ستمگر، و امین هائی خیانتگر می باشند.» [28]
این حدیث نویدگر آنست که هنگامی که این صفات در طبقه های یاد شده پدید آمد فرج نزدیکست، و با تحقق آنها در عصر ما امید فراوان می رود که آن روز پرشکوه را ما نیز درک کنیم انشاء الله.
دیگر جای تعجب نیست که اسلام این قدر کهنه شده، نماز و روزه فراموش گردیده، مجالس به اصطلاح مذهبی فراوانست و از قرآن و احادیث خبری نیست!. علما به سوی رژیم های حاکم گرائیده، احکام آئین را به دلخواه آنان توجیه می کنند، حرام خدا را حلال نموده، خواسته آنان را تأمین می نمایند، که هدف نهائی آنان در تحصیل دانش به دست آوردن درهم و دینار بود و به آن هم رسیدند!. با اینکه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آنها را تشجیع نموده و به آنها گوشزد فرموده که بعد از من قرآن از دستگاه حاکمه جدا می شود شما هرگز از قرآن جدا نشوید. و فرموده که زمامدارانی بر شما مسلط خواهد شد که در حق خود به صورتی داوری می کنند و در حق شما به گونه ای دیگر، اگر با آنها سر ستیز داشته باشید شما را می کشند و اگر با آنها سازشکاری پیشه کنید شما را گمراه می سازند، با آنها چون حواریون حضرت عیسی عليه السلام رفتار کنید که به دار رفتند و تسلیم نشدند، که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است.
«هنگامی که ببینی که نزدیکترین مردم به زمامداران کسانی هستند که به عنوان فحش و ناسزا گفتنش به اهلبیت ستوده می شوند، و هر کس دوستدار اهلبیت باشد تخطئه می شود و شهادتش پذیرفته نمی شود.» [30]
رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در حدیث دیگری در این زمینه می فرماید:
«زمامداران آنها ستم پیشه، معاونان آنها ستمگر، دانشمندان آنها آزمند، زاهدان آنها تزویرکار، بازرگانان آنها رباخوار، زنهای آنها غرق در آرایش و نوجوانان آنها غوطه ور در بی عفتی اند، علما را فقط با لباس نیکو می شناسند و قرآن را فقط با صدای نیکو تشخیص می دهند، و خدا را فقط در ماه رمضان می پرستند، در چنین زمانی خداوند سلطانی را بر آنها مسلط می کند که علم و حلم و رحم نداشته باشد.»
صفاتی که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم برای اهل زمان ما بیان فرموده، آنقدر دقیق است که اگر یک جامعه شناس آگاه و ماهری ویژگی های جامعه ما را بشمارد بیش از آن چیزی نخواهد یافت. اگر این اخبار غیبی را به پیشگوئی منجمان و کاهنان حمل کنید، چرا هیچ منجم و کاهنی از این سری خبرها نگفته، و منحصراً حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و فرزندان معصومش این نویدها را داده اند؟!.
«آنگاه زمانی پیش می آید که در آن زمان جز پادشاه ستمگر، ثروتمند بخیل، دانشمند جاه طلب، مستمند دروغ پرداز، پیرمرد تبهکار، کودک بی شرم، و زن گستاخ نباشد»!!. [31]
و اینها کالای رائج در بازار قرن بیستم، و دستاورد تمدن جدید است، که مو به مو تحقق یافته است.
«و آن روز پرشکوه، هنگامی است که زمامداران پلید شوند، قاریان سازش کاری را پیشه کنند، دانشمندان به نفاق بگرایند، امتم سخنان منجمان را تصدیق کنند و تقدیرات الهی را تکذیب نمایند، و آن هنگامی است که دروغ را مهارت، خیانت به امانت را غنیمت، زکات را جریمه و فحشا را مباح پندارند و عبادت را از روی تکبر و منت بر مردمان انجام دهند، در چنین زمانی خداوند فتنه جانکاهی را بر آنها چیره نماید که در میان آن سرگردان شوند، آنچنانکه یهود در وادی تیه سرگردان شد.» [32]
امروز جهان اسلام در سرگردانی و سردرگمی عجیبی به سر می برد و همه مجد و عظمت آنها در زیر پای دشمنان لگدمال شده است، و صدها ملیون عرب در دست دشمن صهیونیستی اسیر و سرگردان هستند. آنگاه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در مورد علمای راستین که بر اعتقاد خود پابرجا باقی مانده، تابع رژیم های فاسد نشوند، می فرماید:
«برای مردم زمانی پیش می آید که علما را همانند دزدان می کشند، ای کاش در آن زمان علما خود را به حماقت بزنند تا جان خود را از قتل، و آبروی خود را از تهمت، در امان نگهدارند. از خانه های خود خارج نشوند، خود را به سادگی بزنند و از رویدادها اظهار بی اطلاعی کنند»!!!.
در این سه سال اخیر چقدر از علمای شیعه در ایران و عراق و لبنان به ناحق کشته شدند؟! گوئی دیگر هدفی جز مبارزه با راهنمایان مذهبی و ریشه کن ساختن دعوتگران راه خدا ندارند! ولی خداوند در کمین ستمگران است.
«خداوند علم و دانشی که به شما داده از شما سلب نمی کند، بلکه از طریق رحلت علمای ربانی این علم از میان شما رخت بر می بندد و گروهی نادان برای شما می ماند، از آنها فتوا می پرسید و آنها با رای خود برای شما فتوا می دهند، خود گمراه شده، شما را نیز گمراه می کنند.» [33]
پس از رحلت دانشمندانی که شب و روز در راه تحقیق عمر خود را سپری می کنند، بر این امت چه خواهد گذشت؟! این همه میراث گرانبهائی که از علوم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم برای ما گرد آورده اند و قفسه های کتابخانه های جهان را پر کرده اند، به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟!.
«زیرا که من از غیر دجال بیش از دجال مورد شما اندیشناکم. گفته شد: چگونه یا رسول الله؟! فرمود: از پیشوایان گمراه کننده.» [34]
ای کاش پشوایان عصرما این حدیث را می خواندند و مردم را گمراه نمی ساختند.
امیرمؤمنان عليه السلام می فرماید:
پیشوای نخستین شیعه در مورد شکایت از دانشمندان می فرماید: «دو گروه کمرم را شکست: 1- دانشمند گستاخ 2- نادان زاهد مآب».دانشمند گستاخ با رأی خود فتوا می دهد و احکام دین را دگرگون می سازد و نادان زاهد مآب با شیوه غلط خود مردم را به گمراهی می کشد.
«احکام دین تعطیل می شود، آئین اسلام حبط می گردد، دولت اشرار ظاهر می شود و کابوس ستم هر شهر و آبادی را فرا می گیرد.» [35]
ای پیشوای عزیز! و ای امام رئوف!، آنچه فرمودی تحقق یافته، دولت اشرار تشکیل شده، مسلمانان در رنج و اضطراب به سر می برند، نسل جوان از دین و آئین روی برتافته، از تایید کفر و الحاد، علیرغم ادعای ایمان، پروائی ندارند!.
«آنها در ملکوت آسمانها پلید نامیده می شوند.» [36]
ولی مسلمانان از زنگ های خطری که به صدا در می آید، به هوش نمی آیند، آنها هدفی جز به دست آوردن پول و اشباع عرائز حیوانی از خود نشان نمی دهند.
«عدالت خداوندی بر این امت تا موقعی گسترده است که قاریان امت به زمامداران گرایش پیدا نکنند و نیکان آنها تبهکارانشان را از گناه نهی کنند، هنگامی که قاریان به سلاطین بگروند و نیکان نهی از منکر نکنند و آنگاه بنشینند و بگویند: لا اله الا الله، خداوند در عرش خود می فرماید: دروغ می گوئید و در این گفته خود راستگو نیستید.» [37]
«هنگامی که فقهای هدایتگر کم شوند و فقیهان گمراه و خیانت پیشه فراوان باشند و شاعران بسیار شوند.»[38]
امام صادق عليه السلام در این رابطه می فرماید:
«و می بینی که حرام حلال شده و حلال حرام می گردد.» [39]
«فقها به دروغ و علما به شک و تردید تمایل نشان می دهند.» [40]
«فقیهان آن زمان طبق هوای نفس خود فتوی می دهند، قاضی های آنها آنچه را که نمی دانند می گویند، و بیشتر آنها به دروغ گواهی می دهند کسیکه چند درهم پول داشته باشد در نزد آنها عزیز و محترم است. و کسیکه بی پول باشد در نزد آنها خوار و زبون است.» [41]
در زمان ما هم دقیقاً پول و مقام، میزان عزت و ذلت شده است.
«هنگامی که قائم ما ظاهر شود، از کسانی که بدون علم فتوی داده اند انتقام می گیرد. وای بر آنها و پیروان آنها. آیا دین خدا ناقص بود که آنها تکمیل کردند؟! آیا در دین خدا انحرافی بود که آنها درست کردند؟! آیا مردم علاقه به انحراف داشتند که از او پیروی کردند؟! و یا او مردم را به راستی و درستی امر کرده و مردم مخالفت ورزیده اند؟! آیا رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در آنچه به او وحی شده چیزی را فروگذار کرده که به او یادآوری کرده اند؟! و یا دین در عهد او کامل نبود و اینها تکمیل کردند؟! آیا پیامبری بعد از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آمده که از او پیروی کردند؟!» [42]
این بیان چقدر زیبا و عالی است و این منطق چقدر قوی و نیرومند است، و جای شگفت نیست که از امیر بلاغت و امام فصاحت امیرمؤمنان عليه السلام جز آن انتظار نمی رود. ولی چه کسی به این حقایق توجه می کند و به این سخنان والا گوش فرا می دهد؟! اگر به این هشدارها گوش دهند، فرصت طلبان از خدا بی خبر نمی توانند آراء شخصی خود را به نام رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهلبیت عصمت و طهارت عليه السلام بر مردم تحمیل کنند.
«و آن هنگامی است که مرگ فقهای راستین را یکی پس از دیگری برباید و امت محمد صلي الله عليه و آله و سلم نماز را ترک گویند.» [43]
امروز نسل جوان در مورد نماز مسامحه فراوانی نشان می دهد و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می کند، در حالیکه نماز ستون دین است، اگر پذیرفته نشود دیگر عبادتها نیز مردود می شود. این عبادت پر ارج اسلامی در عصر ما کم ارج شده و از فروغش کاسته شده، نشانه ارتجاع و ساده اندیشی و کوته نظری به شمار می آید. علم فقه نیز به تدریج رخت بر می بندد و جای فقیهان در گذشته خالی می ماند. چنانکه امیرمؤمنان و پیشوای پرهیزکاران حضرت علی عليه السلام در این رابطه می فرماید:
«او هنگامی ظاهر می شود که علم رخت بر بندد، نادانی ظاهر شود، قاریان فراوان و دانایان اندک باشند.» [44]
«مردم فقه می آموزند ولی نه برای دین، دانش می اندوزند ولی نه برای عمل، با اعمال دینی حطام دنیا را طلب می کنند.» [45]
تردیدی نیست که تعداد زیادی از دانشجویان دینی به این شیوه مبتلا هستند و اگر جز آن را ابراز کنند به نفاق می گرایند و واقعیت را می پوشانند.
«او ظاهر نمی شود جز هنگامی که دیگر میراثها تقسیم نشود و از سود بردن کسی دلخوش نباشد.» [46]
امروز تقسیم صحیح ارث از بین رفته، قوانین غربی به جای احکام اسلامی معمول گشته، حتی برخی از متصدیان امر به معروف و نهی از منکر نیز مقررات ارث را از یاد برده اند!.
دلخوش نبودن از سودها نیز شاید به دلیل وحشت و اضطرابی باشد که بر جوامع بشری حکمفرماست، که دیگر یک منفعت مادی در برابر این حوادث جانکاه و فجایع تلخ نمی تواند مایه مسرت و دلخوشی انسان باشد.
امام صادق عليه السلام می فرماید:
«کوفه از مؤمنان خالی می شود و علم از آن برچیده می شود، آنچنانکه مار در لانه خود درهم می پیچد. آنگاه در شهری به نام «قم» ظاهر می شود که مردمان آن قائم مقام حجت خدا هستند.» [47]
در روزی که مردم شهر «قم» هنوز آتش پرست و بت پرست بودند و اسم آن در جزیره العرب ناشناخته بود، امام صادق عليه السلام خبر می دهد که این شهر مرکز علم و دانش خواهد بود و جانشینان حضرت حجت عليه السلام در آنجا اقامت خواهند داشت، پس از گذشت 1200 سال، فرمایش امام تحقق می یابد و این شهر مرکز علوم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و مجمع علمای شیعه و فارغ التحصیلان آن مرجع تقلید و پیشوای امت اسلامی می گردند.
پیشتر نیز در مورد قم سخن گفتیم و یادآور شدیم که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آنجا را ستوده و از آینده درخشان آن سخت گفته، پیش از آنکه الام وارد آنجا شود و نام آن در جهان معروف گردد.
از دیگر نکات شایان توجه در این حدیث، خبر دادن آن حضرت از برچیده شدن علم از کوفه و نجف اشرف می باشد. که ممکن است منظور از آن برچیده شدن علوم به سبب ستم زمامداران و کشته شدن رجال دین باشد. در این رابطه حدیث دیگری در مورد شهرستان «قم» آمده است که در ضمن آن می فرماید:
«مردی از قم خارج شده مردم را به سوی حق دعوت می کند، گروهی که دلهایشان چون قطعات آهن سخت است، در اطراف او گرد می آیند، حوادث آنها را مضطرب نسازد، ملول نشوند و دچار وحشت نگردند و بر خداوند توکل کنند و عاقبت از آن پرهیزکاران است.» [48]
آنگاه در ضمن گفتگو از نشانه های دوران غیبت طولانی آن حضرت می فرماید:
«داوران برخلاف اوامر خداوند داوری می کنند.» [49]
«زمامداران را می بینی که برای آزمندی خود خائنان را بر سر کار آورند و امین امور کشوری قرار دهند.» [50]
«و می بینی که طالب حلال مورد تحقیر و سرزنش قرار می گیرد، و طالب حرام مورد تعظیم و ستایش واقع می شود.» [51]
و در روایت دیگری آمده که حکومت به دست حرامزاده ها می افتد، که دیگر بر کسی رحم نمی کنند.
امام رضا عليه السلام می فرماید:
«هنگامی که علم از میان شما رخت بر بندد، از زیر پای خود فرج را انتظار بکشید.» [52] (یعنی به صورت ناگهانی).
«پیش از ظهور او، دوازده نفر از فرزندان حضرت ابوطالب عليه السلام خروج می کنند و هر یک ادعای امامت می نمایند.» [53]
امید است که فرج نزدیک باشد، که علم برچیده شده، نادانی فراگیر شده، از علمای راستین تنها عده محدودی در کنار و گوشه مانده اند که به گفتارشان گوش فرا نمی دهند و از اوامرشان فرمان نمی برند. و اینکه که با پیروزی انقلاب ایران یکی دیگر از نشانه های فرج تحقق یافت، امیدواریم که انقلاب ایران پیش درآمد حوادث مهمتری چون خروج سید خراسانی باشد که پرچم را به دست صاحب اصلی آن، حضرت بقیه الله خواهد سپرد.
روزگار رهایی-کامل سلیمان
[1] نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 393، المحجه البیضاء جلد 1 صفحه 15 و تحف العقول صفحه 42
[2] المحجه البیضاء جلد 1 صفحه 144
[3] تحف العقول صفحه 31
[4] نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 472
[5] بشاره الاسلام صفحه 28 و 31، الامام المهدی صفحه 66 و 108، الحاوی للفتاوی جلد 2 صفحه 135 و المهدی صفحه 206
[6] الزام الناصب صفحه 180، بحارالانوار جلد 52 صفحه 263، بشاره الاسلام صفحه 23 و الامام المهدی صفحه 217
[7] مریم: 59
[8] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 36
[9] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 45
[10] الامام المهدی صفحه 219، الزام الناصب صفحه 180 و بشاره الاسلام صفحه 22
[11] الزام الناصب صفحه 178
[12] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 135، بشاره الاسلام صفحه 126 و تحف العقول صفحه 42
[13] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 194
[14] صحیح مسلم جلد 8 صفحه 58، بشاره الاسلام صفحه 23، الامام المهدی صفحه 217 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 212
[15] همان مدارک پی نویس قبل
[16] بحارالانوار جلد 52 صفحه 212 و بشاره الاسلام صفحه 23
[17] وسائل الشیعه، جلد 18 صفحه 9
[18] وسائل الشیعه، جلد 18 صفحه 157
[19] نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 472 و الزام الناصب صفحه 196
[20] بشاره الاسلام صفحه 132 و الزام الناصب صفحه 195
[21] منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، بشاره الاسلام صفحه 22 و 44 و الزام الناصب صفحه 182
[22] در اینجا منظور از این علم، علوم دینی است و اما دیگر دانشها که احیانا برای تأمین معاش نیز تحصیل می شود، آنهم بهتر است که برای خدا و خدمت به خلق کسب شود ولی به هر حال ارزنده است و اسلام به تحصیل آنها فرمان داده است. (مؤلف)
[23] الزام الناصب صفحه 186
[24] الزام الناصب صفحه 186 و بشاره الاسلام صفحه 134
[25] المحجه البیضاء جلد 1 صفحه 125 و اختصاص مفید صفحه 251
[26] بشاره الاسلام صفحه 176
[27] الزام الناصب صفحه 185
[28] منتخب الاثر صفحه 432، بحارالانوار جلد 52 صفحه 193، غیبت نعمانی صفحه 130، الامام المهدی 219 و الزام الناصب صفحه 182
[29] بحارالانوار جلد 51 صفحه 70 و جلد 52 صفحه 228، بشاره الاسلام صفحه 5 و 25، منتخب الاثر صفحه 425، الامام المهدی صفحه 217، الزام الناصب صفحه 180، بشاره الاسلام صفحه 25 و نورالابصار صفحه 172
[30] منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258، بشاره الاسلام صفحه 133-135 و الزام الناصب صفحه 183
[31] الزام الناصب صفحه 181، بشاره الاسلام صفحه 22 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 263
[32] المهدی صفحه 199، الزام الناصب صفحه 181 و بشاره الاسلام صفحه 22 و 76
[33] تحف العقول صفحه 23 و نورالابصار صفحه 35
[34] المحجه البیضاء جلد 1 صفحه 125
[35] الزام الناصب صفحه 195 و بشاره الاسلام صفحه 76
[36] منتخب الاثر صفحه 434 و بشاره الاسلام صفحه 27
[37] غیبت نعمانی صفحه 131، بحارالانوار جلد 52 صفحه 228 و بشاره الاسلام صفحه 47
[38] منتخب الاثر صفحه 425، بحارالانوار جلد 51 صفحه 70 و بشاره الاسلام صفحه 5
[39] بحارالانوار جلد 52 صفحه 257 و بشاره الاسلام صفحه 23
[40] الزام الناصب صفحه 207
[41] بشاره الاسلام صفحه 77 و الزام الناصب صفحه 195
[42] الزام الناصب صفحه 108
[43] الامام المهدی صفحه 219، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258، الزام الناصب صفحه 194 و بشاره الاسلام صفحه 75 و 133
[44] الزام الناصب صفحه 64
[45] بشاره الاسلام صفحه 44، الزام الناصب صفحه 180، الامام المهدی صفحه 219 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 258
[46] صحیح مسلم جلد 8 صفحه 177، الزام الناصب صفحه 178 و الامام المهدی صفحه 178
[47] بشاره الاسلام صفحه 87
[48] سفینه البحار، جلد 2 صفحه 446: بعید بنظر نمی رسد که یکی از مصادیق این روایت مرجع معظم آیت الله خمینی باشد که حکومت شاه را واژگونه ساخت و به تشکیل دولتی اسلامی براساس کتاب و سنت دعوت نمود و یا ممکن است که این روایت اشاره به شخصیت دیگری از اهل قم باشد که در آینده بسوی حکومتی مطابق قرآن و سنت شریف و مذهب اهلبیت عليه السلام دعوت نماید و بهرحال خدا به حقایق امور آگاه است.
[49] الزام الناصب صفحه 184
[50] همان مدرک پی نویس قبل
[51] بحارالانوار جلد 52 صفحه 258
[52] بحارالانوار جلد 51 صفحه 155، اصول کافی جلد 1 صفحه 341، غیبت نعمانی صفحه 98 و بشاره الاسلام صفحه 5 و 31
[53] غیبت شیخ طوسی صفحه 267، اعلام الوری صفحه 426، بحارالانوار جلد 52 صفحه 209، المهدی صفحه 195، صحیح بخاری جلد 9 صفحه 48، غیبت نعمانی صفحه 98 و بشاره الاسلام صفحه 5، 31 و 167