سيد مرتضي در اين باره ميگويد: اينکه مخالفين از ما ميپرسند: چرا امام زمان براي دوستانش آشکار نميشود؟ سوال بي موردي است، زيرا اگر مقصود آنها اينست که در حال غيبت، لطف [1] براي دوستان امام حاصل نيست و بنابراين تکليفي نخواهند داشت ميگوئيم اين اشکال بر ما وارد نيست، چنانکه براي دوستان امام، در حال غيبت هم لطف حاصل است. زيرا هنگامي که دوستان امام دانستند که هر لحظه منتظر ظهور امام غائب خود ميباشند و انتظار آمدن و بسط يد و امامت او را ميکشند، قهراً از امر و نهي وي ميترسند و بدين ملاحظه از ارتکاب زشتيها بر کنار مي مانند و واجبات را به جا مي آورند. پس غائب بودن امام در نظر دوستانش مثل اينست که وي در شهري و دوستانش در شهري ديگر باشند. بلکه ملاحظه دوستان از شخص امام زمان ارواحنا له الفداء در حال غيبتش بيشتر است، زيرا در حال غيبت، دوستان احتمال مي دهند امام در شهر و نزديک به آنها و در همسايگي آنها باشد و آنها را ببيند ولي آنها امام را نشناسند و از اخبار او آگاهي نيابند. اما اگر مثلاً در شهري باشد احتمال ميدهند خبر وي به امام نرسد و کارهاي او از نظر امام مخفي بماند. و ناگفته معلوم است که در صورت نخست دوري دوستان از ارتکاب قبائح بيشتر از صورت دوم است، پس وقتي لطف وجود امام براي دوستان در هر حال حاصل باشد اگر از نظر آنها غائب گردد، اشکالي ندارد. اگر مخالفين حصول لطف را براي دوستان امام اعتراف کنند ولي بگويند چرا امام براي آنها ظاهر نميگردد؟ ميگوئيم: به عقيده ما در همه حال واجب نيست امام ميان دوستانش آشکار باشد از اين رو سوال آنها بي مورد است. به علاوه لطف وجود امام زمان از راه ديگري هم بواسطه آن حضرت براي دوستانش حاصل است. با اين بيان که دوستان امام بواسطه وي نسبت به تمام احکام دين اعتماد و وثوق دارند و اگر امام نمي بود چنين اعتماد وثوقي براي آنها پيدا نميشد، و احتمال ميدادند که بسياري از احکام دين از نظر آنها پوشيده باشد و يا از ميان رفته و به آنها نرسيده باشد، از اينرو موقعي که يقين بوجود اقدسش نمودند. از اينگونه اشکالات و احتمالات ايمن خواهند بود. بنابراين بواسطه وجود امام زمان ارواحنا له الفداء، از اين لحاظ هم لطف حاصل است.
[1] پيشتر گفتيم لطف در اصطلاح دانشمند عقائد بمعني دوري کردن از گناهان و نزديک شدن به اطاعت پروردگار است.