علل، آثار و برکات غیبت
در مورد غیبت و فلسفهی غیبت سخنان زیادی مطرح شده و میشود ولی غالباً این طرف قضیه یعنی «جهات سلبی غیبت» را مطرح میکنند که جامعهی بشری، در حال حاضر یا به جهت ضعف ایمان یا به جهات دیگر، آمادگی ظهور حضرت بقیة الله الاعظم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را ندارد و انسانها در حدّی نیستند که کاملاً پذیرش این امر را داشته باشند، اما عموماً آن طرف قضیه یعنی «جهات اثباتی غیبت» مطرح نمیشود، یا مورد توجه قرار نمیگیرد که جامعهی بشری تاکنون به چه میزان، از برکات و آثار فراوان غیبت، متنعم شده است. به عبارت دیگر، ممکن است این سؤال در ذهن هر مومنی پیش آید، که مگر ممکن نبود حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در میان انسانها حضور داشته باشد و این همه ضعفها و زخمها بر پیکرهی انسان و انسانیت وجود نداشته باشد؟! یعنی مردم از حضور حضرت حجت(عجل الله تعالي فرجه الشريف) چقدر میتوانستند استفاده کنند که اینک با غیبت او، محروم از آن برکات هستند؟ آری اینجاست که لزوم تامل بیشتر بر روی جهات اثباتی غیبت پر رنگتر میشود. بنابراین در یک تقسیم میتوان علل و آثار غیبت را از دو زاویهی سلبی و اثباتی بررسی نمود که عبارتند از:
جهات اثباتی: در پاسخ به مسالهی مطرح شده باید اذعان نمود که پس از مراجعه به روایات، با تعجب روشن میشود که علاوه بر جهات سلبی غیبت، اساساً غیبت آثار و برکات فراوانی دارد که معمولا از چشم بسیاری پنهان مانده است؛ برای نمونه در روایات آمده است که «عبادت در زمان غیبت» از «عبادت در زمان حضور» متمایز است، یعنی طبق روایات، خداوند متعال به عبادتهای منتظران در زمان غیبت امام معصوم(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، برتری و امتیاز بیشتری نسبت به عبادتهای مومنان در زمان حضور امام معصوم(عليه السلام)، داده است. به عنوان مثال در کتاب شریف اصول کافی، کتاب الحجة، باب نادر الغیبة، حدیث اول روایتی را مفضل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است که میفرماید: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعِبَادُ مِنَ اللهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَرْضَى مَا يـَكـُونُ عـَنْهُمْ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ يَعْلَمُوا مَكَانَهُ وَ هُمْ فِى ذَلِكَ يـَعـْلَمـُونَ أَنَّهُ لَمْ تـَبـْطـُلْ حُجَّةُ اللهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ لَا مِيثَاقُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً...»[1] زمـانـي كـه بـنـدگـان بـه خـداى نـزديـكـتـرنـد و خـدا از ايـشـان بيشتر راضى است، زمانيست كه حجت خداى از ميان آنها مفقود شود و آشكار نگرددو جاى او را هم ندانند و از طرفى هم بدانند كـه حـجت و ميثاق خداى باطل نگشته و از ميان نرفته است [فضيلت اين زمان براى بندگان، از اين جهت است كه شخص امام و معجزات او را به چشم نمى بينند و تنها از روى تـفكر و تامل در آثار و براهين، به وجود او معتقد مىشوند و شبهات و وسائس شياطين جن و انس هم در آن زمان بسيار است] در آن حال در هر صبح و هر شام به انتظار فرج باشيد. طبق این روایت، انسانی که دسترسی به حجّت ندارد، ولی حجیت او را قبول و باور دارد، عبادتش فرق میکند و به خدا نزدیکتر است. و یا در همان باب، روایت دیگری وجود دارد که راوی از امام صادق(عليه السلام) میپرسد: «أَيُّمَا أَفْضَلُ الْعِبَادَةُ فِى السِّرِّ مَعَ الْإِمَامِ مِنْكُمُ الْمُسْتَتِرِ فِى دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَوِ الْعـِبـَادَةُ فـِى ظـُهُورِ الْحَقِّ وَ دَوْلَتِهِ مَعَ الْإِمَامِ مِنْكُمُ الظَّاهِرِ»[1] كداميك از اين دو بهتر است؟ عـبـادت پـنـهـانـى بـا امـام پـنـهـان از شـمـا خـانـواده در زمـان دولت بـاطل يا عبادت در زمان ظهور و دولت حق با امام آشكار از شما؟ که امام صادق(عليه السلام) در پاسخ می فرمایند: «...اعـْلَمُوا أَنَّ مَنْ صَلَّى مِنْكُمُ الْيَوْمَ صَلَاةً فَرِيضَةً فِى جَمَاعَةٍ مُسْتَتِرٍ بِهَا مِنْ عَدُوِّهِ فـِى وَقـْتـِهـَا فـَأَتَمَّهَا كَتَبَ اللهُ لَهُ خَمْسِينَ صَلَاةً فَرِيضَةً فِى جَمَاعَةٍ .... وَ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ حَسَنَةً كَتَبَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا عِشْرِينَ حَسَنَةً... أَمَا وَ اللهِ يَا عَمَّارُ لَا يـَمـُوتُ مِنْكُمْ مَيِّتٌ عَلَى الْحَالِ الَّتِى أَنْتُمْ عَلَيْهَا إِلَّا كَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللهِ مِنْ كَثِيرٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ فَأَبْشِرُوا»[2] بـدانيد هر كس از شما كه در اين زمان نماز واجبش را در وقتش به جماعت گزارد و از دشمنش پـنـهـان كـنـد و آن را تـمـام و كـامـل به جا آورد، خدا براى او ثواب پنجاه نماز واجب به جماعت گـذارده بـنـويـسـد... و آنكه از شما كار نيكى انجام دهد، خداى عزوجل براى او به جاى آن، بيست حسنه نويسد و حسنات مؤمـن از شـمـا را خـداى عـزوجـل چـنـد بـرابـر كـنـد... هان به خدا، اى عمار! هر كدام از شما (شيعيان ) بـر ايـن حاليكه اكنون داريد (عبادت با خوف و تقيه) بميرد از بسيارى از شهداء بدر واحد بهتر و برتر است، پس مژده باد شما ر{2}.
دوره غيبت امام(ع) داراى مشكلات و گرفتاريهاى فكرى و اعتقادى بسيار خطرناكى است كه امروزه حداقل بخشى از آنها را بعينه مشاهده مىكنيم. حضرات معصومين(ع) سالها پيش از تولد امامعصر(ع) به اين پيشامدها و اثرات منفى آنها اشاره كردهاند و ارائه هشدارها اين واقعيت را تأييد مىكند كه مردم اگر برنامهريزى و عملكرد مناسبى را در پيش بگيرند از همه اين گرفتاريها مىتوانند در امان باشند والاّ دليلى ندارد كه در دهها روايت از وقايع و فجايع آخرالزمان سخن به ميان آيد. اين مسايل مطرح شده است تا مردم پيشاپيش آمادگيهاى لازم را در خود ايجاد كنند تا گرفتار تبعات منفى اين امور نشوند. در لابلاى مجموعه رهنمودهاى حضرت على(ع)، به برخى از گرفتاريها و معضلات مهم دوره غيبت اشاره شده است كه در اينجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذكر مىشود:
سرگردان شدن مردم
امام على بن ابىطالب(ع) در چندين روايت به اين گرفتارى اشاره دارند. در يك مورد مىفرمايند: براى قائم ما دوره غيبتى هست كه مدت زمان زيادى طول خواهد كشيد. گويى شيعيان را هماكنون با چشم خود مىبينم كه در آن دوره همانند گلهاى بىسرپرست در دشت و صحرا پراكنده شدهاند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتى مىگردند امّا آن را پيدا نمىكنند. اى مردم! آگاه باشيد در چنان شرايطى اگر كسى در دين خود ثابت قدم باشد و در نتيجه طولانى شدن دوره غيبت قلب او قساوت پيدا نكند در روز قيامت با من خواهد بود. يا در سخن ديگر مىفرمايند: در غيبت امام زمان(ع)، مردم آن چنان دچار حيرت و سرگردانى مىشوند كه عده زيادى از آنان گمراه مىگردند. تنها كسانى كه به دامن عترت پيامبر اكرم(ص) چنگ بزنند نجات پيدا مىكنند و در مسير هدايت باقى مىمانند. در جاى ديگر على(ع)، ضمن ارائه تصويرى از دوره غيبت امام مهدى(ع)، مىفرمايند: «فتنهها و مشكلات گوناگونى در اين دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شيعيان از آنها بدگويى كرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازى مردم از مسير صحيح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازهاى آشفته و پريشان خواهد شد كه بعضى مردم دچار حيرت و سرگردانى خواهند شد». به عبارت ديگر مردم از تشخيص راه درست عاجز خواهند بود. بديهى است كه وقتى امكان تشخيص راه صحيح مشكل بشود اغلب مردم خود به خود يا در اثر تبليغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسيرهاى انحرافى سوق داده مىشوند.
مشكل شدن ديندارى
پايبندى به احكام و مقررات دينى، فضا و بستر مناسبى لازم دارد. به دلالت روايتهاى فراوان، يكى از گرفتاريهاى دوران غيبت آن است كه پايبندى به ارزشهاى دينى بسيار كم خواهد شد و اين مسئله ناشى از عواملى است كه كم و بيش به آنها هم در لابلاى سخنان معصومين(ع) اشاره شده است. على(ع) در روايتى مىفرمايند: «سوگند به خدايى كه حضرت محمد(ص) را به حق براى پيامبرى برگزيده و او را به همه مخلوقات فضيلت و برترى داده است مسئله ظهور امامعصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از يك دوران سخت حيرانى و سرگردانى كه در آن شرايط كسى جز افراد خالص و پاكيزه كه يقين را با تمام وجود خود لمس كرده باشند، در پايبندى به دين استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنين كسانى كه با وجود آن همه نابسامانيها در دين ثابت قدماند براى ولايت ما پيمان گرفته و در دلهاى آنها ايمان را تثبيت كرده است وبا عنايات خاصى كه به آنها دارد مورد تأئيدشان قرار داده است». در روايت ديگر آن حضرت با تشبيه محسوسى، سختى ديندارى را در دوران غيبت به تصوير كشيده، مىفرمايند: «براى صاحبالامر(ع) دوره غيبتى هست كه در آن زمان هر كس كه به دين خود چنگ بزند و در آن استوار باشد همانند كسى است كه با دست خود بخواهد بوتههاى خار را بكند. به راستى چه كسى مىتواند با دست خود بوتههاى خار را لمس كند؟». در يكى از روايتها، امام علىبنابىطالب(ع)، پس از اشاره به سختيهاى دوره غيبت از نظر پايبندى به احكام دينى در ضمن تصريح مىكنند كه همه اين پيشامدها به منظور امتحان و آزمايش انسانهاست تا ميزان تقوى و ايمان آنها معلوم گردد؛ چرا كه به يك تعبير هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت مىفرمايند: «براى صاحب اين امر دوره غيبتى هست كه بايد انسانها (افراد) در چنان شرايطى تقواى الهى را در پيش گيرند و به دين و احكام و مقررات آن پايبند باشند». امام على(ع)، آنگاه آيه زير را تلاوت كرده و بدينوسيله تذكر دادند كه سنت دائمى خداوند؛ يعنى امتحان بشر در همه زمانها جريان دارد و تمام پيشامدهاى دوران غيبت نيز در اين راستاست: «آيا گمان كرديد بىآنكه حوادث و وقايعى كه براى گذشتگان پيش آمد براى شما پيش آيد داخل بهشت مىشويد؟! همان گذشتگانى كه آنچنان دچار گرفتاريها و مشكلات شدند كه حتى پيامبر و افرادى كه به او ايمان آورده بودند با خود مىگفتند: پس نصرت و يارى خداوند چه زمانى فرا خواهد رسيد؟ آنگاه به آنها گفته شد يارى خداوند نزديك است».
ترديد در وجود امام زمان(ع)
يكى از وقايع بسيار تلخ عصر غيبت آن است كه در نتيجه نابسامانيها و شيوع فساد و بىعدالتى، مردم آن چنان دچار يأس و نااميدى خواهند شد كه در اينكه امام معصومى در چنين شرايطى در روى زمين باشد شك خواهند كرد و با خود خواهند گفت: اگر در روى زمين حجتى از حجتهاى الهى وجود داشت در مقابل اين همه ظلم و ستم كه انجام مىگيرد ايستادگى مىكرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل مىآورد. حضرت على(ع)، به اين مسئله اينگونه اشاره مىنمايند: «موقعى كه امام غايب از فرزندان من در پس پرده غيبت قرار گيرند... اكثر مردم دچار اين توهم خواهند شد كه حجت خدا از بين رفته و امامت به پايان رسيده است امّا سوگند به خدايى كه على را آفريده است در چنين روزى حجت خدا در ميان آنها حضور دارد». در روايت ديگر مىفرمايند: «صاحبالامر از فرزندان من است. مردم در دوره غيبت او خواهند گفت: وى [صاحبالامر و امام عصر(ع)]، از دنيا رفته است والاّ اگر زنده است پس كجاست؟»{3}.
{1} اصول كافى، شیخ کلینی، ج2، ص128.
{2}گفتارهای مهدوی، شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی،ص137-135
{3}غيبت امام زمان(ع)، علل و آثار آن از ديدگاه اميرمؤمنان(ع)، صادق سيدنژاد،نشریه موعود،آذر و دی1382، شماره 41