راز غیبت (1)
در روايتي آمده است: روزي ابن عباس خدمت حضرت مولا اميرالمؤمنين(ع) عرض ميكند: يا اميرالمؤمنين مگر ذوالفقارت كُند شده يا اينكه بازويت خسته شده است، چرا در كنج خانه نشستهاي؟ حقّت را گرفتهاند و دست به هيچ اقدامي نميزني؟
. . . . همان طور که راز سکوت حضرت علی تا سال ها پوشیده بود و کسی نمی دانست علت این رفتار چیست تا اینکه در جنگ صفین حقیقت امر مشخص شد، غیبت حضرت مهدی نیز بی شک دلایلی محکم و استوار دارد. همان طور که بارها در منابع مختلف خوانده اید یکی از دلایل اصلی غیبت حضرت، این است که خداوند نمی خواهد هیچ دوره ای بی امام بماند. علاوه بر این ظهور مهدی موعود که موجبات برکات فراوان است باید در شرایطی اتفاق بیفتد که دل ها آماده پذیرش آن باشد، پس یکی از دلایل می تواند همین مورد باشد. در هر صورت و به هر دلیلی که خداوند امام زمان را در غیبت نگه داشته اند، طبق فرمایش پیامبر اکرم (ص) نباید نسبت به حضرت مهدی و غیبت ایشان شک و شبهه ای وجود داشته باشد. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «یا جابر! ان هذا لامر من أمرالله و سرّ من سرّ الله، مطوّی عن عباده فایّاک و الشّک فی أمر الله فهو کفر» ای جابر! (غیبت امام زمان) سرّی از اسرار الهی میباشد که بر بندگان پوشیده است، مبادا در امر خدا شک کنی، چرا که تردید در امر خدا کفر است.»
امام مهدي(ع) چرا غايب است و علّت و جهتش چيست؟ پاسخ اين مسئله بسيار مشكل است زيرا كه مسئلهاي عقلي نيست تا با براهين عقلي پاسخ داده شود و نيز عرفي هم نيست تا عرف و عقلا آن را درك كنند، بلكه اين موضوع تعبّدي است و بايد پاسخ آن از منابع وحي؛ رسول خدا و اهل بيت طاهرينش(ع) اخذ شود. وقتي كه به اخبار آل محمد(ع) مراجعه ميكنيم ميبينيم كه اختلاف نظر بسيار در اينباره وجود دارد. حال شماري از روايتها را بررسي ميكنيم تا ببينيم كدام ديدگاه مناسب است تا بدان روي آورد.
براساس روایات ائمه طاهرین، اسرار غیبت به قرار زیر است:
1. خوف و ترس
شماري از اخبار دلالت دارد كه خوف و ترس باعث غيبت مهدي(ع) است كه از اين جمله است:
حضرت امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا فرمود، آن شخص [امام مهدي(ع)]بايد غايب شود. شخصي سؤال كرد براي چه يا رسولالله؟ فرمود: خوف قتل وي در ميان است.
روايتهاي زيادي بدين معنا وارد شده است.
چرا امامان ديگر نميترسيدند؟
رسول خدا(ص) در اين خصوص ميفرمايد:
حضرت مهدي از ذريّة من خواهد آمد، تمامي جبّاران و ستمگران و شاهان عالم را خواهد كشت و فقط يك قدرت حكمفرما خواهد بود.
خلفا و سلاطين هم ميخواستند او را از بين ببرند، لذا بيشتر از ترس اينكه اين امامان مبادا مهدي(ع) باشند آنان را اذيت يا شهيد ميكردند.
منصور دوانيقي ـ خليفة عباسي ـ حضرت صادق(ع) را چندين مرتبه آزار داد، ولي روزي آن حضرت را احضار كرد و بعد از آنكه صحبتهايشان تمام شد گفت: يا اباعبدالله، يك سؤال از تو ميپرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(ع) فرمود: من به هيچ كس دروغ نگفته و نميگويم چه رسد به تو. پرسيد آيا مهدي موعود تو هستي؟ فرمودند: نه. سؤال كرد: پس كيست؟ جواب داد: ششمين از فرزندان من خواهد بود. باز پرسيد: آيا در زمان من ميآيد؟ گفت: نه. دوباره سؤال كرد: آيا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد كرد.
از اين حديث آشكار ميشود كه حاكمان ميترسيدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدي(ع) باشد، و بر اساس ترس دشمنان را قلع و قمع ميكردند. البته چنان در خبرها به طور پيوسته نهمين فرزند امام حسين(ع) امام موعود معرفي شد و نشانههاي آن حضرت مشخص شد كه امام موعود در وجود يك نفر تجلي پيدا كرد.
لذا هر خليفه و پادشاه در كمين بود تا او را بكشد. بنابراين بر امام مهدي(ع) لازم و واجب بود كه به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شريفي كه جهان به وجودش بستگي دارد، غايب باشد. در اخبار بسياري رسيده كه:
اگر حجّت خدا بر روي زمين نباشد زمين اهلش را فرو ميبرد.
پس ترس حضرت مهدي(ع) به خاطر جان خودش نيست، بلكه تقية امام(ع) براي حفظ مصلحت كل عالم است. به همين دليل ذكر نام آن حضرت از جانب شرع مطّهر ممنوع شده است. پس غايب بودن و تصرفش در باطن جهان آفرينش ضروريترين واجب است.