montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

ادريس‏ عليه السلام جدّ پدر نوح ‏عليه السلام است كه نامش اخنوخ بوده،خداوند او را به جايگاه بلندى بالا برد؛ گفته م ى‏شود:به آسمان چهارم بالا رفت. و گفته مى‏شود كه به آسمان ششم برده شد. در مجمع البيان از مجاهد نقل كرده كه گفت: ادريس به آسمان بالا برده شد، همان‏گونه كه عيسى به آسمان برده شد، و او زنده است و نمرده. و ديگران گفته‏اند: بين آسمان چهارم و پنجم قبض روح شده است. اين معنى از امام باقرعليه السلام نيز روايت شده است.[1] قائم‏ عليه السلام را نيز خداوند به جايگاه والايى به آسمان برد.

ادريس‏ عليه السلام را خداوند بر بال فرشته‏اى نشانيد كه در فضاى آسمان او را به پرواز درآورد، چنان‏كه على بن ابراهيم قمى از پدرش از محمد بن ابى عمير از كسى كه براى او حديث گفته بود، نقل كرده كه گفت: امام ابوعبد اللَّه صادق‏عليه السلام فرمود:

خداوند تبارك و تعالى بر فرشته‏اى از فرشتگان غضب كرد و بال‏هايش را بُريد، و او را در يكى از جزيره‏هاى دريا افكند؛ پس زمانى طولانى - كه خدا مى‏داند - در آن دريا ماند. و چون خداوند ادريس را به رسالت برانگيخت، آن فرشته نزد وى آمد و گفت: اى پيغمبر خدا! دعا كن خداوند از من راضى شود و بال‏هايم را برگرداند. ادريس فرمود: آرى، (چنين خواهم كرد )آن‏گاه از پروردگار درخواست نمود، و خداوند بال‏هاى آن فرشته را بازگرداند و از او راضى شد، سپس آن فرشته به ادريس گفت: آيا حاجتى دارى؟ فرمود: آرى! دوست دارم مرا به آسمان بالا ببرى تا به ملك الموت نگاه كنم، چون با ياد او زندگى ندارم. پس فرشته او را برگرفت و بر بال‏هاى خود به آسمان‏ها برد تا به آسمان چهارم رسيد كه ناگهان ديد ملك الموت سر خود را از روى تعجب حركت مى‏دهد. ادريس بر ملك الموت سلام كرد و به او گفت: چرا سرت را تكان مى‏دهى؟ گفت: چون خداوند به من امر فرمود كه تو را بين آسمان چهارم و پنجم قبض روح كنم. گفتم: پروردگارا! چگونه اين كار را انجام دهم و حال آن‏كه غلظت آسمان چهارم به مقدار پانصد سال راه است و از آسمان چهارم تا آسمان سوم مقدار پانصد سال راه است و غلظت آسمان سوم نيز پانصد سال است، و هر آسمان از مابين آن به همين ترتيب است، اين چگونه شدنى است؟ سپس او را بين آسمان چهارم و پنجم قبض روح نمود. و همين است كه خداوند مى‏فرمايد: «وَرَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيّاً»؛ و ما او را به جايگاه بلندى رسانيدم. و بدين جهت او را ادريس ناميدند كه كتاب‏هاى بسيار درس مى‏گفت.[2] و گفته مى‏شود كه او در بهشت زنده است، و اين قول مروى از ابن عباس است.

قائم‏ارواحنا له الفداء را هم روح القدس بر بال خود گرفت و به آسمان‏ها برد. در حديثى كه در كتاب كمال الدين از حكيمه نقل شده، در باب ميلاد حضرت قائم‏عليه السلام آمده است: پس امام حسن عسكرى‏عليه السلام فرزندش را گرفت، در حالى كه كبوترها بالاى سرش پرواز مى‏كردند، آن‏گاه امام به يكى از كبوترها بانگ زد كه: او را بردار و حفظ كن و هر چهل روز به ما برگردان. آن كبوتر او را برگرفت و به سوى آسمان پرواز كرد؛ بقيه كبوترها نيز پيروى كردند. آن‏گاه شنيدم كه حضرت ابومحمد (امام عسكرى‏عليه السلام) مى‏فرمود: تو را به كسى مى‏سپارم كه مادر موسى فرزنش را به او سپرد. نرجس گريه كرد، آن حضرت به او فرمود: آرام باشد كه شير جز از پستان‏هاى تو بر او حرام است و به زودى به تو باز خواهد گشت، چنان‏كه موسى به مادرش بازگردانده شد. خداى عزّوجلّ مى‏فرمايد: »فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَلا تَحْزَنَ«؛[3] سرانجام ما او را به مادرش بازگردانديم تا ديده‏اش روشنى يابد، و غمگين نشود. حكيمه گويد: عرض كردم: اين پرنده چيست؟ فرمود: اين روح القدس است كه موكّل به امامان است. آن‏ها را تسديد و توفيق مى‏دهد و به علم تربيت مى‏كند....[4]

ادريس‏عليه السلام از قومش غايب شد، هنگامى كه مى‏خواستند او را بكشند - چنان‏كه در حديثى از حضرت باقرعليه السلام آمده است - . قائم‏ارواحنا له الفداء نيز همين‏طور، هنگامى كه دشمنان مى‏خواستند آن حضرت را بكشند، غايب شد.

غيبت ادريس‏عليه السلام به طول انجاميد به حدّى كه شيعيان و پيروان او در سختى و شدّت و فشار واقع شدند. قائم ارواحنا له الفداء نيز غيبتش طولانى است تا جايى كه شيعيانش به منت‏هاى سختى و فشار و مشقّت واقع شوند. در بحار از پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله روايت شده كه فرمود: پيوسته وضع شما چنين خواهد بود تا اين‏كه در ميان فتنه و جور، كسى متولّد شود كه مردم او را نشناسند. آن‏گاه زمين به حدّى از ظلم و ستم پر شود كه هيچ كس نتواند »اللَّه« بگويد (و نام حقّ ببرد )سپس خداوند عزّوجلّ مردى از من و از عترت من برانگيزد كه او زمين را پر از عدل سازد، هم‏چنان كه قبل از او آن را پر از ظلم و ستم كرده باشند.[5] و از امير المؤمنين‏عليه السلام مروى است كه فرمود: البته زمين پر از ظلم و جور مى‏شود، تا جايى كه كسى - جز مخفيانه - اللَّه نگويد. سپس خداوند قومى صالح را مى‏آورد كه آن را پر از قسط و عدل نمايند، چنان‏كه پر شده است از ظلم و جور.

وقتى غيبت ادريس‏عليه السلام به طول انجاميد، مردم بر توبه اتفاق كردند و به سوى خدا بازگشتند؛ خداوند متعال هم او را ظاهر ساخت و شدّت و بدى را از آنان دور كرد. قائم ارواحنا له الفداء نيز همين طور است كه اگر مردم بر توبه اتّفاق كنند و تصميم قطعى بر يارى‏اش داشته باشند، خداى تعالى او را ظاهر خواهد ساخت. هنگامى كه ادريس‏عليه السلام ظهور كرد، پادشاه ستمگر و مردم براى او تسليم شدند. قائم ارواحنا له الفداء نيز چنين است: هرگاه ظاهر شود، پادشاهان و امراى جبّار و مردم عالم به آن حضرت مى‏گروند و سر فرود مى‏آورند. اگر بخواهيد بيش از اين بر احوال ادريس اطلاع يابيد به كتاب‏هاى مفصلى مانند كمال الدين و بحار و حيات القلوب مراجعه كنيد، ما اگر بيش از اين در اين باره مطالبى ذكر كنيم از منظور اصلى‏مان مى‏مانيم، لذا به همين مقدار اكتفا مى‏كنيم، اميد آن‏كه خداوند ما را با اولياى خود محشور گرداند.

[1]مجمع البيان: 519/6

[2]تفسير القمى: 51/2

[3]سوره قصص، آيه 13

[4]كمال الدين: 428/2

[5]بحار الانوار: 68/51


شباهت به ادريس


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته