montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

الياس‏عليه السلام؛ خداوند عمرش را - همچون خضرعليه السلام - طولانى ساخت. قائم‏ ارواحنا له الفداء نيز خداوند تعالى عمرش را طولانى نموده است.

الياس‏عليه السلام نيز - مانند خضرعليه السلام - هر سال به حج مى‏رود و در آن‏جا با هم ملاقات مى‏كنند، دليل بر اين معنى اين‏كه در تفسير امام حسن عسكرى‏عليه السلام آمده كه: پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم به زيد بن ارقم فرمود: اگر مى‏خواهى شرّ آن‏ها (كفّار و منافقين) به تو نرسد و نيرنگشان در تو كارگر نيفتد، هرگاه صبح كردى بگو: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ ا لشَّيْطانِ الرَّجِيمِ؛ به خداوند پناه مى‏برم از شيطان رانده شده، به درستى كه خداوند تو را از شرّ آن‏ها حفظ مى‏كند كه آن‏ها شيطان هستند (كه بعضى از آن‏ها به بعضى ديگر وحى مى‏كنند)

و اگر مى‏خواهى خداوند تو را از غرق شدن و سوختن و دزد، در امان بدارد، هرگاه صبح كردى بگو: بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا يَصْرِفُ السُّوءَ إِلاَّ اللَّهُ، بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا يَسُوقُ الخَيْرَ إِلاَّ اللَّهُ، بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ ما يَكُونُ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ، بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ العَلِيِّ العَظِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ

كه هركس هنگامى كه صبح كند سه مرتبه اين را بگويد، از غرق شدن و سوختن و دزد محفوظ مى‏ماند و هر آن‏ كه سه مرتبه در شب اين كلمات را بخواند، تا صبح از غرق شدن و سوختگى و دزد ايمن خواهد بود. و خضر و الياس هر سال در مراسم حج همديگر را ملاقات مى‏كنند و وقتى از هم جدا مى‏شوند با اين كلمات جدا مى‏شوند، و اين شعار شيعيان من است و با اين دشمنان من از دوستانم جدا مى‏شوند، هنگام خروج قائم آن‏ها. قائم‏ ارواحنا له الفداء، نيز هر سال به حج مى‏رود و عَمرى آن جناب را كنار بيت اللَّه الحرام ديده بود كه چنين دعا مى‏كرد: اَللَّهُمَّ انْجِزْ لِي ما وَعَدْتَنِي؛ خدايا وعده‏اى كه به من داده‏اى تحقق بخش. و در تأييد اين مطلب روايتى است در كمال الدين از عبيد بن زراره كه گفت: شنيدم امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمود: مردم امامشان را نمى‏يابند، پس او به موسم [حج [حاضر مى‏شود و آنان را مى‏بيند، ولى آن‏ها او را نمى‏بينند.

الياس‏عليه السلام، از قومش فرار كرد و از نظرشان غايب شد هنگامى كه مى‏خواستند او را بكشند. قائم‏ ارواحنا له الفداء نيز از قوم خود فرار كرد و از ديده مردم غايب شد هنگامى كه مى‏خواستند آن حضرت را بكشند.

الياس‏عليه السلام، هفت سال غايب شد. قائم‏ ارواحنا له الفداء، نمى‏دانم تا كى غيبتش ادامه خواهد يافت.

الياس‏عليه السلام، در كوه دشوارى سكونت كرد. قائم‏ ارواحنا له الفداء، در حديث على بن مهزيار اهوازى مروى در كمال الدين و بحار و تبصرة الولى و غير اين‏ها آمده كه فرمود: پدرم ابومحمد عليه السلام به من سفارش كرد كه مجاورت نكنم قومى را كه خداوند بر آن‏ها غضب كرده و لعنتشان نموده و براى آنان در دنيا و آخرت ننگ و خوارى است و براى آن‏ها عذاب دردناكى است. و مرا دستور فرمود كه از كوهساران جز دشوار آن‏ها و از بلاد، جز جاهاى پست را برنگزينم و خداوند تقيّه را آشكار فرمود، و آن را بر من گماشت، پس من در تقيّه‏ام تا روزى كه اجازه داده شود خروج نمايم.

عرض كردم: اى آقاى من! اين امر كى خواهد بود؟ فرمود: هرگاه بين شما و راه كعبه فاصله و جدايى افتاد و آفتاب و ماه جمع شدند، و كواكب و ستارگان آن‏ها را در ميان گرفتند.... [1]

الياس‏عليه السلام؛ خداوند متعال به دعايش يونس پيغمبر را در حالى كه كودك بود بعد از چهارده روز از فوتش زنده كرد - چنان‏كه در حديث آمده -. و گفته‏اند: آنكه خداوند به دعاى الياس زنده‏اش كرد، اليَسَع بوده، واللَّه العالم. (مؤلف). قائم‏ ارواحنا له الفداء نيز، خداوند متعال به بركتش و به دعايش مردگان بسيارى را زنده خواهد كرد پس از گذشت سال‏ها از مرگشان، از جمله اصحاب كهف، و بيست و پنج نفر از قوم موسى - كه به حقّ قضاوت مى‏كنند و با آن عدالت مى‏نمايند - و يوشع بن نون وصىّ حضرت موسى، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى و ابودجانه انصارى و مالك اشتر، كه در بحار و غير آن از امام صادق‏عليه السلام روايت شده است. [2] الياس‏عليه السلام هم از ياران حضرت قائم‏ ارواحنا له الفداء است.

الياس‏عليه السلام را خداوند به آسمان بالا برد، چنان‏كه از ابن عباس روايت شده است. قائم‏عليه السلام را نيز خداوند متعال به آسمان برد، كه در شباهت آن حضرت به ادريس گذشت.

الياس‏عليه السلام به فرياد دردمندان مى‏رسد و گمشدگان مضطر را در بيابان‏ها و دشت‏ها راهنمايى مى‏كند، و خضر آن‏ها را در جزاير درياها فريادرسى مى‏نمايد.اين مطلب را مجلسى‏رحمه الله در كتاب حيات القلوب نقل كرده است.قائم‏ ارواحنا له الفداء نيز به دردمندان رسيدگى مى‏كند و گمشدگان را هدايت مى‏نمايد و در خشكى و دريا بلكه در زمين و آسمان به فرياد بيچارگان مى‏رسد. و اين است فضل الهى كه به هر كه بخواهد عنايت مى‏كند.

الياس‏عليه السلام؛ به اذن خداى تعالى برايش از آسمان مائده آمده، چنان‏كه در تفسير برهان و غير آن از انس روايت شده كه گفت: پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم از قلّه كوهى صدايى شنيد كه مى‏گفت: خدايا! مرا از امت رحمت شده آمرزيده شده قرار ده. پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم به آن‏جا رفت، ناگاه ديد پيرمرد فرتوتى هست كه قامتش سيصد ذراع مى‏باشد، هنگامى كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم را ديد با او معانقه كرد سپس گفت: من هر سال يكبار غذا مى‏خورم و حالا وقت آن است كه ناگاه مائده‏اى از آسمان فرود آمد، و هر دو از آن خوردند. او الياس‏عليه السلام بود. [3] قائم‏ ارواحنا له الفداء نيز، برايش مائده از آسمان نازل شد، ما در اين‏جا به آوردن يك واقعه شريف اكتفا مى‏كنيم كه مجلسى و غير او از ابومحمد عيسى بن مهدى جوهرى نقل كرده‏اند كه گفت: در سال دويست و شصت و هشت به سوى حج بيرون رفتم، مقصدم مدينه بود زيرا كه براى ما خبر صحيحى رسيده بود كه حضرت صاحب الزمان ارواحنا له الفداء در آن‏جا ظاهر شده است. در بين راه بيمار شدم، از فيد (فيد): گويند منزلى است در راه شام و گفته‏اند: شهركى در نجد راه حجاج عراقى است. اين دو قول را مؤلف مجمع البحرين آورده است. كه بيرون آمديم، دل من هوس ماهى و خرما و ماست مى‏كرد، هنگامى كه به مدينه رسيدم برادران ايمانى مرا بشارت دادند كه آن حضرت در صابر آشكار شده، به صابر رفتم و چون به بيابان آن مشرف شدم بزهاى لاغرى ديدم كه به ساختمانى كه در آن‏جا بود رفتند، من منتظر خواسته خود ماندم تا وقت نماز مغرب و عشا فرا رسيد، نماز خواندم و دعا و تضرع و التماس كردم كه ناگاه ديدم بدر خادم مرا مى‏خواند: اى عيسى بن مهدى جوهرى! وارد شو. من تكبير و تهليل گفتم و حمد و سپاس الهى بسيار بجاى آوردم، و چون به حياط ساختمان رسيدم، سفره گسترده‏اى ديدم. خادم مرا به كنار آن سفره برد و مرا بر آن نشانيد، او به من گفت: مولايت تو را فرمان مى‏دهد كه آنچه در هنگام بيمارى، وقتى از فيد بيرون آمده بودى اشتها داشتى، بخور. گفتم: همين برهان مرا بس، اما چگونه بخورم در حالى كه مولايم را نديده‏ام. پس حضرت‏عليه السلام بانگ برداشت كه: اى عيسى! غذايت را بخور كه مرا خواهى ديد. بر سفره نشستم ديدم ماهى داغِ داغ در آن سفره هست، كنار آن خرماى شبيه‏ترين خرماها به خرماى ما و در كنارش دوغ. با خود گفتم: مريض و ماهى و خرما و دوغ؟! كه آن حضرت‏عليه السلام فرياد زد: اى عيسى! آيا در امر ما شك مى‏كنى؟ آيا تو بهتر مى‏دانى كه چه چيز به تو نفع مى‏رساند و چه برايت ضرر دارد؟ من گريستم و از خداوند متعال طلب مغفرت كردم و از همه غذاهاى موجود خوردم. وقتى دست برداشتم، جاى دستم معلوم نبود، آن غذا را خوشمزه‏ترين غذاهاى دنيا يافتم و از آن زياد خوردم تا جايى كه ديگر خجالت كشيدم. آن حضرت‏عليه السلام مرا صدا زد كه: اى عيسى! خجالت نكش كه اين از غذاهاى بهشتى است و آن را دست مخلوقى درست نكرده، من باز هم خوردم ولى هرچه مى‏خوردم دلم نمى‏آمد كه از آن دست بردارم، عاقبت عرضه داشتم: اى مولاى من! كافى است.

در اين هنگام آن حضرت مرا نزد خود فرا خواند و فرمود: بيا نزد من. پيش خود گفتم: مولايم مرا صدا مى‏زند در حالى كه هنوز دستم را نشسته‏ام. آن حضرت بار ديگر صدا زد: اى عيسى! آيا غذايى كه خورده‏اى احتياج به شستن دست دارد؟ من دستم را بوييدم ديدم كه از مشك و كافور خوشبوتر است، به خدمتش رفتم، نورى از او آشكار شد كه ديدگانم را خيره كرد، و به طورى سراسيمه شدم كه تصور كردم اختلال حواسّ برايم عارض شده. فرمود: اى عيسى! اگر تكذيب كنندگانى نبودند كه بگويند او كجاست و كى بوده و در كجا متولد شده و چه كسى او را ديده و چه چيزى از ناحيه او براى شما ظاهر شده و به چه چيزى شما را خبر داده و چه معجزه‏اى از او برايتان ثابت شده؟ براى تو روا نبود كه مرا ببينى، به خدا سوگند! مردم، امير المؤمنين‏عليه السلام را بركنار كردند و عليه او توطئه نموده و بالاخره او را كشتند، و همچنين پدرانم را، و آن‏ها را تصديق نكردند و به آن‏ها نسبت سحر و تسخير جن دادند، با آن همه امورى كه مى‏ديدند و روايت مى‏كردند. اى عيسى! دوستان ما را به آنچه ديده‏اى خبر ده، ولى مبادا به دشمنان ما بگويى. عرضه داشتم: اى مولاى من! دعا كن كه در عقيده‏ام ثابت و پايدار بمانم. فرمود: اگر خداوند تو را ثابت قدم نمى‏داشت مرا نمى‏ديدى، برو با پيروزى و رستگارى. از خدمتش بيرون آمدم در حالى كه حمد و شكر بيشترى براى خداوند بجاى مى‏آوردم. [4]

[1] تبصرة الولى: 781.

[2] بحار الانوار: 90/53.

[3] البرهان: 33/4.

[4] بحار الانوار: 68/52.


شباهت به الياس


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته