نارنيا (NARNIA) كليديترين بيان غير مستقيم شيطان گرايان
اين فيلم، ويژگي و نكتة خاصي دارد و آن، اين است كه متفاوت از ديگر توليدات آخرالزماني و شيطاني هاليوود، اين بار ما با اثري كودكانه؛ با شخصيتهاي كودك و نوجوان و در فضايي فانتزي، تخيلي و كودكانه مواجه هستيم؛ اين نكتة مهمي است و نشان ميدهد كه هدف فرهنگسازان و خطدهندگان از توليد اين فيلم، كار بر روي ضمير و ذهن كودكان و نوجوانان در سرتاسر جهان است و اينبار آنان، اين مسير را براي انتقال پيامها و مفاهيم مورد نظر خود انتخاب كردهاند.
اين فيلم، داستان دختر كوچكي به نام «لوسي» است كه همراه با خواهران و برادران خود در بازي كودكانة قايم باشك، به نحوي عجيب و جادويي سر از يك سرزميني افسانهاي به نام نارنيا درميآورد و متوجه ميشود، آن سرزمين در اختيار ملكة سرما و برف قرار دارد، او به كمك خواهران و برادرانش ـ كه همگي از او، بزرگتر هستند ـ و با همراهي برخي از ساكنان آزاديخواه سرزمين نارنيا با تلاشهاي فراوان و گذر از خطرات بيشمار، موفق به شكست ملكة سرما شده، آفتاب و گرمي را براي آن سرزمين به ارمغان ميآورد.
نكتة ديگر دربارة فيلم نارنيا، اين است كه كاملاً غير مستقيم است و تمامي اسامي و نشانههاي افراد در فيلم، نه مستقيم كه غير مستقيم و غير واضح به اسامي، آثار و نشانههاي مربوط به شيطان و شيطان پرستي اشاره دارد؛ شايد در سرتا سر فيلم حتي يك نكته مستقيم و روشن در اين بحث را نيابيم و شايد به همين دليل است كه حتي سينماي ايران نيز، بارها این فیلم را دوبله شده و به عنوان فیلم برگزیده در ایام پر بیننده از رسانه ملی پخش کرده است. اما موضوع اينجاست كه در فرهنگ غربي، اسامي و نشانههاي فيلم در شباهت با مفاهيم دروني فرهنگي آنان با ضمير ناخودآگاه و لايههاي پنهان روح و ضمير بينندگان (و در اينجا گروه كودكان و نوجوانان) ارتباط برقرار ميكند و با تكرار نمايش و توليد دنبالههاي بعدي، حفظ ضرب آهنگ القاهاي فرهنگي مورد نظرشان در ميان مدت و دراز مدت، تأثير لازم را بر روح و روان نسلهاي آينده ميگذارد.
شايد اين نشانهها در كشورها و جوامع شرقي به خصوص ايران، مفهوم و مشخص نباشد و تأثير چنداني نگذارد؛ اما در عين حال، بايد توجه داشت كه به هرحال در دنياي بيمهري فرهنگي فعلي، بالاخره نشانههاي فرهنگي با استفاده از همين وسايل مياني و ابزاري مانند فيلم، سينما، تلويزيون، موسيقي و غيره ... مشكل شده است و به ضمير پنهان جوامع و مردم ديگر، نفوذ ميكند و جاگير ميشود.
فرهنگ اسلامي و شيعي، فرهنگ امام زماني و فرهنگ انتظار و مهدويت نيز به ابزار و بيان امروزي مانند فيلم، سينما، موسيقي، گرافيك، نمايش و ... نياز دارد و براي انتقال مفاهيم الهي و مقدس مورد نظر خود به دنياي تشنة امروز، لازم است با تمامي توان؛ با بالاترين انگيزهها و بهرهوري از همة استعدادها به خصوص هنر و سينما استفاده شود.
سخنان حكيمانة رهبر معظم انقلاب ـ آيت الله خامنهاي ـ را به ياد بياوريم كه فرمود: «هيچ پيامي در جهان باقي نميماند، مگر آنكه با هنر آراسته ميشود».
همچنين بدانيم در دنياي پيچيدة معاصر، ما در جايگاه معتقدان به فرهنگ انتظار و ظهور، وظيفه و مسئوليت سنگيني بر عهده داريم؛ اميدوار باشيم كه قدرت طرفهاي باطل و شيطاني، قدرتي ظاهري است و اگر با ايمان، اراده، توكل و دقت به ميدان آييم، كفهاي روي آب، ناپديد ميشوند حتي اگر ظاهري پف آلود و حجيم داشته باشند و آب سالم و گوارا به حلق تشنة جهان امروز سرازير ميشود، انشاءالله ... .