. نجات از مرگ جاهلي
در روايات فراواني وارد شده است: «هر کس از دنيا برود و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است». اين روايت در مورد شناخت و معرفت تمامي ائمه (عليهم السلام) صادق است؛ ولي در خصوص حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز رواياتي وارد شده است.
معاوية بن وهب گويد: «شنيدم از امام صادق(عليه السلام) ميفرمايدکه رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود: «مَنْ ماتَ لايعرِفُ اِمامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِليةً»؛ 8 «هر کس بميرد در حالي که امام خودش را نميشناسد، به مرگ جاهلي مرده است».
محمد بن عثمان عَمري گويد: از پدرم شنيدم که ميگفت: من در حضور ابومحمد حسن بن علي (عليهما السلام) بودم. از آن حضرت دربارة اين خبر ـ که زمين تا روز قيامت از حجّت خداوند بر خلقش خالي نيست و هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلي مرده است ـ پرسيده شد؛ فرمود: «إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ»؛ «به راستي اين درست است؛ چنان که روز درست است». به او عرض شد: اي فرزند رسول خدا! حجّت و امام بعد از شما کيست؟ فرمود: «ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الاِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيبَةً يحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يهْلِکُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ وَ يکْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يخْرُجُ فَکَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَي الاعْلَامِ الْبِيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ الْکُوفَةِ»؛9 «پسرم محمد؛ او امام و حجّت بعد از من است. هر کس بميرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلي مرده است. آگاه باشيد براي او غيبتي است که نادانان در آن سرگردان مي شوند و اهل باطل در آن هلاک مي گردند و کساني که براي آن، وقت معيّن کنند، دروغ مي گويند. سپس خروج مي کند و گويا به پرچمهاي سپيدي مينگرم که بر بالاي سر او در نجف کوفه در اهتزاز است».
مرگ جاهلي؛ يعني، مردنِ بدون شناخت خدا و رسول او(صلي الله عليه و آله وسلم) . کسي که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهي زمان جاهليت ـ که خدا و پيغمبر(صلي الله عليه و آله وسلم) را نمي شناختند ـ خارج نشده است. بنابراين، اگر معرفت خدا و رسول او، به معرفت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) منتهي نشود، فايده اي براي انسان نخواهد داشت و او را دين دار نمي کند.
شخصي از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: منظور از جاهليت، جهل مطلق و نسبت به همه چيز است يا فقط نشناختنِ امام است؟ آن حضرت فرمود: «جَاهِلِيةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ»؛10 «منظور، جاهليت کفر و نفاق و گمراهي است».
پس نتيجة عدم شناخت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، کفر و نفاق و گمراهي است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از سوي خدا باشد (بدون کوتاهي خود شخص). اين حالت «ضلال» ناميده ميشود و مرادف با «استضعاف» است. در اين حالت، شخص مقصر نيست؛ ولي به هر حال از هدايت الهي و دين داري محروم گشته است. حالت کفر و نفاق مربوط به شخصي است که برايش معرفي الهي صورت گرفته؛ ولي او در پذيرفتن آن کوتاهي کرده است. اين دو حالت دارد: يا انکار و عدم تسليم خود را به صراحت ابراز ميدارد که کفر ناميده ميشود و يا آن را مخفي ميدارد که «نفاق» است. در هر سه صورت، شخص از مسير عبوديت خداوند، دور افتاده و عاقبت به خير نيست.
پس شناخت و پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)، نه از باب تعبّد؛ بلکه به حکم عقل انسان است. چرا که انسان خداشناس راهي به سوي خدا ندارد؛ مگر از طريقي که خودِ خداوند قرار داده است. جز از اين راه، نمي تواند از رضا و خشم الهي آگاه شود. مراجعه مردم به ائمه اطهار(عليهم السلام)، از باب مراجعه نادان به دانا است. اين يک حکم عقلي است؛ همچنان که عاقل در امور مادّي و دنيوي خود، به دانا و متخصصِ آن مراجعه مي کند، در امور معنوي و غير مادي نيز عقل همين گونه حکم مي کند.11
نويسنده: خدامراد سليميان
پي نوشت ها:
1 . علي بن محمد خزاز قمي، کفاية الاثر، ص156.
2 . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج34، ص118و ج41، ص353و ج51، ص121.
3 . نعماني، الغيبة، ص212، ح1.
4 . نعماني، الغيبة، ص86.
5 . همان، ص245،ح23.
6 . همان، ص273،ح50.
7 . شيخ صدوق(ره)، کمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص37، باب35، ح3.
8 . الغيبة، ص 129؛ کمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ح 9.
9 . شيخ صدوق، کمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 81، ح 8.
10 . محمدبن يعقوب کليني، کافي،1 ، ص377.
11 . سيد محمد بني هاشمي، معرفت امام عصر(عليه السلام) ، ص111.
منبع: درسنامه مهدويت1-ص121تا ص124