montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

«. . . وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ . . . »
در این بخش از دعا ولادت حضرت عیسی بیان می شود و به این نکته اشاره می کند که خداوند بعضی از انبیا را بدون پدر آفریده و متولد کرده است. خلقت حضرت عیسی مانند خلقت حضرت آدم خلقت ویژه ای است. حضرت آدم (ع) به عنوان اولین انسان که مبدأ اولیه اش خاک است و به امر الهی و *نَفَختُ فیه مِن روحی* حقیقت انسانیت در او ظهور پیدا کرده و حضرت عیسی (ع) نیز فقط مادر دارد و آن نظام توالد و تناسلی را که خداوند مقرر کرده بود تا بعد از حضرت آدم موجب تکثیر نسل شود در این دو وجود عزیز به صورت معجزه آسا شکل گرفته است و مسئله توالد و تناسلی که در سایر انسان ها وجود دارد، مطرح نیست. به همین دلیل در قرآن کریم طی آیاتی خداوند به این مسأله پرداخته و راه را برای ایجاد شبهاتی که موجب می شود حضرت عیسی را فرزند خداوند و شایسته پرستش بدانند، بسته است. خداوند در قرآن حضرت عیسی را «کلمه الله» و «کلیم الله» معرفی می کند و در آیاتی دیگر جنبه های خلقت و نبوت ایشان را بیان می کند. همچنین در سوره مریم می خوانیم که خداوند برای اینکه پاکی حضرت مریم را ثابت و رسالت حضرت عیسی را هم اعلام کند، به مریم (س) دستور به سکوت و اذن سخن گفتن را به عیسی (ع) می دهد و اینگونه علاوه بر اینکه جنبه ی اعجازی دیگری را برای ایشان مطرح می کند، شک و سوء ظن ها را از حضرت مریم دور و پاکی حضرت عیسی را بیان می کند و از این طریق مردم را تفکر و تعقل وا می دارد تا از وابستگی و توسل به غیر از خدا دور شوند. خداوند در داستان تولد حضرت عیسی به توحید و دوری از شرک نیز می پردازد و بیان می کند که هر موجودی به هر نحو که وابستگی داشته باشد شایسته پرستش نیست. ما نیز باید به این مسأله توجه داشته باشیم که فاصله شرک و توحید بسیار کم است و باید با دقت زیادی ظرافت های توحید را درک کرد تا از عبادت و پرستش هر موجودی در امان بمانیم.
در میان انسان ها این پیامبران بودند که لحظه ای در توحید شک نکردند و همواره بندگی خالصانه ی خدای متعال را اذعان داشتند. در دعای ندبه مشخصات کلی پیامبر الهی (حضرت عیسی) بیان شده و اذعان شده که همه ی این جنبه ها جنبه ی بندگی او و تنها ویژگی هایی برای بنده خاصِ خدا بودنش است. حضرت عیسی نیز مانند پیامبران دیگر با توجه به دوره و شرایط زندگی معجزه ای خاص داشته است، که مؤید پیامبری و رسالت ایشان است. از دیگر جنبه ها و ویژگی های حضرت عیسی که خداوند برای تأیید وی ذکر می کند «روح القدس» است. البته همه انبیاء به روح القدس مؤیّد هستند منتها در اینجا یک خصوصیت ویژه ای دارد، زیرا در ابتدای خلقتش جبرئیل که با عنوان «روحنا» از او یاد شده، از جانب خداوند این افاضه را برای وی انجام داده است تا مریم باردار و عیسی متولد شود و در اینجا روح القدس به معنای روح مقدس از آلودگی ها است. علاوه بر این حضور جبرئیل و واسطه فیض شدن برای انعقاد نطفه عیسی (ع) برای بیان این نکته است که ایشان نیز بنده اند و هر که به دیگری نیازمند باشد از مرحله عبودیت خارج می شود.
در روایات است که انسان دارای 3 روح و انسان مؤمن دارای 4 روح است و فعالیت های گوناگون انسان که هرکدام متمایز از فعالیت دیگرش می باشد نشان دهنده ی همین ویژگی است. این مسأله در مباحث و تعاریف علمی نیز موجود است و با عناوین روح نباتی، حیوانی، انسانی شناخته می شود اما برای انسان مؤمن باید روح دیگری به نام «روح الایمان» را نیز در نظر گرفت. روح الایمان هم فعالیت های مناسب به خودش را ایجاب می کند و آن این است که اعمال و رفتار انسان مؤمن منطبق با دستورات الهی شود. علاوه بر این موارد برای انبیا باید جنبه روحانی و ارتباطی دیگری را درنظر گرفت که موجب ارتباط آنها با منبع وحی می شود. البته این بُعد نیز شرایط خاص خودش را دارد و فعالیت های متناسبی را برای فرد ایجاب می کند. به هر حال باید دانست که هر چه مرتبه ی وجودی فردی بالاتر باشد این مرتبه انعکاساتی در اعمال و رفتار او دارد و هرچه مرتبه بالاتر باشد انعکاسات هم بالاتر، دقیق تر و ظریف تر است. لذا انبیاء مرسل کسانی هستند که به روح القدس مؤید هستند و خدای متعال آن حقیقت را در این شخصیت ها افاضه می فرماید.
خداوند برای تأیید بر این نکته که حضرت عیسی نیز بنده و البته در ردیف انبیاء است، در آیاتی مانند سوره ی مبارکه ی شوری آیه ی 13؛ به این مسأله می پردازد که: خدای متعال برای شما امت اسلامی دینی را تشریح کرده، همانی را که به حضرت نوح وصیت کرد و آنچه را که به تو ای پیامبر وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی (ع) وصیت کردیم. بنابراین با توجه به این آیه خداوند همان طور که بیان می کند عیسی (ع) پیامبری مانند سایر پیامبران است ودینش دینی مانند سایر ادیان به این مسأله نیز می پردازد که همه پیامبران رسولان یک دین و از این جهت مشترک هستند و مردم را برحذر می دارد از اینکه در اصل دین اختلاف و تفرقه پیدا کنند.
لذا در این قسمت از دعای ندبه که از حضرت عیسی (ع) آورده برای بیان کلیاتی بود؛ که علاوه بر اینکه شرافت و مقام این پیامبر را بیان می کند به این نکته اشاره می کند که انبیا به ترتیب آمده اند و چنانچه کسی به آنان، آنگونه که فرستاده شده اند ایمان نداشته باشد؛ ایمانش درست و کامل نیست.
شاید علّت اینکه در دعای ندبه هم این مطالب آمده، این باشد که این دعا مقام امامت ائمه را مطرح و بررسی می کند. چون ایمان به ائمه باید بعد از ایمان به رسولان خدا باشد و چنانچه افراد به انبیا و یا اوصیای آنها ایمان نداشته باشند ایمانشان ناقص است. خداوند در هر دوره پیامبری و جانشینی برای آن پیامبر را در نظر گرفته و ایمان به انبیا باید همراه با ایمان به اوصیا باشد. در قرآن کریم نیز این مسأله پرداخته شده. . . به عنوان مثال در بعضی از آیات قرآنی اشاره ای به بعضی از اوصیاء انبیاء شده است؛ مانند حضرت هارون که وصی حضرت موسی بوده است و خودش هم مقام رسالت را داشته منتها الوالعزم نبوده. روایات زیادی در این باره داریم که حتی برای حضرت آدم (ع) هم اوصیائی را معرفی می کند مانند شیث و . . . . هر یک از این اوصیاء مأمور بودند وصی بعدی را معین و معرفی کنند، این ها به گونه ای بودند که امانت الهی را حفظ می کردند تا زمانی که پیامبر بعدی رسالت خود را آغاز کند. یعنی آنها دین را فرا می گرفتند و آن طور که بوده است آن را به امت خود می رساندند و تا زمانی که می توانستند از آن حمایت و آن را اجرا می کردند. البته هر یک از این اوصیا مدت خاصی داشتند که خدای متعال مقرر فرموده بود که مدت آن هم وابسته به آمدن نبی اولوالعزم بود. و مدت رسالت رسولان غیر اولوالعزم هم هنگام رحلت و شهادتشان بود که نبی بعدی را معرفی می کردند.
حضرت عیسی/آیت الله تحریری/جلسه بیستم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته