ذوالقرنين پيغمبر نبود ولى مردم را به سوى خدا دعوت كرد و به تقوى و خداترسى مىخواند. قائم ارواحنا له الفداء نيز پيغمبر نيست، زيرا كه بعد از پيغمبر ما حضرت محمد مصطفىصلى الله عليه وآله وسلم ديگر پيغمبرى نيست، ولى آن حضرت نيز به سوى خداى تعالى و تقوى و پرهيزكارى دعوت مىكند.
ذوالقرنين بر مردم حجّت بود. در حديث است كه نامش عياش و در حديث ديگر است كه نامش عياشا بوده، و مجلسىرحمه الله گفته: از اخبار بر مىآيد كه اين غير از اسكندر است و او در زمان ابراهيم و اولين پادشاهان بعد از نوح بوده است.
قائم ارواحنا له الفداء نيز بر همه اهل عالم حجّت است.
خداوند او را به آسمان دنيا بالا برد و از زمين براى او پرده بردارى شد، همه جاى زمين از كوهساران و دشتها و درهها و از مشرق تا مغرب همه را مشاهده كرد و خداوند به او از هر چيزى علمى عنايت فرمود كه با آن، حقّ و باطل را بشناسد، و در دو شاخ او قطعه ابرى قرار داد كه در آن تاريكىها و رعد و برق بود تا تأييد شود، سپس به زمين فرستاده شد و به او وحى شد كه در دو ناحيه غرب و شرق زمين سير كن. اين را علامه مجلسى در مجلّد پنجم بحار [1] ضمن حديثى طولانى از اميرالمؤمنينعليه السلام آورده است. قائم ارواحنا له الفداء نيز، خداوند تعالى او را به بالاتر از آسمان اوّل برد، سپس به زمين بازگردانده شد.
ذوالقرنين از قومش غيبتى طولانى داشت. قائم ارواحنا له الفداء نيز غيبتش طولانى است، و در حديث احمد بن اسحاق از امام عسكرىعليه السلام آمده كه احمد گفت: چه سنّتى از خضر و ذوالقرنين در او جارى است؟ فرمود: طول غيبت اى احمد...!
ذوالقرنين؛ بنابر آنچه در قرآن كريم آمده به خاور و باختر زمين رسيد. قائم ارواحنا له الفداء نيز، همينطور خواهد بود. در كتاب كمال الدين به سند خود از جابر انصارى روايت كرده كه گفت: شنيدم رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم مىفرمود: ذوالقرنين بنده صالحى بود كه خداوند او را بر بندگان حجّت قرار داده بود، پس قوم خود را به سوى خدا و تقوى فراخواند، آنها بر او شاخ زدند كه از نظرشان مدّتى غايب شد تا اينكه دربارهاش گفتند: هلاك شد يا در كدام بيابان رفت؟ سپس ظاهر شد و به سوى قومش بازگشت، ولى آنها بر شاخ ديگرش زدند، و در ميان شما (امّت مسلمان)نيز كسى هست كه بر سنّت و روش او است، و به درستى كه خداوند عزّوجلّ ذوالقرنين را در زمين مكنت داد و براى او از هر چيزى سببى عنايت فرمود تا به شرق و غرب زمين رسيد. خداوند - تبارك و تعالى - سنّت او را در قائم از فرزندانم نيز جارى خواهد ساخت، تا به شرق و غرب زمين دست يابد، تا جايى كه هيچ آبگاه و جايگاهى از آن - هموار و ناهموار، كوه و دشت - باقى نماند مگر اينكه زير پاهاى او قرار دهد، و خداوند عزّوجلّ گنجينههاى زمين و معادن آن را برايش آشكار مىسازد، و او را به وسيله رعب يارى مىكند، و زمين را به او پر از عدل و قسط مىنمايد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. [2]
ذوالقرنين؛ مابين مشرق و مغرب را گرفت و تصرف كرد. قائم ارواحنا له الفداء نيز، مشرق و مغرب زمين را به تصرف درخواهد آورد.
ذوالقرنين پيغمبر نبود ولى به او وحى شد چنانكه در حديث آمده -. قائم ارواحنا له الفداء همچنين پيغمبر نيست ولى - چنانكه در حديثى نقل شده به او وحى مىشود.
ذوالقرنين بر ابر سوار شد. قائم ارواحنا له الفداء نيز، بر ابر مىنشيند. دليل بر آن روايتى است كه مرحوم مجلسى در بحار از بصائر و اختصاص نقل كرده كه به سند خود از عبد الرحيم از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام آوردهاند كه فرمود: ذوالقرنين ميان دو ابر مخيّر شد، ولى او ابرِ رام را انتخاب كرد، و ابرِ سخت براى صاحب شما ذخيره گرديد. راوى گويد: عرض كردم: سخت كدام است؟ فرمود: هر آن ابرى كه در آن رعد و صاعقه و يا برق باشد، صاحب شما بر آن سوار مىشود، بارى، او سوار ابر مىشود و به سببها مىرسد، سببهاى آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه، پنج معمور و دو بخش ويران. [3] و در بصائر الدرجات به سند خود از سوره از امام باقرعليه السلام مثل همين روايت را آورده است. [4]
و به سند آن دو (بصائر و اختصاص) از حضرت ابوعبد اللَّه صادقعليه السلام روايت است كه فرمود: خداوند به ذوالقرنين اختيار داد كه از دو ابر رام و سخت يكى انتخاب كند، او رام را برگزيد، و آن ابرى است كه برق و رعدى در آن نيست، و اگر سخت را اختيار مىكرد، برايش ميسّر نمىشد، زيرا كه خداوند آن را براى قائم ارواحنا له الفداء ذخيره فرموده است. [5]
[1]بحار الانوار: 198/12
[2]كمال الدين: 394/2
[3]بحار الانوار: 182/12
[4]بصائر الدرجات: 308
[5]بحار الانوار: 183/12