عفاف و پاكدامني
جواني، دلپذيرترين لحظات زندگي و شورانگيزترين فرصتهاي حيات انساني است كه خاطرات و مخاطرات شيرين آن همچون رنگين كماني زيبا و شگفتيآفرين از جلوههاي عشق و معرفت، شور و شيدايي و رشد و شكوفايي در آسمان خاطرات همگان نقش ميزند. فصلي است براي شكفتن غنچههاي كمال و معرفت و موسمي است براي جوشش زلال ايمان و معنويت.
با توجه به فوران نيروهاي جسمي و هيجانهاي جواني و بهويژه نيروي جنسي خويشتنداري و خودنگهداري در اين زمينه اهميت بسيار والايي دارد.
از اين حالت در آموزههاي ديني به بزرگي ياد شده است. به گونهاي كه اگر جواني در شور و هيجان جواني به خاطر خشنودي آفريدگار جهان دامن به گناه نيالود، خداوند او را در جايگاهي بس بلند قرار داده، پاداشي بزرگ ميدهد.
شايد كمتر جواني يافت شود كه سوداي به دستآوردن خشنودي خداوند را در سر نپروراند و با آرزوي رسيدن به اوج خدايي بودن، روزگار سپري نكند.
يكي از صفات پسنديدهاي كه در فرهنگ اسلامي بدان توجه ويژهاي شده است، «عفّت» است كه ميتواند زمينههاي توفيقات الهي را فراهم نمايد و به نظر ميرسد لغزشگاه خطرناكي براي سنين نوجواني و جواني باشد.
آموزههاي ديني سرشار است از سفارشهايي كه جوانان را به التزام اخلاقي و تعهد انساني به حفظ و صيانت از حريم عفاف و پاكدامني و كرامت انساني فراخوانده است. البته شرع مقدس هرگز نيازهاي طبيعي جوانان را ناديده نگرفته، راه ارضاي آن را به گونههايي بس بزرگوارانه سفارش كرده است. براي هريك از اين نيازها راههايي پيش رو قرار داده است و از انسان خواسته تا نيروهاي خود را در جهت سازندگي فكري، عاطفي، و عقلاني به كار گيرد.
تقويت روحيه غيرتمندي جوانان به پاسداري از نواميس و عفت و شرف خانوادگي و نيز پرورش روحيه معنوي و تربيت اخلاقي جوانان براي حفظ سلامت و مهار غريزه جنسي، فقط بخشي از راهكارهاي اين عرصه است. امروزه با توجه به جلوههاي فراواني كه در تحريك جنسي جوانان نقش بسياري دارد، اهتمام به آموزش نسل جوان در زمينه آسيبهاي رواني، اجتماعي و تربيتي اين عرصه داراي اهميتي بسيار است. تاريخ اسلام تنديسهاي بزرگي از عفاف، پاكدامني و خويشتنداري براي عبرتآموزي در اختيار جوانان ما قرار داده است.
نمونههاي عفاف در تاريخ اسلام
عليّبن ابراهيم قمّي در کتاب خود، در باره تفسير اين آيه شريفه قرآن: (يا أَيهُّا النَّبيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ)؛[1] «اي پيامبر، چون زنان با ايمان نزد تو آيند كه (با اين شرط) با تو بيعت كنند...» آورده است: اين آيه مبارکه در فتح مکّه بر حضرت رسول صلی الله عليه و آله نازل شد؛ و چون زنان خواستند با پيامبر خدا بيعت کنند، حضرت قَدَحي از آب جلوي خود نهاد و دست خود را داخل آن نمود. پس از آن خطاب به زنان کرد و فرمود: «هرکس ميخواهد با من بيعت کند، دست خود را داخل اين قدح نمايد». و سپس افزود: «إِنَّنِي لَا أُصَافِحُ النِّسَاء؛ من با زنان مصافحه نميکنم».[2]
مردي نابينا پس از اجازه گرفتن، وارد منزل امام علي عليه السلام شد. پيامبر صلی الله عليه و آله مشاهده نمود که حضرت زهرا سلام الله علیها برخاست. فرمود: دخترم! اين مرد نابيناست. وي پاسخ داد: «إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ؛ اگر او مرا نميبيند، من او را مينگرم! اگر چه او نميبيند، اما بوي زن را استشمام ميکند!». رسول خدا صلی الله عليه و آله پس از شنيدن اين سخنان، به دخترش فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي؛ شهادت ميدهم که تو پاره تن من هستي».[3]
همچنين اسماء بنت عميس، نقل ميکند: روزهاي آخر زندگاني حضرت فاطمه سلام الله علیها با او بودم، روزي مرا به ياد کيفيت حمل جنازه توسط مردم انداخت، و ابراز نگراني نمود که چرا جنازه زن را روي تخته ميگذارند و بالاي دست مردان حمل ميکنند؟! آنگاه فرمود: «من بسيار زشت ميدانم که (جنازه) زنان را پس از مرگ بر روي تابوت سر باز گذاشته و روي آن پارچهاي ميافکنند، که حجم بدن را براي بينندگان نمايش ميدهد. مرا بر روي تابوت آنچناني نگذار و بدن مرا بپوشان، اميدوارم خدا تو را از آتش جهنم باز دارد».[4]
ما در کجاي عرصه عفاف گام بر ميداريم؟
اين دو حكايت نشانگر اهتمام آن بانوي بزرگ به مسئله حجاب و عفاف است. امروزه اگرچه شرايط زندگي دستخوش تحولاتي شگرف شده، اما اين به هيچ وجه به معناي از بين رفتن فضايل انساني نيست. از اين رو اين گونه الگوها همچنان براي زنان بهويژه دختران جوان كاربردي و قابل الگوگيري است.
نویسنده: خدامراد سليميان
[1] . سوره حجر/12.
[2] . ن.ك: محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج5، ص527، ح5.
[3] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج43، ص91، ح16.
[4] . ن.ك: علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، ج1، ص 503.