به بهانه خلقت او ما را آفریده اند و آفرینش بر پایۀ وجود او به پاست. عباداتمان از آن جهت، پذیرفتنی است که او را می شناسیم و ایمانمان از آن رو خواستنی است که او را دوست می داریم. چراغ هدایت را به دست او سپرده اند. سعادت را در کشتی نجات او تضمین کرده اند. سرچشمه زلال دانش از درون خانه او می جوشد.
میوه های شاداب حکمت را باید از باغستان معرفت او چید.
روز و شب بر خوان احسان او میهمانیم. بر ما از مادر مهربانتر و از پدر دلسوزتر است. همیشه به یاد ماست. غم ما را می خورد. برای گناهانمان آمرزش می جوید. دعایمان می کند؛ از خدا عافیتمان را می خواهد و از ما یقین می طلبد:
«اِنَّنا مِن وَراءِ حِفظِهِم بِالدَّعاءِ الذَّی لا یُحجَبُ عَن مَلِکِ الاَرضِ وَ السَّماءِ فَلیَطمَئِنَّ بِذلِکَ مِن اَولِیائِنَا القُلُوبُ.» [1]
همانا ما در پی محافظت از ایشانیم با دعایی که از مالک زمین و آسمان پنهان نیست پس باید که دل های دوستداران ما بر این امر مطمئن باشد.