در غيبت نعماني از مفضل بن عمر روايت مي کند که گفت امام جعفر صادق (ع) فرمود: اگر معناي يک روايت را بداني بهتر از ده روايت است که ندانسته براي مردم نقل کني. هر حقي حقيقتي و هر راستي نوري دارد بخدا قسم ما کسي از شيعيان خود را فقيه نمي دانيم جز اينکه با وي به رمز و اشاره سخن بگویيم و او مقصود ما را بفهمد. اميرالمومنين (ع) در منبر کوفه مي فرمود: شما آشوب هاي تاريک و روزگار مبهم در پيش داريد، که جز نومه کسي از آن ماجرا نجات نمي يابد عرض کردند: يا اميرالمومنين نومه کيست؟ فرمود: کسي است که مردم را مي شناسد ولي مردم او را نمي شناسند. بدانيد که زمين از وجود حجت خدا خالي نمي ماند، و بزودي خداوند بندگان گناهکارش را به کيفر ظلم و ستم و زياده روي هاي خود مي رساند. و لو خلت الارض ساعه واحده من حجه الله لساخت باهلها و لکن الحجه يعرف الناس و لا يعرفونه، کما کان يوسف يعرف الناس و هم له منکرون. اگر يک لحظه زمين از حجت خدا خالي بماند، ساکنان خود را فرو ميبرد. حجت خدا در روي زمين هست، او همه را ميشناسد ولي کسي او را نميشناسد چنانکه يوسف مردم را ميشناخت ولي کسي او را نميشناخت. آنگاه اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: يا حسره علي العباد ما ياتيهم من رسول الله الا کانوا به يستهزون1 يعني: واي بر مردم که هر پيامبر و راهنمایي که براي راهنمایي آنها فرستاده ميشود، او را به باد مسخره مي گيرند. ابن عياش در کتاب مقتضب الاثر ميگويد: شيخ ثقه ابوالحسين بن عبد الصمد ابن علي در سال دويست و هشتاد و پنج، نزد عبيد بن کثير، از نوح بن دراح و او از يحيي ابن اعمش و او از زيد بن وهب و او از ابو ججيفه و حرث بن عبد الله همداني و حرث بن شرب روايت نموده که آنها در خدمت علي عليه السلام بودند، حضرت به فرزندش امام حسن عليه السلام، فرمود: مرحبا اي پسر پيغمبر و چون امام حسين عليه السلام آمد فرمود: پدر و مادرم قربانت شود اي پدر فرزند بهترين کنيزان. عرض شد يا اميرالمومنين چرا به حسن آن طور و به حسين اين طور خطاب فرمودي؟ و فرزند بهترين کنيزان کيست؟ فرمود: او گم شده ايست که از کسان و وطن دور و مهجور است نامش م ح م د فرزند حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين است، در اين وقت حضرت دست مبارک بر روي سر امام حسين عليه السلام نهاد3 و فرمود که اميرالمومنين عليه السلام فرمود: چون اوضاع دنيا به آنجا رسد که از هر سو بلوا و آشوب و ظلم و ستم به وقوع پيوندد، آقاي بزرگوار ظاهر شود و بر تخت سلطنت قرار گيرد، ياران وي از هر طرف چون پاره هاي ابر که در فصل پایيز جمع شده بهم مي پيوندد، به دور او گرد آيند و او و پيروانش بر دين حق پايدار باشند. مولف - گفته اند: اين کلام از جمله اخبار غيبي آن حضرت است که در آن مهدي موعود عليه السلام را ذکر فرموده است. و نيز آن حضرت در يکي از خطبه هاي نهج البلاغه مي فرمايد4 مهدي موعود سپر حکمت را پوشيده و آن را با تمام شرایطش از توجه به آن و شناختن آن و آمادگي براي اخذ آن، فرا گرفته پس حکمت گم شده ايست که آن را يافته است و آرزویي است که درخواست مي نموده. او از مردم کناره گرفته و در گوشه اي بسر برده و اين هنگامي است که بر اثر فتنه اسلام غريب گشته و مانند شتري است که رنجيده و دم خود را به حرکت آورده و جلو گردنش را به زمين مي چسباند، او مهدي از بازماندگان حجت خدا و يکي از جانشينان پيغمبر است.