. . . . قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِیَائِکَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ . . .
در توضیح دعای شریف ندبه بحث به بیان اوصاف نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسید. ویژگی هایی را از پیامبر بزرگوار (ص) اسلام بیان می کنند که آن جایگاه وجودی حضرت و همچنین جایگاه مقام قرب آن حضرت را و بالا بودن مرتبه دین آن حضرت در جملات کوتاهی بیان می شود. می فرماید که خدایا تو این پیامبر را بر همه انبیاء خودت مقدّم داشتی. تقدّم نبی اکرم (ص) بر سایر انبیاء و انبیاء اولوالعزم اول در مرتبه وجودی است. که آن حضرت از جهت وجودی خلقت اولیه را دارند و خلقت نوری آن حضرت قبل از خلقت همه ی موجودات این عالم و عوالم دیگر خدای متعال است. و این مقدم بودن از جهت خلقت نوری، زمینه ای است برای این که انبیاء (ع) در این عالم وقتی در مشکلاتی قرار بگیرند و بخواهند از آن مشکلات خارج شوند به امر الهی موظفند که به این مخلوق خدای متعال متوسل شوند و چنین وجود شریفی را واسطه برای حل مشکلاتشان از جانب خدای متعال قرار دهند. روایاتی در این زمینه آمده است که گاهی مستقیماً خود نبی اکرم (ص) آن افضلیت را بیان فرموده اند و گاهی در ضمن سؤالی که از آن حضرت شده به موضوع اشاره و پرداخته شده است.
امام صادق (ع) می فرمایند که شخصی یهودی آمد خدمت حضرت محمّد (ص) به آن حضرت نگاه می کرد و حضرت فرمودند که حاجتت چیست؟ عرض کرد که آیا شما افضل هستید یا موسی بن عمران که خدا با او تکلّم کرد و تورات و عصا بر او نازل کرد و دریا را برای او شکافت و ابرها را بر سر او سایه انداخت و دیگر فضایل حضرت موسی را بیان می کند. نبی اکرم (ص) فرمودند که خوب نیست بنده خودش را تزکیه کند. لکن آن لطفی که خدای متعال کرده است را بیان می کنم. سپس می شمارند از اولین پیامبر الهی که حضرت آدم (ع) باشد و گرفتاری آن حضرت که از بهشت خارج شدند و طبق بعضی از روایات حضرت آدم (ع) 40 سال گریه کردند از فراق آن جایگاهی که در آن بودند و در دنیا قرار گرفتند. و به آن حضرت وحی شد که اگر می خواهی جبران کنی باید خدا را به حق محمّد و آل محمّد قسم یاد کنی که خدای متعال شما را به آن جایگاه قبلی برگرداند. (منظور از جایگاه همان مرتبه و مکانت است).
و حضرت نوح (ع) وقتی سوار کشتی شدند و ترسیدند که غرق شوند به خداوند این گونه عرضه داشتند که اللهمّ انی اسئلک به حق محمّد و آل محمّد لَمّا اَنجَیتنی مِن الغَرَق. و همین طور حضرت ابراهیم (ع) هنگام اتادن در آتش، خدای متعال را به حق نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) خواندند و خداوند بر آن حضرت آتش را بَرد و سلام قرار داد. تا رسیدند به حضرت موسی (ع) که ایشان مأمور شدند با این عصا در برابر فرعون معجزه ای نشان دهند. وقتی عصا را انداختند آیه شریفه آمد که خدای متعال به آن حضرت دلداری می دهد. لا تَخَف اِنَّکَ اَنتَ الاَعلی. یک حالت خوفی برای آن حضرت عارض شد (که البته با مقام نبوّت منافات ندارد). در این جا خدای متعال را به حق محمّد و آل محمّد (ع) خواند که از این مشکل در امان قرار بگیرد.
به هر حال این مقدّم بودن جنبه هایی را دارد. و حضرت محمد هم در مرتبه خلقت وجودی بر سایر انبیاء (ع) دارد و هم در جنبه ی کمالات معنوی. لذا رسول خدا در ادامه ی این فرمایشات به این یهودی خطاب کرد اگر حضرت موسی (ع) مرا درک می کرد و به من و نبوّتم ایمان نمی آورد ایمان آن حضرت نفعی به حالش نداشت. لذا در بعضی از روایات ملاحظه می کنیم که برای رسیدن انباء به مقام نبوّت، باید به مقام قربی و مرتبه نبوت نبی اکرم (ص) اقرار کنند. لذا در باطن این معنا آمده هرکدام که اقرارشان بیشتر شد از انبیاء اولوالعزم شدند. آن هایی که مرتبه اقرارشان ضعیف تر بود از انبیاء غیر اولوالعزم شدند. و همچنین ملائکه هرکدام بیشتر و زودتر به این جایگاه اقرار کردند از ملائکه مقرّب شدند و غیر ایشان مرتبه پایین تر را پیدا کردند.
به هر حال در این قسمت از دعا به طور خلاصه عرضه می داریم «قَدًّمته علی اَنبیائک» و این روایت را هم عرض کردیم که بعضی از قریش از نبی اکرم (ص) سؤال کردند به چه جهت شما بر همه انبیاء پیشی گرفتید، با این که در آخر ایشان مبعوث شدید و خاتم ایشان شدید؟ حضرت فرمودند که چون من اولین کسی بودم که به پروردگارم ایمان آوردم و به «اَلَستُ به رَبَّکُم» خدای متعال «بلی» گفتم و بر ربوبیت خدای متعال اقرار کردم. لذا من برهمه ایشان سبقت گرفتم.
در قرآن کریم هم وقتی حالات انبیاء بیان می شود و در بعضی از آیات گفته می شود «تِلکَ الرُّسُل فَضَّلنا بَعضَهُم علی بَعض» این معنا استنباط می شود که در بین انبیاء تفضیل است و این تفضیل را خدا قرار داده و کسی که به حکمت الهی اعتقاد دارد باید به این معنا هم معتقد باشد و هیچ اعتراضی نداشته باشد. به عبارت دیگر همه یکتاپرستان باید التزام قلبی به حقانیّت همه پیامبران و برتری بعضی بر بعضی و برتری نبی اکرم بر همه آن ها داشته باشند. در بعضی آیات قرآن کریم هم به طور خاص این برتری ذکر شده است. به عنوان مثال از معارف مهم قرآن کریم است که همه انبیاء را جزء صالحین معرفی می نماید و در عین حال که همه را جزء صالحین قرار داده؛ بعضی از این انبیاء تقاضای ملحق شدن به صالحین را می کنند. از حضرت یوسف و سلیمان و ابراهیم (ع) نقل می کنند که: و اَلحِقنی به الصالحین. منتها فقط به حضرت ابراهیم جواب مثبت داده شده که ملحق می شوی؛ آن هم در آخرت.
پس نتیجه می گیریم مقام بالایی از صالحین هست که برخی از پیامبران در آن مقام و جایگاه قرار داشته اند و برخی دیگر مانند حضرت ابراهیم و . . . آن را نداشته اند و از خداوند متعال تقاضا می کنند به آن مقام برسند. آیه 196 سوره اعراب بیان می کند که آن مقام اعلای صالحین برای کیست. از قول نبی اکرم نقل می شود که فرمود: اِنَّ ولیَ اللهُ الّذی نَزَّلَ الکِتاب و هُوَ یَتَوَّلَ الصّالحین: ولیّ من خداست که کتاب را نازل کرد و او صالحین را متولّی است و سپس نبی اکرم و عدّه ای را به عنوان صالح مطلق معرّفی می کند. بنابراین افضلیّت و مقدّم بودن نبی اکرم در این است که ایشان به آن اعلا درجه صلوح رسیده و این بزرگواران تقاضای ملحق شدن به آن مقام را دارند.
نکته دیگری که مقدم بودن نبی اکرم (ص) را می فهماند مسأله مقام تسلیم است. همه انبیاء (ع) مقام تسلیم را داشتند از جمله حضرت ابراهیم (ع)، منتها نبی اکرم اولین تسلیم شونده است: «قُل إنّی اُمِرتُ أن أکونَ اَوّلَ المُسلِمین». این اولیّت هم باز اولیّت رتبی است و معلوم می شود که مقام تسلیم هم درجاتی دارد و بالاترین مقام تسلیم در برابر خداوند متعال، نبی اکرم است. لذا نتیجه ی مقدّم بودن آن حضرت این است که در دعای ندبه می خوانیم: «و بَعَثتَهُ اِلی الثَّقَلَین مِن عِبادِک. خدایا این نبی ات را مبعوث گردانیدی به جن و انس از بندگانت.» و سپس فراگیر بودن بعثت آن حضرت را بیان می کند که محدودیتی برای بعثت آن حضرت نیست. «و آتَعتَهُ مَشارِقَکَ و مَغارِبَک: گسترده کردی آن بعثت را به مشارق و مغارب خودت.» یعنی در همه زمان ها شرق و غرب را بعثت آن حضرت می گیرد.
نبوّت های قبلی اگر از جهت مکانی فراگیر بود اما از جهت زمانی محدود و وابسته به رسالت رسول بعدی بود. اما رسالت نبی اکرم در همه ابعاد رسالتی فراگیر است.
یکی از مختصات نبوت نبی اکرم مسأله معراج است که برای نبی اکرم تحقّق پیدا کرده. معراج در این عالم و بعد از نبوّت صورت گرفته است. اصل معراج جسمانی پیامبر مسلّم است و در آیه اول سوره اسراء بیان شده. معراجی که در این جا گفته می شود در شب رخ داده و قطعاً این قسمت از معراج جسمانی و مکانی بوده است. اما در آن بخش از معراج که از مسجد الاقصی بوده به نوعی اختلاف وجود دارد که آیا جسمانی بوده یا روحانی و یا هر دو. در دعای شریف ندبه هر دو نقل آمده: «عَرَجتَ بِهِ» که به وجود شریف نبی اکرم که (این وجود) مرکّب است از جسم و روح و همچنین عروج ایشان اشاره می کند. «به روحِهِ» نسخه بدل است و اشاره به معراج روحانی دارد. به هر حال ما معراج جسمانی را نمی توانیم منکر شویم و این از مسلّمات است. در روایات خصوصیاتی را برای معراج بیان کرده اند، به عنوان مثال چیزهایی که حضرت در معراج دیده اند و ورود ایشان به بهشت؛ که در این خصوص روایات بسیاری از شیعه و سنّی وجود دارد. در معراج و حضور پیامبر در بهشت و جهنم، حالات بهشتیان و حالات جهنّمیان بیان شده و این که دلیل ابتلا به جهنّم چه اموری بوده که آن ها گرفتار این حالات و امور شدند نیز بیان شده است. قطعاً کشف این امور برای آن حضرت در معراج جنبه جسمانی ندارد که حضرت با چشم ظاهر این همه امور را دیده باشند، کشف این امور قطعاً آن جنبه های تمثّلی برای آن حضرت را دارد. چون به هر حال بهشت ابدی به گونه ای نیست که کسی وارد و خارج شود. اگر کسی خبر از آن بدهد به نظر می رسد که باید به گونه ای باشد که آن عالم برای او تمثّل پیدا کند و از آن عالم پرده برداری شود. در سوره مبارکه نجم حقایقی که برای نبی اکرم (ص) در معراج آشکار شد، بیشتر تبیین شده است: «عَلَّمَه شَدیدُ القُوی، ذُو مِرَّةٍ فَاستَوی و هُوَ بالأُفُقِ الأعلی، ثُمَّ دَنَا فَتَدَلّی، فَکانَ قابَ قَوسَینِ أو أدنَی، فَأوحی إلی عَبدِهِ ما أوحی».
این مسأله نهایت نزدیکی نبی اکرم به حق تعالی را بیان می کند که به آن حضرت وحی هایی شده و چیزهایی نشان داده شده که همه آن ها واقعیت دارد: «ما کَذَبَ الفُؤادُ مَا رَأی، أفَتُمَرونَهُ عَلی ما یَری» آیا شما آن حضرت را تشکیک می کنید و تأکید می کند که این دید، دید حقیقی بوده است. نبی اکرم آیات بزرگ پروردگار متعال را در شب معراج دیده مثلاً ملاقات با انبیاء، خواندن نماز و مسائل دیگر که در شب معراج مطرح شده که یکی از اختصاصات بزرگ نبی اکرم است که در این قسمت از دعای شریف ندبه آمده است و به صورت مجمل معراج پیامبر اسلام را بیان می کند و اعتقاد به معراج را یکی از اعتقادات مسلّم اسلامی معرفی می کند که هر شخص باید به آن معتقد باشد.
جایگاه حضرت محمّد (ص)/ آیت الله تحریری/ جلسه بیست و سوم