montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net


4. عدالت، خاستگاه و بستر امنيت
اصولاً در چگونگي فهم وضعيت و نوع حكومت مهدوي، در عصر ظهور و شاخصه ‌هاي آن مانند عدالت و امنيت، دو راه مي‌ توان در پيش گرفت: راه نخست، تفحص در روايات دربارة عصر ظهور حضرت مهدي(عج) است و راه دوم مراجعه به سيرة نظري و عملي پيامبر(ص) و ديگر معصومين(ع) به ‌ويژه امام علي(ع) روشن است كه معصومان(ع)، همه در سيره و سنت داراي يك شيوه ‌اند؛ زيرا همه از نوري يكتا آفريده شده و ترجمان وحي مي‌ باشند. از سويي، حكومت آرماني امام عصر(عج) در واقع، ادامة تلاش‌ هاي اصلاح‌ طلبانة امامان معصوم(ع) به‌ ويژه براي به ثمر نشاندن حكومت نافرجام امام علي(ع) است كه به دليل فشار خودكامگان مسلّط و هواپرستي و گمراهي مردم ادامه نيافت. از سوي ديگر، مراجعه به سيره و سنت سياسي اجتماعي ديگر معصومان(ع) به ‌ويژه سيره علوي، رافع پاره ‌اي از ابهام ‌ها و كمبود هايي است كه امروزه در فهم دقيق وضعيت عصر ظهور با آن ‌ها مواجه هستيم. به همين دليل، در اين گفتار ابتدا براي فهم ارتباط عدالت مهدوي و امنيت به سيره ديگر معصومان(ع) رجوع مي ‌نماييم.
در حوزه سياست و مباحث مرتبط با امنيت نمي ‌توان از تعامل موضوع عدالت با امنيت غافل شد. اين نكته در بيان بسياري از معصومان(ع) آمده است. علي(ع)، عدالت را رمز بقا، استحكام و ترقي نظام سياسي و ضامن ثبات و امنيت واقعي و منافي خشونت به ‌شمار مي ‌آورد. امام(ع)، عدل را «رستگاري و كرامت»، «برترين فضايل»، «بهترين خصلت»، «بالاترين موهبت الهي»[45]، «فضيلت سلطان»، «سپر و نگهدارنده دولت ‌ها»، «مايه اصلاح رعيت»، «باعث افزايش بركات»، «مايه حيات آدمي و حيات احكام» و «مأنوس خلايق» ذكر مي ‌نمايند. او حكومت را مشروط به «عدالت گستري» دانسته و نظام آمريت را مبتني بر «عدل» مي ‌داند. از اين ديدگاه «ملاك حكمراني و قوي ترين بنيان، عدل است»؛ بنياني كه «قوام عالم به آن مبتني است».[46]
مسأله مهم در سيره علي(ع) اين است كه ايشان هيچ وقت براي حفظ امنيت و نظام سياسي، از عدالت به نفع امنيت عقب ننشسته ‌اند، بلكه بر عكس، رعايت عدالت را ضامن امنيت، حفظ نظام، مايه روشني چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم مي ‌دانند. امام(ع) در نامه به مالك اشتر مي ‌فرمايد:
تحقيقاً بهترين چيز (نور چشم) براي حاكمان، اقامة عدالت و استقرار عدالت در سطح كشور و جذب قلوب ملت است و اين حاصل نشود مگر به سلامت سينه‌ هايشان [خالي بودن از كينه و بغض حاكمان].[47]
پس اگر زمامداران عادل پيشه باشند، قلب ‌ها به‌ سوي آنان جذب و عقده ‌ها از دل ‌ها بيرون مي‌ رود. اين خود تضمين كنندة استحكام اركان دولت و پيوند محكم آن با ملت است. عدل محوري نظام سياسي باعث مي‌ شود مردم براي رسيدن به آرمان ‌ها و خواسته ‌هاي خود راه ‌هاي منطقي را برگزينند. در غير اين صورت، نوميدي از عدالت، انسان‌ ها را به نيرنگ، سوء استفاده، خلاف كاري، تضعيف اخلاق عمومي و از هم پاشيدگي اجتماعي خواهد كشانيد كه خواه ناخواه، نتيجه آن ناپايداري امنيت و ثبات سياسي نظام حاكمه و دولت است.
از ديد امام(ع) رعايت عدالت از سوي رهبران و كارگزاران نظام اسلامي در سطوح مختلف سامانة سياسي، نتايج مثبت فراواني را دارد. اين آثار براي شخص رهبران عبارت است[48]:
استقلال و توان، نافذ شدن حكم، ارزشمندي و بزرگ مقداري، بي ‌نيازي از ياران و اطرافيان، مورد ستايش قرار گرفتن زمان حكمراني آن‌ ها و بالارفتن شأن، عظمت و عزت ايشان.
امام علي(ع) معتقد است، «هيچ چيزي مانند عدالت، دولت‌ ها را محافظت نمي ‌كند» و عدل چنان سپر محكمي است كه رعايت آن موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سياسي مي ‌گردد.[49]
مهم ترين و فراگيرترين اثر عدالت در سازندگي و اصلاح جامعه است؛ چرا كه «عدل سبب انتظام امور مردم و جامعه مي‌باشد» و «هيچ چيز به اندازه عدالت نمي‌ تواند مردم را اصلاح نمايد»، اجراي عدالت «مخالفت‌ ها را از بين مي ‌برد و دوستي و محبت ايجاد مي‌ كند»[50] و در عمران و آباداني كشور (توسعه اقتصادي، صنعتي) تأثير بسزايي دارد.[51] اگر عدالت در جامعه اجرا نشود، ظلم و ستم جاي آن را خواهد گرفت و ظلم جز آوارگي و بدبختي و در نهايت، خشونت اثري نخواهد داشت. حضرت خطاب به يكي از واليان خود مي ‌فرمايد:
استعمل العدل، و احذر العسف والحيف، فان العسف يعود بالجلاء، الحيف يدعو الي السيف.[52]
كار را به عدالت كن و از ستم و بيداد بپرهيز كه ستم رعيت را به آوارگي وا مي ‌دارد و بيدادگري شمشير در ميان آورد.
از اين سخنان نتيجه گرفته مي ‌شود كه از ديدگاه امام علي(ع)، عدالت ورزي زمامداران باعث برچيده شدن خشونت گرايي و شورش مردم عليه حكومت مي ‌گردد و به جاي احساس نوميدي و سرخوردگي و تنفّر از حكومت، اطمينان، آرامش و محبّت به نظام سياسي در دل ايشان جاي مي ‌گيرد. با افزايش محبت و وفاداري مردم به نظام، تشتت، تفرقه، ناامني و ناپايداري، به سوي وحدت عمومي، امنيت و ثبات واقعي تغيير جهت خواهد داد. همين معاني در سخنان ديگر معصومان(ع) نيز آمده است. حضرت فاطمه(س) در خطبة فدك مي ‌فرمايد:
خداي سبحان، ايمان و اعتقاد به توحيد را براي پاكيزه نگه ‌داشتن از آلودگي و شرك واجب كرد و عدالت را براي تأمين اطمينان و آرامش دل‌ ها لازم نمود، اطاعت مردم از حكومت را ماية انتظام ملت قرار داد، و با امامت و رهبري، تفرقة آن ‌ها را رفع كرد، و نيز عدالت در احكام را براي تأمين اُنس و همبستگي و پرهيز از اختلاف و تفرقه قرار داد.[53]
همچنان‌كه امام سجاد به والي و سلطان مي‌ فرمايد:
حق مردم بر تو آن است كه بداني ايشان به دليل ضعف خود و قوّت تو زير فرمان روايي و رهبري تو قرار گرفته‌ اند. پس واجب است كه با آن ‌ها عدالت پيشه كني و برايشان همانند پدري مهربان باشي و از ناداني‌ هايشان گذشت نمايي و در عقوبت و مجازاتشان عجله نكني و ضروري است دربارة نيروي فرادستي خود نسبت به آنان، كه عطيّة الهي است، شكر خدا را به جاي آوري.[54]
از سوي ديگر، استبداد، سركوب گري و خودكامگي، در روايات منشأ ناامني و بروز شورش و بي ‌ثباتي سياسي، اجتماعي و از ميان رفتن حكومت به شمار آمده است. از اين رو، براي اعمال بهينه قدرت سياسي و دستيابي به آرمان‌ هاي والاي حكومت ـ مانند امنيت ـ برخورد دوستانه و مودت آميز، بدون كاربرد خشونت و سركوب ‌گري مردم توصيه شده است. لذا با نهي شديد استبداد ورزي، بر رعايت عدالت در حقوق متقابل مردم و حكومت پافشاري گرديده است. اگر عدالت متعامل با امنيت است، بديهي است ظلم نيز مقارن با ناامني و بي‌ ثباتي است. امام علي(ع) در نهج ‌البلاغه، يكي از نشانه ‌هاي ظلم را سركوب كردن (تغلب) زيردست مي ‌داند و چيرگي فرد نسبت به فرودستان را از نشانه‌ هاي ستمگري مي ‌داند.[55]
امام(ع) در بسياري از سخنانش، استبداد، خودكامگي و خشونت كارگزاران نظام سياسي را با مردم به شدت نهي كرده و برخورد ملاطفت‌آميز و عادلانه با آن‌ ها را سفارش اكيد فرموده است. وي از اين مشي به عنوان عامل بقا و ماندگاري حكومت و نوميدي دشمنان ياد مي ‌كند و در همين راستا در خطبه 207، حقوق ميان حكومت و مردم را دوسويه دانسته و اين حقوق و رعايت آن را ماية انتظام در روابط مردم و عزت دين آنان به شمار آورده است. آن حضرت صلاح مردم را در صلاحيت حكومت ‌ها و صلاح حكومت ‌ها را در استواري و استقامت مردم مي ‌داند.[56]
روشن است كه چنين امامت و حكومتي چه در عصر علوي و چه در عصر مهدوي، دستاورد آن عدالت و امنيت و حيات طيبه و كامل است و با ظلم، تغلب (چيرگي و سركوب) و همچنين اعمال خشونت منافات داشته و حكومت به حق و عدل، و با رويه ملايمت و ملاطفت جويانه را توصيه مي ‌كند.
5. عدالت و امنيت، دستاورد فراگير حكومت مهدوي
بنابر روايات، بشر در دوران حيات زميني خود، تا قيام قائم آل محمد(عج)، اسير پراكندگي، دشمني و جنگ خواهد بود. اين دوران كه مي ‌توان آن را دوران پراكندگي، نابرابري و ناامني ناميد، با ختم شدن به ظهور مهدي موعود و طلوع خورشيد عدالت و امنيت، فرجامي خوش خواهد يافت. بنا به آيه 55 سورة نور، پارسايان، به رهبري امام عصر(عج) خليفة خدا شوند و دين حاكم گردد. در اين صورت، بنا به وعده الهي، امنيت جاي ترس را مي گيرد و بندگان خدا به خشنودي و خوشبختي حقيقي دست خواهند يافت. اثر اين عدالت و امنيت فراگير، چنان است كه طبيعت نيز بر سر مهر خواهد آمد و با پيشه كردن عدالت، همة گنج ‌هاي خود را براي انسان رو خواهد كرد.
نكتة قابل تأمل آن است؛ با اين كه اخبار و روايات بيانگر هرج و مرج و چيرگي بي ‌عدالتي و ناامني در عصر پيش از ظهور است، ولي به نظر مي‌ رسد اين شرايط به ‌صورت مطلق در همه جهان حاكم نباشد. لذا اين باور انحرافي كه مي ‌بايستي براي شتاب بخشيدن به ظهور حضرت، به افزايش فساد و ناامني كمك كرد، كاملاً مردود و مخالف اسلام است. مگر نه اين ‌كه خود امام عصر(عج)، حضور خود را در عصر غيبت به خورشيد پشت ابر تشبيه مي‌ نمايد،[57] يا در روايتي ديگر مي ‌فرمايد:
«به ‌درستي ‌كه من مايه امان اهل زمين هستم؛ همچنان‌كه ستارگان ماية امنيت اهل آسمان ‌ها هستند».[58]
ده ‌ها روايت از پيامبر و امامان وارد شده كه خود و اهل بيت را مايه امان ساكنان زمين به شمار آورده ‌اند.[59] بدين ترتيب، حضور امام عصر(عج)، چه به ‌صورت غايب و چه به‌ صورت ظاهر و در زمان قيام، مايه بارش فيض و نعمات الهي به سوي مردم است. طبيعي است كه در دوره حكومت مهدوي اين جريان به كمال خود خواهد رسيد و همة موانع موجود بر سر اتصال فيض ميان خداوند و مردم ـ از طريق امام برطرف خواهد شد. البته آن هنگام، مردم اين واسطه خير و نعمت نامرئي را به صورت مرئي و آشكارا ديده و لمس خواهند كرد.
همة امامان شيعه در زمان خود چنين واسطة فيضي بوده‌ اند، اما متأسفانه به ‌دليل اختناق زمانه و سركوب خودكامگان چيره از يك سو و هواپرستي و گمراهي مردم از سوي ديگر، نتوانستند بشريت را به كمال و غايت تكامل الهي و انساني خويش رهنمون سازند. بنابراين مي ‌توان گفت، ميان امام عصر(عج) و ديگر امامان معصوم(ع) در اين زمينه تفاوتي نيست، ولي به خواست خداوند، امام موعود كسي است كه رسالت پيامبر(ص) و طرح اصلاحي ديگر معصومان در اكمال دين و دستيابي به عدالت و امنيت و ديگر فضايل را به نتيجه نهايي مي ‌رساند. رواياتي كه اثباتگر اين مدعا است بسيار فروانند. مثلاً امام زين‌العابدين(ع) مي‌ فرمايد:
ما امام مسلمانان و براهين الهي بر جهانيان و سرور مؤمنانيم. ما رهبر شريف‌ترين مسلمانان و... ماية اَمان ساكنان زمين هستيم؛ همان‌ گونه كه ستارگان ماية امان و حفظ آسمان ‌ها هستند. ما كساني هستيم كه خداوند به ‌واسطه ما آسمان را از سقوط به روي زمين نگه داشته است و اين به اجازه خداوند بستگي دارد. خداوند توسط ما زمين را از اين ‌كه اهلش را نابود كند، نگه داشته است و به‌ واسطه ما باران مي ‌فرستد و رحمت خويش را بر مردم مي‌ گستراند و به‌ واسطه ما بركات زمين خارج و ظاهر مي ‌شود و اگر ما بر روي كره خاكي نبوديم، زمين اهل خود را فرو مي ‌برد.[60]
امامان پاك ما به دليل جو اختناق حاكم بر زمان خويش، آرمان ‌هاي خود را در دوره قيام قائم(ع) جست ‌و جو مي‌ كردند؛ همچنان‌ كه امام علي(ع) دربارة عدالت‌ گستري و ايمني عصر ظهور و سرشاري آن دوره از عدالت و امنيت ديگر بركت ‌ها مي ‌فرمايند:
ولو قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها و ذهبت من قلوب العباد و اصطلحت السبع والبهائم حتي تمشي المرأه بين العراق الي الشام لاتضع قدميها الا علي النبات و علي رأسها زينتها، ولايهيجها سبع و لاتخافه.[61]
اگر به تحقيق، قائم ما قيام كند، به واسطه ولايت و عدالت او، آسمان آن‌ چنان كه بايد ببارد مي‌ بارد و زمين نيز رستني ‌هايش را بيرون مي‌ دهد و كينه از دل ‌هاي بندگان زدوده مي ‌شود و ميان دد و دام آشتي برقرار مي ‌شود؛ به گونه‌ اي كه يك زن ميان عراق و شام پياده خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد و هر جا قدم مي‌گذارد، همه سبزه و رستني است و بر روي سرش زينت ‌هايش را گذارده و نه ددي او را آزار دهد و نه بترساند.
رواياتي از اين دست بسيار فراوانند كه در زير به چند نمونه از آن‌ ها كه از پيامبر(ص) نقل شده اشاره مي‌ كنيم:
مردي از اهل ‌بيت من خروج خواهد نمود و به سنت من عمل مي‌ كند و خداوند براي او از آسمان‌ بركاتش را فرو مي ‌فرستد و زمين بركت ‌هايش را خارج مي‌ سازد. به‌ واسطه وي، زمين همان‌ گونه كه از ستم و جفاكاري پر شده، از برابري و داد سرشار مي ‌شود...[62]
اگر از عمر دنيا تنها يك شب باقي مانده باشد، خداوند آن شب را به اندازه‌ اي طول خواهد داد، تا مردي از اهل‌ بيت من به حكومت برسد... او زمين را از قسط و عدل پر مي‌ كند همان‌ گونه كه پيش از آن از ستم و جفاكاري پر شده بود. وي خواسته و مال را برابر پخش مي‌ كند و خداوند در آن هنگام بي‌ نيازي را در دل ‌هاي اين امت قرار مي ‌دهد... .[63]
از اين دسته روايت ‌ها به‌ خوبي فهميده مي ‌شود كه در حكومت جهان شمول حضرت مهدي، عدالت و امنيتي فراگير در همه جاي دنيا برقرار مي ‌شود و تنها مسلمانان از اين فيض و رحمت خداوندي بهره‌مند نمي ‌شوند، بلكه اين بهره ‌مندي به همة ساكنان زمين مي ‌رسد؛ زيرا در سراسر گيتي، «گنج‌ ها بيرون آورده خواهد شد و شهرها و روستاهاي شرك فتح مي‌ شود.»[64] در چنين حكومتي، عدالت و امنيت و همة بهره ‌هاي آسمان و زمين، بي ‌تبعيض، نصيب همگان خواهد گرديد. همچنان‌ كه امام حسين(ع) در فراز مهمي مي ‌فرمايد:
... اذا قام قائم، العدل وسع وسعه عدل البر و الفاجر.
هنگامي كه قائم قيام مي ‌كند، عدل گسترده مي ‌شود و اين گستردگي عدالت، نيكوكار و فاجر را در بر مي‌ گيرد.[65]
بدين ترتيب بهرة حكومت جهان شمول و عدالت‌ گستر و امنيت محور حضرت مهدي، نه تنها شامل مسلمانان و غيرمسلمانان و اقليت‌ هاي گوناگون مي‌ شود، بلكه حتي بدكاران آن ‌ها را هم در بر مي ‌گيرد. البته از روايات چنين بر مي ‌آيد كه حسنات و جاذبة حضرت مهدي و نهضت عدالت‌ گستر او باعث جهان شمولي ديانت اسلام و اصلاح بدكاران و روي ‌آوري تمام مردم جهان به اسلام خواهد شد. يكي از شواهد اثبات اين مدعا روياتي است از امام صادق(ع). از ايشان درباره تفسير آية هشتاد و سوم سوره آل عمران كه مي‌ فرمايد: «با آن ‌كه هر كه در آسمان‌ ها و زمين است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است»[66] پرسش شده است. امام(ع) در پاسخ اظهار مي‌ دارند كه اين آيه درباره زمان قيام قائم(ع) است كه در آن هنگام در كره خاكي، جايي باقي نمي ‌ماند مگر آن ‌كه در آن نداي شهادتين (لااله‌الا‌الله و محمد رسول‌الله) شنيده شود.[67]
از سويي, با توجه به اين ‌كه در طول تاريخ، بسياري از بي‌‌ عدالتي ‌ها و خون‌ريزي‌ ها و ناامني‌ ها متوجه شيعيان بوده است، دوران امام قائم (ع)، عصر قدرت و ايمني و رفع بلا و مصايب از شيعيان است. توان دفاعي آنها بسيار بالا مي‌ رود و حكومت زمين و سروري آن به ايشان خواهد رسيد. امام زين‌ العابدين(ع) در اين باره فرموده است:
اذا قام قائمنا اذهب الله عن شيعتنا العاهة، و جعل قلوبهم كزبر الحديد و جعل قوّة الرّجل منهم قوّة اربعين رجلاً و يكونون حكام الارض و سنامها.
هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند آفات و بيماري و بلايا را از شيعيان ما دور مي ‌سازد و قلب‌ هاي آنان را به مانند پاره ‌هاي آهن مي ‌گرداند و قوت و توان مردان ايشان را به اندازه چهل مرد افزون مي ‌كند. در آن هنگام شيعيان حاكمان زمين و سروران آن خواهند گشت.[68]
با وجود اين، در عصر حكومت مهدي، همه مردم از امنيت و عدالت فراگيري برخوردار خواهند بود و عدالت در بيش‌ ترين حد و به صورت كامل و تمام اجرا مي ‌شود. در آن هنگام استيفاي حقوق به صورت قطعي صورت خواهد گرفت و در قضاوت ‌ها و محاكم، ‌ديگر امكان هيچ خطا و اشتباهي پيش نخواهد آمد. زيرا امام(ع) خود ميان مردم زندگي مي كند و بر آن‌ ها حكومت و قضاوت خواهد كرد. قضاوتي كه بدون نياز به بيّنه و اِماره صورت مي ‌گيرد و اين حكومت و قضاوت متكي به الهام الهي و بر همين مبنا متكي بر علم امام است. بدين ترتيب امام(ع) از مردم درخواست بينه و شاهد نمي‌ كند و به مانند داوود و سليمان حكم واحدي مي ‌نمايد.[69] بر همين مبنا، عدالت و اداي حقوق به صاحبان آن به شكل قطعي صورت پذيرفته و كاملاً و بدون هيچ شبه و خطايي انجام مي‌گردد.
از ديگر نشانه‌ ها و شاخصه ‌هاي مهدوي كه موجب پديد آمدن امنيت، آرامش و ثبات سياسي، اجتماعي و اقتصادي مي‌ گردد، تقسيم درست و برابر و مبتني بر استحقاقِ بيت ‌المال و اموال مشترك عمومي است. همچنان‌ كه امام باقر(ع) مي ‌فرمايد:
وقتي قائم اهل بيت قيام كند، [بيت ‌المال] را با مساوات تقسيم مي ‌كند و نسبت به شهروندان عدل مي ‌ورزد. پس هر كس او را اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است و سركشي نسبت به او همانند سركشي و گناه نسبت به خدا است.[70]
نكته بسيار مهم در مبحث حكومت عدالت محور و امنيت ‌گستر مهدوي اين است: اگرچه حضرت ولي‌ عصر(ع) فاتح شهرهاي شرك هستند و حتي چهره ترسيمي ايشان در روايات و هنگام قيام به گونه ‌اي است كه همواره شمشير بر دوش دارند، واقعيت اين است كه قيام امام(ع) قيامي نظامي و ميليتاريستي و متكي بر اجبار و سركوب نيست. بنابراين، نبايد امنيت و عدالتي كاذب و در سايه شمشير برقرار شود. قيامِ مصلحانة ياد شده، نهضتي ايماني، اسلامي و انساني براي رهانيدن همة بشر از زنجيرهاي نفساني و موانع و بندهاي بي‌ شماري است كه بر دست و پاي انسان فعلي از سوي طاغوت‌ ها زده شده و تكامل و كمال بشري را راكد كرده يا به پس رفت و قهقرا كشانده است. حركت اميدبخش و زنده كنندة حضرت، كه با پرچم ايمان و عدالت صورت مي ‌پذيرد، در نهايت مشروعيت و رضايت عمومي صورت مي‌ گيرد و با پذيرش همگاني همة ساكنان زمين و آسمان‌ و حتي حيوانات و جنبندگان عالم هستي تحقق مي ‌يابد و همه با مباهات و خشنودي به آن تن مي ‌دهند. در اين ميان، فرقي ميان ديانت‌ ها، نژاد ها، قوميت ‌ها و هويت ‌هاي گوناگون مردم گيتي نيست؛ چرا كه نهضت مهدوي، حركتي جهان‌گستر و عالم شمول براي نجات و رستگاري همة بشريت است. بديهي است عدالت گستري حضرت مهدي(ع)، خود زمينه ‌هاي تقويت و پايندگي مشروعيت حكومت ايشان و جذب دل ‌هاي بيشتر مردم را به دنبال خواهد داشت. پيامبر اكرم(ص) درباره اجماعي بودن پذيرش حكومت حضرت مهدي(ع) مي‌ فرمايد:
... فيملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً يرضي عنه ساكن السماء و ساكن الارض...[71]
... يملا الارض عدلاً كما ملئت جوراً يرضي بخلافته اهل السموات و اهل الارض والطير في الجو...[72]
... پس زمين را از عدل و قسط پر مي ‌كند؛ همان‌ گونه كه از ستم و جفاكاري پر شده بود. هم ساكنان آسمان و هم ساكنان زمين از او خشنود هستند... .
زمين را همان‌گونه كه از ستم پر شده بود، از عدل سرشار مي‌ كند. اهل آسمان ‌ها و اهل زمين و پرندگان آسمان به خلافت او رضايت مي ‌دهند.
از ديگر ويژگي ‌هاي عدالت مهدوي و جهان شمولي بدون تبعيض حركت مصلحانة امام مهدي(ع) اين است كه ايشان اصحاب خود را با هدايت الهي و بر اساس لياقت و شايستگي، نه از يك نقطه خاص كه از كشورها و شهرها‌ي گوناگون بر مي‌گزينند. اين امر نشانگر آن است كه حركت امام(ع) مختص ناحيه يا كشور خاصي نيست، بلكه متعلق به همه جهانيان است تا آنان با آغوش باز و خشنودي اسلام را پذيرا باشند و دستورهاي آن را سرمشق زندگي رستگارانة خود قرار دهند.
پيامبر گرامي اسلام درباره عدالت گستري و همچنين اصحاب حضرت مهدي(ع) فرموده است:
مهدي يحكم بالعدل و يامر به يصدق الله عزوجل و يصدق الله في قوله يخرج من تهامة حين تظهر الدلائل والعلامات و له كنوز لاذهب و لافضه الا خيول مطهمه و رجال مسوّمة يجمع الله له من اقاصي البلاد علي عدة اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً معه صحيفة مختومة فيها عدد اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبايعهم و حلاهم و كناهم كدادون مجدون في طاعته.[73]
مهدي به عدالت حكم نموده و به آن امر مي ‌كند. خداوند عزوجل او را و كلامش را تصديق مي ‌نمايد و هنگامي كه نشانه و علامت ‌ها آشكار مي‌ شوند، از مكه خروج مي ‌نمايد. وي داراي گنج ‌هايي از طلا و نقره نيست، بلكه گنج‌ هاي او اسب ‌هاي خوش اندم و نيكومنظر و مردان مشخص شده ‌اي هستند كه خداوند آن‌ ها را براي وي از دورترين بلادها جمع ‌آوري كرده است كه تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سيصد و سيزده نفر مرد است؛ و صحيفه ‌اي همراه مهدي است كه در آن اصحاب وي با ذكر اسامي، كنيه‌ ها، كشورها، محل سكونت و حتي نوع طبايعشان آمده است، اينان در راه اطاعت او كوشا بوده و رنج و سختي مي‌ كشند.
بدين ترتيب مي‌ توان استنباط كرد كه در حكومت جهاني مهدوي، حقي از كشورها يا به عبارتي بهتر، ايالت‌ هاي اين حكومت در هر كجاي گيتي ضايع نمي ‌شود. عدالت مهدوي و اسلامي ايجاب مي ‌نمايد كه در محيطي با ثبات و سرشار از آرامش و فارغ از هر گونه نزاع، اقوام، كشورها و مليت ‌ها، شايستگان و نخبگان متصف به صفات لازمه اسلامي را به كارگزاري و مديريت ايالات خويش، در چارچوب حكومت جهاني حضرت مهدي بگمارند.
از مواهب گوناگون اين حكومت، همچون امنيت به گونه ‌اي مساوي با ديگران بهره‌ مند شوند.
نتيجه‌گيري
همان‌گونه كه گفته شد، عدالت و امنيت از برترين و مقدم‌ ترين نعمت‌ ها و دستاوردهايي است كه توسط امام موعود به بشريت، آن ‌هم در فراخناي گيتي هديه خواهد شد. انقلاب مصلحانة حضرت براي تكميل ديانت، رسالت نبوي و امامت اصلاح ‌گرايانه امامان معصوم(ع) مي ‌باشد. امامتي كه با خودكامگي و اختناق و سركوب خودكامگان ستمگر و چيره به فرجام نيكوي خويش نرسيد. امام عصر(ع) اين نهضت را به پايان خواهند برد و همه اقوام و ملل و فرد فرد انسان‌ ها بدون هيچ‌ گونه تبعيض و گزينشي طعم شيرين عدالت و امنيت مهدوي را خواهند چشيد. اسلام دين فراگير خواهد شد و در جايگاه عادلانه و بايستة خود خواهد نشست و تشيع و شيعيان از آفات و بليات و آسيب‌ ها محفوظ و در كمال امنيت، توان روزافزون و استقرار و حاكميت خواهند يافت. بشر و تمام ساكنان و جنبندگان آسمان‌ ها و زمين با آغوشي باز و خشنودي بدين حكومت تن خواهند داد. قريه و شهر امن قرآني و الهي در سايه عدالت گستري حضرت مهدي محقق خواهد گرديد و جانشيني زمين به صالحان و پارسايان خواهد رسيد و ايمان به عنوان سرچشمه اصلي امنيت، بر قلب‌ ها و جان‌ ها طمأنينه و آرامش را حكمفرما خواهد ساخت. حيات سيئه بشري، جاي خود را به حيات طيبه و حسنه خواهد داد.
آسمان‌ ها و زمين نيز با پيشه ‌كردن عدالت، همة بهره‌ ها و نعمت‌ هاي خود را براي استفاده بشر، تقديم مي ‌نمايند و ترس و هراس و ناامني و بي ‌عدالتي جاي خود را به آرامش و قسط و عدل خواهد داشت.
امنيت در زمان ظهور حضرت مهدي، امنيتي غالب بر عدالت و در ساية شمشير، سركوب و خودكامگي و اجبار نيست، بلكه بر رويكرد و مشي الهي و انساني استوار است و از مشروعيت، مقبوليت و حقانيتي مبتني بر رضايت و پذيرش كامل مردم سود مي ‌برد. همين امر به جذب بيش‌تر قلب‌ هاي مردم به سوي امام عصر و نهضت جهان شمول ايشان خواهد انجاميد و حتي بدكاران نيز راه خوبي و رستگاري در پيش خواهند گرفت.
عدالت مهدوي حكم مي ‌كند، ملاك گزينش كارگزاران، قوميّت پرستي و قبيله ‌گرايي نباشد. برعكس، در گزينش آن‌ ها، اصلح بودن، شايستگي و كارداني لحاظ شود. همچنان ‌كه امام(عج) در انتخاب اصحاب سيصد و سيزده ‌گانة خود، اين ملاحظات را در نظر گرفته و آن‌ ها را از كشورها و شهرهاي مختلف و با هدايت الهي انتخاب مي ‌نمايد. عدالت و امنيت چه در انديشه اسلامي و چه در عصر مهدوي در تعامل مستقيمي با يكديگر قرار داشته و عدالت، خاستگاه و بستر امنيت است. حضرت(ع) با رعايت مساوات و استحقاق‌ هاي افراد بشر، خيرات مشترك را ميان مردم توزيع نموده و با حكميّت و قضاوت بر مبناي الهام و علم الهي خويش، زمينة هرگونه حكومت و داوري ناعادلانه و خطا آميز را از بين مي‌ برد. بدين ‌وسيله، زمينه‌ هاي نارضايتي و اعتراض ‌هاي مردمي را كه بي ‌ثباتي و ناامني را در پي دارد، از ميان بر مي ‌دارد. در آن دوران، در دل مردم به ‌جاي اشمئزاز از حكومت، مهر و محبت جايگزين مي ‌شود.
با اميد به طلوع هرچه زودتر چنين عصر شكوفا و بالنده ‌اي، با اين دعا، نوشتار حاضر را به پايان مي‌ بريم: «اللهم انا نرغب اليك في دولة كريمه، تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله...».
ادامه دارد . . .
نویسنده: بهرام اخوان كاظمي
عدالت مهدوي و امنيت- بخش دوم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته