مطالعه در حقيقت و حقانيت امامت، سابقه اي بسيار طولاني در تاريخ انديشه اسلامي دارد. آثار گوناگون، بويژه رساله هاي مستقل در امامت و مسائل فرعي آن، نشانگر اهميت مسأله، نزد دانشمندان مسلمان است. علاوه بر شيوه هاي نگارشي گوناگون در آثار مربوط به امامت، روش هاي متعددي نيز در امامت پژوهي وجود دارد كه در شش روي آورد عمده فقهي، تحليلي و كلامي، عرفاني، تفسيري و روايي، تاريخي و ميان رشته اي قابل تقسيم بندي است. در ميان روي آوردهاي ياد شده، مطالعه درون ديني يا روي آورد تفسيري و روايي، نقش محوري و موثري دارد. امامت براي دانشمندان شيعه، خود نقش روش شناسي در باورهاي ديني دارد و فهم توحيد و نبوت ، مبتني بر آن است.
ـ طرح مسأله
مورخان انديشه اسلامي بر آنند كه نزاع بر سر جانشيني پيامبر گرامي اسلام (ص) از نخستين مباحث كلامي است كه پس از آن حضرت، نزد امت وي رواج يافت. مواجهه شيعه با مسأله جانشيني پيامبر (ص) ارائه نظريه امامت به عنوان استمرار نبوت بود كه آن را جزو تعاليم و آموزه هاي ديني اسلام مي دانستند. به اين ترتيب، امامت، نه صرفاً به عنوان نظريه سياسي، بلكه به عنوان ديدگاه كلامي و يكي از اصول اعتقادي به ميان آمد و مخالفت هاي فراواني را نيز برانگيخت.
موافقان و مخالفان نظريه امامت، به بحث و تحقيق پرداخته، مواضع يكديگر را نقد كردند. تاريخ پرماجراي امامت در انديشه ديني نزد مسلمانان، پربار از پژوهش هاي گرانقدر در ساحت امامت است. اين پژوهش ها با روي آوردها و روش هاي مختلفي ارائه شده است. تأمل در هر يك از روی آوردها و بهره جستن از آنها در برنامه مطالعات میان رشته اي، مي تواند ابعاد مختلفي از حقيقت امامت را نشان دهد.
ـ پيشينه امامت پژوهي نزد شيعه
دانشمندان شيعه در آثار تفسيري، شرح هاي نهج البلاغه، كتاب هاي تاريخي و رساله هاي كلامي و عرفاني خود، به بحث از امامت پرداخته اند. مؤلف معجم ما كتب عن الرسول و اهل البيت (ع) تعداد 13059 اثر درباره امام و امامت از شيعه را فهرست كرده است. [1] آقا بزرگ تهراني ( 1293 ـ 1388 ه.ق) كتاب شناس بزرگ شيعي، فهرست بالغ بر 120 تك نگاره (رساله مستقل و مختص) دانشمندان مسلمان درباره امامت را گزارش كرده است. [2] امامت پژوهي ، سابقه اي طولاني دارد و شيعيان كه به فضل و قرآن آگاهي، شهره بودند. در مواجهه با انحراف امامت به خلافت، به بحث و نقد و نظر در مسأله پرداختند. ابن نديم، فهرست نگار و كتاب شناس معروف، علي بن اسماعيل بن ميثم تمار را نخستين كسي مي داند كه در باب امامت، رساله اي نوشت و نام دو تك نگارنده از وي را به نام هاي “ الامامه ” و “ الاستحقاق ” نيز به ميان مي آورد. وي همچنين هشام بن حكم، صحابي و شاگرد معروف امام صادق (ع) را نيز از جمله دانشمنداني مي داند كه در امامت، رساله هاي متعددي نگاشت. ابن نديم، دو رساله “ الامامه ” و “ امامه المفضول ” را از جمله تاليفات هشام بن حكم دانسته است. [3]
قبل از گزارش اجمالي از ساير تك نگارنده هاي دانشمندان شيعي در باب امامت، اين نكته لازم به يادآوري است كه به موازات تأليفات شيعيان در تبيين حقيقت و حقانيت امامت، مخالفان آنها نيز در مقام رويه نويسي و نقد نظريه امامت برآمدند. گفته اند ابوبكر اصم و هشام قوطي از نخستين كساني بودند كه در اين مقام به بحث پرداختند. يكي از معروفترين رويه نويسي ها، كتاب تحفه اثني عشريه است كه در روزگاران متأخر و به زبان فارسي نوشته شد و مير حامد حسين، دايره المعارف كم نظير خود، عقبات الانوار را در پاسخ به آن آفريد. [4]
سابقه تك نگارنده نويسي درباره امامت نزد دانشمندان شيعي، به اصحاب ائمه اطهار (ع) بر مي گردد. براي مثال، ابوجعفر احمد بن حسين بن عمر بن يزيد الصيقل كوفي، ثقه از اصحاب امام صادق (ع) و امام كاظم (ع) و نيز مولي ابي الصفا خليل بن احمد بصري (متوفي 160 يا 170 ه.ق) از اصحاب امام صادق (ع) رساله اي در امامت نوشته اند.
يكي از رساله هاي مستقل در باب امامت كه از قدمت زيادي برخوردار است، به ابي محمد الحكم بن هشام بن الحكم منسوب است كه پدر وي (هشام) در سال 199 ه.ق درگذشته است. ديگر رساله قديمي در اين موضوع، از آن شيخ ابوالقاسم سعد بن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي (متوفي 299 ه.ق) است.
يكي از نكات مهم در تاريخ امامت پژوهي در دوره هاي اوليه فرهنگ اسلامي، وجود تك نگارنده هاي متعدد از يك دانشمند است كه اهميت، حيات و پويايي پژوهش در اين موضوع را نشان مي دهد. معمولاً وقتي دانشمندي در موضوعي، چند رساله مي پردازد، آنها را به ترتيب قديم، جديد و اجد مي نامد؛ مانند حواشي دواني و دشتكي بر شرح جديد تجريد الاعتقاد و خواجه طوسي و رساله هاي اثبات الواجب آن دو؛ اما تعبيرهايي چون قديم، جديد و اجد، از تعابير كبير، صغير و مانند آنها استفاده كرده اند. براي نمونه، ابراهيم بن محمد بن سعيد ثقفي (متوفي 283 ه.ق) و سيد شريف ابي محمد ناصر الحقق (متوفي 304) الامامه الصغير الكبير را نگاشته اند. ابوجعفر محمد بن علي شامغاني، معروف به ابن ابي العزافر (شهيد به سال 322 ه.ق) نيز رساله هاي متعددي درباره امامت نوشته است. دانشمندان بزرگ در تاريخ شيعه، غالباً تك نگاره هايي درباره امامت دارند كه به برخي از اهم آنها اشاره مي كنيم :
رساله الامامه و التبصره من الحيره از صدوق اول؛ يعني شيخ ابي الحسن علي بن حسين بن موسي بن باويه قمي (متوفي 329 ه.ق)؛ راسله الالمامه از شيخ صدوق (متوفي 381 ه.ق)؛ رساله الارشارد في معرفه حجج اله علي العباد از ابي عبدالله محمد بن محمد النعمان تالعكبري، معروف به شيخ مفيد (336 ـ 413 ه.ق)؛ رساله دايره المعارف گونه الشافي في الامامه و ابطال الحجج العامه از سيد مرتضي علم الهدي (355 ـ 436 ه.ق) و تلخيص آن از شيخ طوسي؛ رساله الامامه شيخ قاضي اشرف الدين بريدي آبي از متكلمان معروف شيعه در سده ششم؛ رساله الامامه خواجه نصير الدين طوسي؛ رساله الامامه شيخ زين الدينن بياض نباطي، صاحب گرانقدر الصراط المستقيم (متوفي 877 ه.ق)؛ رساله الامامه شيخ عبدالنبي بن سعد الدين جزائري (متوفي 1021)؛ رساله شيخ ابن الحسن سليمان بن عبدالله الماحوزي (1070 ـ 1121 ه.ق) و ده ها رساله ديگر از متاخران.
يكي از نكات قابل تأمل در تاريخ امامت پژوهي، وجود تك نگاره ها درتحليل مسائل فرعي مربوط به امامت است. متكلمان شيعه، نه تنها در امامت، بلكه در مباحث و مسائل فرعي آن نيز به تأليف رساله هاي مستقل پرداخته اند و اين، اهميت و بالندگي چنين پژوهش هايي را در تاريخ تفكر اسلامي نشان مي دهد.
تأمل در اين كه چنين تك نگاره هايي، در چه سده هايي و در چه مسائلي رواج يافته است، در فهم تطور انديشه ديني در فرهنگ اسلامي، موثر است. در اين جا تنها به ذكر چند رساله مهم بسنده مي كنيم: رساله عصمت از سيد مرتضي [5] ، رساله فرق بين نبي و امام از شيخ مفيد [6] و رساله مسأله ضرورت وجود امام در هر زمان از شهيد محراب مرحوم قاضي طباطبايي [7] نمونه هايي از چنين تك نگاره هاست .
از ديگر نكات قابل تأمل در تاريخ رساله نويسي در امامت، تنوع سبك ها و جهت گيري هاي كتابهاست كه اگر به نحو تاريخي، به دقت، توصيف و تبيين گردد، تطور و بالندگي انديشه وسيعي را نشان مي دهد كه خود محتاج بررسي و پژوهش مستقلي است؛ گاهي كتاب آموزش و متن درسي نوشته اند كه كاملاً جهت گيري تعليمي دارد، و گاهي به شرح و بسط آن متن ها پرداخته اند و به شرح، حاشيه و تعليقه نويسي روي آورده اند. براي نمونه، مي توان از رساله قاضي زاده كرهرودي نام برد كه از مفصل ترين اين گونه آثار است. عده اي به آفرينش متون در جامعه نظم، بويژه در قالب ارجوزه روي آوردند؛ مانند ارجوزه المنهج القويم في تسليم التقديم ابن داوود حلي [8] ( 647 ـ 707 ه.ق ) معاصر علامه حلي. اين ارجوزه، در اثبات برتري و شايستگي امير مومنان (ع) براي امر امامت و خلافت است كه در واقع، به امامت خاصه تعلق دارد.
نگارش نقد، پاسخ به رويه و نقد نقد در تاريخ امامت پژوهي، ماجراي مفصل و قابل تأملي دارد. گاهي نيز كتاب هايي در اسلوب گفتمان و يا مناظره تأليف شده است كه نمونه آن، شب هاي پيشاور [9] است .
ـ روي آوردهاي متنوع در امامت پژوهي
دانشمندان مسلمان، در بحث از مسأله امامت، روي آوردهاي متعددي دارند. يكي از اختلاف هاي اهل سنت و شيعه در مساله امامت، به همين امر بر مي گردد. دانشمندان اهل سنت، در بحث از امامت، روي آورد فقهي را اخذ كرده اند، در حالي كه از نظر شيعه، اخذ اين روي آورد، تفسيري ناقص و تحويلي انگارانه (مبتني بر مغاطه كنه و وجه) از امامت به دست مي دهد. به اختصار، اهم روي آوردهاي دانشمندان مسلمان در تحليل امامت را گزارش مي كنيم:
1.روي آورد فقهي
دانشمندان اهل سنت، مسأله امامت را صرفاً به عنوان نظريه اي سياسي انگاشته اند و آن را به عنوان يكي از مباحث فروع و متعلق به دانش فقه تلقي كرده اند. آنها بر اساس چنين تلقي اي، اگر چه به تبع دانشمندان شيعه، در مباحث كلامي به بحث از امامت مي پردازند، ولكن روي أورد فقهي اخذ كرده و انتخاب امام را به عنوان واجب شرعي و پذيرش آن را به عنوان واجب كفايي، مورد تحليل و پژوهش قرار مي دهند.[10]
2. روي آورد تحليلي ـ كلامي
متكلمان شيعه بر اساس اين ديدگاه كه نظريه امامت، از اركان آموزه هاي ديني است، بحث از آن را در آثار كلامي طرح مي كنند. روش متكلمان شيعه در بحث از امامت عامه، روش تحليلي و منطقي است. آنها با ابزارهاي منطقي، به تحليل شرايط استمرار نبوت و چگونگي عدم نفي غرض از نبوت پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام (ص) مي پردازند و ضرورت عقلي نصب امام به وسيله خداوند و شرايط امام؛ همچون عصمت و ساير مباحث مربوط به آن را طرح مي كنند.
روش متكلمان در اين روي آورد، پاي بندي به اصل “نحن ابناء الدليل . نميل حيث يميل” و البته مراد از استدلال (justification) در اين روي آورد، انحصاراً استدلال برهاني نيست، بلكه مفهوم اعمي است كه آنتوني كني به صورت روشن، آن را در كتاب ايمان، چيست ترسيم كرده است.[11]
متكلمان، هم در مقام اثبات و تبيين و هم در مقام دفاع و نقد، روش هاي متنوعي دارند. آنها بر خلاف فيلسوفان كه تك روشي“monomethodic” اند و “نحن ابناء الدليل” را به معناي “نحن ابنائ البرهان” تلقي مي كنند، از تعدد روش در استدلال “polymethodic” برخوردار هستند. به همين دليل است كه در بسياري از مباحث امامت خاصه، بر خلاف امامت عامه، به جاي شيوه هاي تحليلي ـ برهاني، از روش هاي نقلي و درون ديني بهره مي جويند.[12]
خواجه نصيرالدين طوسي، متكلم مؤثر شيعي كه او را مؤسس فلسفي شيعه ناميده اند، در رسأله الامامه سعي كرده است تا بيش و كم، شبيه روش روي در قواعد العقايد، ساختار منطقي به مباحث امامت دهد و آنها را با شيوه اي تحليلي ـ منطقي، مورد پژوهش قرار دهد. وي بر اساس تقسيم بندي پرسش ها و مطالب، تمام مورد پژوهش قرار دهد. وي بر اساس تقسسيم بندي منطقي پرسش ها و مطالب، تمام مباحث امامت را در پنج مساله: “ما”، “هل”، “لم”،“كيف” و “من” نظام بخشيده است.
3.روي آورد عرفاني
انسان كامل، در عرفان نظري و عرفان عملي، جايگاه معرفتي بسيار مهمي دارد [13] و نظريه انسان كامل، نزد عرفا با ولايت و امامت، ارتباط وثيق و همبستگي دقيقي دارد. در واقع، روي آورد عرفاني به مسأله امامت، تحليل ضرورت وجود ولي و امام را به عنوان انسان كامل و نقش او را در سلوك الي الحق، مورد بحث قرار مي دهد. به تعبير استاد مطهري، عاليترين مرتبه امامت، آن است كه به انسان كامل مربوط می شود و عرفا به آن نظر دارند.[14]
بنابراين، امامت در روي آورد عرفاني، تصوير خاصي مي يابد. اين تصوير در عرض تصويرهاي مأخوذ از ساير روي آوردها نيست و مانع جمع با ديگر تفاسير از امامت ـ البته به جز تفسير فقهي اهل سنت ـ نمي باشد. بلكه همان گونه كه ملاصدرا تحليل كرده [15] و استاد مطهري، مورد تأكيد قرار داده است، تصوير عرفاني، ابعاد ژرف تري از حقيقت امامت را نشان مي دهد و آنچه با چنين روي آوردي به دست مي آيد، از نگرش اصيل شيعي بيرون نيست.
تك نگاره پر ارج سيد حيدر آملي، عارف شيعي معروف در قرن ششم؛ يعني رساله الامانه في بيان الامامه و تحقيقها، نمونه بارزي از رهيافت عرفاني به مباحث امامت است. اين نكته نيز بايد مورد غفلت واقع شود كه رهيافت عرفاني به مباحث امامت، منحصر به امامت عامه نيست، بلكه عرفا، بويژه در عرفان عملي، در خصوص امامت خاصه و مخصوصا امام نخست، حضرت اميرالمومنين (ع) نيز تأملات فراوان داشته اند. مولانا جلال الدين محمد بلخي، معروف به مولوي، نمونه اي از اين حقيقت است. وي امام علي (ع) را خسرو دين مي داند كه ناظر به تصويري شيعي از امامت است.[16]
چون كه ايشان خسرو دين بوده اند وقت شادي شد ، چو بگسستند بند (6: 798 )
مولوي، راز هستي را از علي مرتضي مي جويد كه به تصويري ژرف از توقع ما از امامان اشاره دارد و او از حسن القضاي پس از سوء نمي خواند كه به رغم برخورداري از انديشه اشعري، بر شايستگي انحصاري امير مومنان (ع) بر ولايت اشاره اي صريح مي كند.
راز بگشا اي علي مرتضي اي پس از سوء القضا ، حسن القضا ( 1 : 3757 )
در ادامه همين ابيات. بر عصمت و ايمني بخشي امام علي (ع) از خطاي در فكر و سخن اشاره هاي لطيفي دارد .
4.روي آورد تفسيري و روايي
يكي از مهمترين روي آوردها در امامت پژوهي، روي آورد درون ديني است كه با مراجعه به نصوص ديني، آيات وحي منزل و سنت پيامبر گرامي اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) مي كوشد تا حقيقت و حقانيت امامت را بيان كند.
جستار در آيات و روايات براي تبيين امامت، سابقه بسيار طولاني در ادبيات تفسيري و روايي دارد. مفسران و محدثان، آثار گرانبهايي در تحليل مسائل امامت آفريده اند. كتاب شريف الغدير علامه اميني، در اين ميان، برنامه پژوهشي بي سابقه ايي را به ميان آورده است. مهمترين برنامه پژوهشي در اين روي آورد، از آن مير حامد حسين [17] (1246 ه.ق) است؛ دايره المعارفي عميق و پر در عبقات به زبان فارسي و در تحفه اثني عشريه نوشته شده است. بخش اول آن به بحث از حقيقت و حقانيت امامت در قرآن و با روي آورد كاملاً درون ديني مي پردازد و بخش دوم آن به تحليل امامت در اخبار و احاديث، اختصاص مي يابد. اين بخش، متضمن پژوهشي سترگ در حديث شناسي است كه به تحليل احاديث غدير [18]، منزلت، ولايت، طير (طير مشوي)، مدينه العلم، اشباه، مناصبت نور، علي مع الحق، ثقلين و … پرداخته است. از اين كتاب پر ارج، خلاصه اي نيز به نام نفحات الازهار في خلاصه عبقات الانوار تدوين و منتشر شده است. [19]
5. روي آورد تاريخي
رهيافت تاريخي در امامت پژوهي، غالباً به امامت خاصه متعلق است. مورخان فرهنگ وتمدن اسلامي، مسأله امامت را نخستين مسأله سرنوشت ساز درتاريخ اسلام مي دانند و بر اساس اين نگرش، سعي دارند با ابزارها و روش هاي رايج در دانش تاريخ، به تحليل آن بپردازند. مسأله اساسي دانشمنداني كه با روي آورد تاريخي به تحليل امامت پرداخته اند، اين است كه آيا پيامبر گرامي اسلام (ص) براي پس از رحلت خود، شخص معيني را براي تصدي امر امامت معين فرموده اند يا نه. و شيوه آنها، نه تحليل كلامي است كه منطقاً به دليل اهميت امر امامت در استمرار نبوت، پاسخ مثبت به سؤال، اجتناب ناپذير است و نه تحليل درون ديني است كه به نقد و تحليل روايات مي پردازند، بلكه شيوه آنها، مراجعه به اسناد و دلايل تاريخي است كه از صدر اسلام به جاي مانده است. پرداختن به ماجراي مواجهه امت با مسأله خلافت پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام (ص) و نقد و تحليل اين ماجرا، يكي از عمده ترين مباحث روي آورد تاريخي است.[20]
مورخان در اين رهيافت، به آثار متعددي پرداخته اند و نمونه اي از آن، كتاب السقيفه و الخلافه استاد عبدالفتاح عبدالمقصود ( 1291 ـ 1372 ه.ق ) است.[21]
6. روي آورد ميان رشته اي
مطالعه ميان رشته اي، مولود بصيرت دانشمندان به آفات حصر توجه به روي آورد خاص و غفلت از ساير روي آوردهاست؛ غفلتي كه موجب خطاي كنه و وجه (در تعبير منطقدانان مسلمان) و خطاي تحويلي نگري (در تعبير دانشمندان مغرب زمين) مي شود. براي مثال، حصر توجه به روي آورد تاريخي و بي توجهي به روي آوردهاي ديگر، تنها بعدي از حقيقت امامت را نشان مي دهد و محقق را به خطاهايي مي اندازد. نمونه بارز حصر گرايي روش شناختي، متكلمانند كه در غالب مسائل اعتقادي، به تحليل هاي كلامي حصر توجه دارند و از روي آورد اصيل و غني تفسيري، غفلت مي ورزند. قاعده “ اهل البيت ادري ما في البيت ” در انديشه هاي اعتقادي را بايد از وحي و سنت؛ يعني معارف اهل بيت فرا گرفت.
در روي آورد ميان رشته اي، سعي مي شود حقيقت امامت با نگرش تفسيري روايي، كلامي، تاريخي و عرفاني شناخته شود و اين به معناي جمع جبري و التقاط و درآميختن ديدگاه ها نيست.[22]
نويسنده: احد - فرامرز قراملكي
پی نوشت:
1. عبدالجبار رفاعي ، معجم ما كتب عن الرسول و اهل البيت ، ج5 ، ص 133 و ج 10، ص 69
2.آقا بزرگ تهراني ، الذريعه الي تصانيف الشيعه ، ج2 ، ص 320 ـ 344.
3.ابن نديم ، الفهرست ، فن 2، مقاله 5، ص 327.
4. در همين مقاله به معرفي كتاب ميرحامد حسين خواهيم پرداخت .
5. آقا بزرگ تهراني ، الذريعه ، ج15 ، ص 273 و ج 20 ، ص 390.
6. شيخ طوسي ،،الرسائل العشر ، رساله في الفرق بين النبي و الامام .
8. ابن داود ، سه ارجوزه در كلام ، امامت و فقه ،تحقيق و تعليق از حسين درگاهي ،حسن طارمي ،ص 109 ـ 173.
9. سلطان الواعظين شيرازي ، شبهاي پيشاور .
10. براي تفصيل سخن در اين مقام ر.ك : همين مجموعه ، “ جايگاه معرفتي امامت در انديشه ديني ” .
11. see : kenny anhony , what is faith ? , oxford university press , 1992 , p. 19 –33.
12. ر. ك: احد فرامرز قراملكي ، روش شناسي مطالعات ديني .
13. در خصوص انسان كامل ، نزد عرفا ر. ك : نيكلسون ،“ الانسان الكامل ” دايره المعارف الاسلاميه ، ج 3، ص 48 ؛ هانس هانريش ، “ نظريه الاننسان الكامل عند المسلمين مصدرها و تصويرها الشعري ” ، الانسان الكامل في الاسلام ، به كوشش عبدالرحمن عبدي ، ص 6 ؛ سعاد الحكيم ، “ الانسان الكامل ” ، الموسوعه الفلسفيه العربيه ، ج1 ، ص 135 ؛ مرتضي شجاري ، انسان از ديدگاه ابن عربي و ملاصدرا ( پايان نامه دكتراي دانشكده الهيات دانشگاه تهران ) ، ص 166 ـ 224.
14. مرتضي مطهري ، مجموعه آثار ، ج 4 ، ص 848 ـ 849.
15. ملاصدرا ، تفسير القرآن ، ج6 ، ص 299 ـ 300.
16. ر. ك: رضا بابايي ، “ مولا در چشم و دل مولانا ” ، آينه پژوهش ،شماره 66 ، بهمن و اسفند 1379 ، ص 30 ـ 37.
17. ر. ك : محمد رضا حكيمي ،مير حامد حسين .
18. بخش حديث غدير عبقات را استاد مولانا بروجردي در ده مجلد منتشر كرده است ( 1404 ـ 1411 ه.ق ،قم )
19. براي آشنايي اجمالي با عقبات ر. ك : محمد صحتي سردرودري ، “ عبقات الانوار ، كاري كارستان ” ، آينه پژوهش ،شماره 6 . بهمن و اسفند 1379 ، ص 93 ـ 105.
20. نمونه اي از اين رهيافت ، مقاله “ ماجراي امامت پس از رحلت پيامبر گرامي (ص) است كه در بخش پاياني كتاب امامت از ديدگاه شيعه ، معتزله و اشاعره ( در دست چاپ ) آمده است .
22. براي تفصيل سخن در چيستي مطالعه ميان رشته اي و تمايز آن از تفكر التقاطي كه به خلط گفتارها مي پردازد ، ر. ك : احد فرامرز قراملكي ، روش شناسي مطالعات ديني .