montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

اسلام در عصر جهانی ‌شدن

دیدگاه‌ های گوناگونی در مورد رابطه اسلام با جهانی‌شدن وجود دارد كه مجال پرداختن به آنها نيست. به طور كلي بايد گفت توجه به بنيادها و مباني فلسفي و سياسي و اقتصادي آن و بحران ‌هاي اجتماعي، فرهنگي و ديني غرب كه به ظهور مكاتب الحادي و لاادري ‌گري و صدها مكتب پوچ و سرگرم‌ كننده دیگر انجامیده ‌اند، اهميتي فوق ‌العاده دارد. وظيفه مهم مسلمانان در قبال روند جهانی‌ شدن، شناخت تمدن غرب و بنيادهاي آن از يك طرف و کسب آگاهي كامل از محتواي فرهنگ غني اسلام و ظرفيت‌ هاي جهاني آن براي علاج بحران ‌هاي فكري و معنوي جهان حاضر و كوشش در جهت تسخير روح معنوي و فكري تمدن غرب از سوي ديگر است.
ماهاتير محمد، نخست ‌وزير سابق مالزي در اين زمينه هشدار مي ‌دهد:
طرفداران جهانی ‌شدن به شدت سرگرم آماده‌ سازي خود براي سوء استفاده از بازار جهان بدون مرز هستند، ولي مسلمانان بايد با كوششي هماهنگ، بر فرآیند جهانی‌ شدن تأثير بگذارند و آن را قانو‌مند سازند، مسلمانان بايد هوشيارانه برخي از ابزارهاي كليدي جهانی ‌شدن را در دست داشته باشند و جهانی ‌شدن را درك كنند.
وي همچنین معتقد است كه نقش دين اسلام در عصر جهانی ‌شدن به اين امر بستگي دارد كه اسلام در مقابل مسائل مهم جهاني از قبيل صلح جهاني و عدالت و فرآیند توسعه و رفاه عمومي انسان ‌ها چگونه نقش ايفا مي ‌کند.
در مورد اين ‌كه آيا ممكن است اسلام در عصر جديد، دنيا را رهبري كند، به كلام شاو، نويسنده و محقق ايرلندي كه آثار وي در دنيا معروف است، اشاره می ‌کنیم. وي مي ‌گويد:
من هميشه نسبت به دين محمد، به واسطه خاصيت زنده بودن شگفت ‌آورش، نهايت احترام را داشته ‌ام. به نظر من، اسلام تنها مذهبي است كه استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغير زندگي و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنين پيش ‌بيني مي‌ كنم و از هم ‌اكنون آثار آن پديدار شده است، كه ايمان محمد مورد قبول اروپاي فردا خواهد بود... . به عقيده من، اگر مردي چون او صاحب اختيار دنياي جديد شود، طوري در حل مسائل و مشكلات دنيا توفيق خواهد يافت كه صلح و سعادت آرزوي بشر تأمين خواهد شد.

قابليت اسلام براي جهانی‌ شدن

«ايدئولوژي اسلام اين شايستگي و توانايي را دارد كه بر روي ويرانه‌ هاي جوامع از هم پاشيده، جامعه ‌اي نو بنياد نهد. اسلام قادر است در قلوب پيروان خود آن ‌چنان هيجاني برپا كند كه قاطعانه با موانع و مشكلات زندگي، به نيروي ايمان و اتحاد، پيكار جويند. نقش ايمان تنها به خودسازي فرد مسلمان خاتمه نمي‌ يابد و از نظرگاه اجتماعي، در جهان امروز مي ‌توان ديانت اسلام را در هیئت ايدئولوژي فراگير با دو ويژگي تساهل و بلندپروازي به جهانيان معرفي كرد.» ايدئولوژي اسلام قادر است نظام تازه ‌اي در روابط بين ملت‌ ها بر اساس انسان‌ گرايي و معنويت ايجاد كند.
هر روزي كه مي‌ گذرد، مظاهر فرهنگ و ارادتي غرب، در برابر فرهنگ اسلامي كه مبتني بر تكامل معنوي و تعالي روحي است، نفوذ خود را از دست مي ‌دهد. غرب با پيشرفت‌ هاي صنعتي و پژوهش ‌هاي علمي، همچنان جاذبه مخصوص خود را در بين همه ملت ‌ها دارد. با اين همه، اين جاذبه از دلبستگي مسلمانان به معنويت اسلام و ايمان به خدا است و مردم را به آينده، اميدوار و به تجربه‌ هاي تاريخي صدر اسلام دلگرم ساخته است. البته اين واقعيت را هم پذيرفته ‌اند كه در شرايط جهان امروز، اسلام در صورتي مي ‌تواند نقش راستين خود را ايفا كند كه ملت‌ هاي مسلمان به موازات ايمان مذهبي و ارزش ‌هاي اخلاقي به پيشرفت‌ هاي تكنولوژي و علمي مجهز باشند.
بی ‌شك، در چنین شرايطی، اسلام خواهد توانست از تجربه ‌ها و نظريه‌ های سياسي، اقتصادي و علمي ملت‌ هاي جهان بهره‌ مند گردد. جهان غرب نيز اسلام پويا و راستين را كه مي‌ تواند نقش مهمي در آينده بشريت ايفا كند، هنوز نشناخته است. در طريق شناسايي اسلام، جهان غرب بايد واقعيت اين دين را تشخيص دهد و برنامه‌ هاي اسلام را براي چاره ‌جويي دشواري‌ های انسان امروز ارزيابي كند.
نويسندگان غرب، دلهره ‌اي كه انسان امروز را در رويارويي با تكنولوژي آزار مي ‌دهد، به روشني باز نمي‌ گويند، در حالي‌ كه جهان‌ بيني اسلامي با وسعت نظري كه دارد، مي‌ خواهد اين دلهره را با تقويت روح ايمان و گسترش عدالت اجتماعي برطرف كند.
امت اسلام در جست ‌و جوي نظامي است كه در سايه آن، اصالت زندگي خود را باز يابد. اين امت از مظاهر مادي تمدن غرب، روي برتافته و در آرزوي بهره ‌مندي از فرهنگ اصيل و حيات‌ بخش اسلامي است.

تحليل نظريه تعارض اسلام با جهانی ‌شدن

به نظر مي ‌رسد جهانی ‌شدن كنوني با فرهنگ اسلامي و انديشه ديني تعارض دارد؛ زیرا:
1. دسترسی برابر همه فرهنگ ‌ها و جوامع به تكنولوژي ميسر نيست؛
2. در فرآیند شكل ‌دهي آن نقش مشترك ندارند؛
3. واكنش فرهنگ ‌ها و گرايش ‌هاي قومي و محلي در برابر جهانی ‌شدن و رشد و شكل گرفتن هويّت‌ هاي جديد، از ناسازگاري و تعارض با فرآیند جهانی‌ شدن حکایت دارد.
در اين زمينه، گفته‌ هاي ارنست گلنر را بايد يادآور شد كه مي ‌گويد:
ميان اين ادعا كه آموزه‌ هاي غرب در فرآیند جهانی ‌شدن، جهاني مي‌ شود، با آموزه‌ هاي اسلامي ناسازگاري وجود دارد. اين ناسازگاري موجب مي ‌شود كه هر دو به نفي یکدیگر بپردازند و بنيادگرايي اسلامي در پي احساس خطر حذف هويت اسلامي، به باز توليد خود بپردازد.
امروز مسلمانان بيش از هر زمان ديگري نياز دارند از پيشرفت ‌هاي علمي دنيا و فرهنگ و تمدن جهاني آگاه باشند و با نقد و ارزيابي آن، نكته ‌هاي مثبت را كسب كنند و مرعوب غرب نشوند و از توانايي ‌ها و قابليت‌ هاي دين اسلام غفلت نورزند. به نظر نوگرايان ديني، اسلام يك دين جامع با رسالت جهاني است و مخاطب آن همه انسان‌ ها هستند. رسالت اصلي اسلام به عنوان آخرين دين توحيدي، هدايت انسان‌ ها به سوي بندگي خدا و نجات از بندگي انسان ‌ها و طاغوت‌ ها و رهايي از استبداد و ناداني است. كرامت انساني و عدالت اجتماعي و آزادي فكري و مشاركت بر سرنوشت فردي و سياسي و اجتماعي خود، از اهداف اساسي دين اسلام به شمار می ‌رود.
جهان‌ شمولي و جهان ‌نگري اسلام، روحيه مسالمت ‌آميز با پيروان دیگر اديان و احترام به فرهنگ ‌هاي ديگر را تأييد و آموزه ‌هاي اسلام، عدالت‌ گرايي و صلح‌ جويي و تفاهم و برابري و برادري و عقل ‌گرايي را ترويج مي ‌كند. اسلام مقام علم و عالم را ارج مي ‌گذارد و همين آموزه ‌ها، زمينه‌ های مقبوليت جهاني را براي اسلام ايجاد و پويايي و تداوم اين مذهب را تضمين خواهد كرد. بدین ترتیب، اين فرهنگ غني قابليت جهان ‌گستري دارد و در مرزهاي خود محصور نخواهد ماند.

دلايل جهان‌ شمولي اسلام

اسلام، دين جهاني و همگاني است و به يك قوم، نژاد، زبان، كشور و منطقه اختصاص ندارد. اسلام يك آيين بزرگ انساني است كه براي هدايت و سعادت و نجات تمام انسان ‌ها آمده است. همگاني و جهان‌ شمول بودن اسلام، حقيقتی قطعي و بديهي است كه مسلمانان هيچ ترديد، ابهام و اختلافي درباره آن ندارند. بدین ترتیب، همه مذاهب اسلامي و اندیشه‌ ورزان جهان اسلام به آن اعتقاد دارند و آن را از ضروريات دين اسلام و محكمات قرآني مي ‌شمارند.
اکنون برهان‌ ها و دلايل نظري جهاني بودن اسلام و قطعيت جهاني ‌سازي اسلام را كه امام عصر(عج) تحقق خواهد بخشید، به فراخور اين نوشتار اشاره می ‌کنیم و با تبيين ماهيت جهانی‌ شدن اسلام، رابطه آن را با روند جهاني ‌سازي كنوني بررسي خواهيم کرد.
جهاني بودن دين اسلام را از سه طريق می‌ توان به اثبات رساند: مطالعه آموزه‌ ها و متن پيام ‌هاي آسماني اين دين؛ تصريحاتي كه در اسلام به جهاني بودن اين دين و جهاني بودن نبوت و خاتميت رسالت پيامبر اعظم (ص) بیان شده است؛ توجه به مباني عقلاني و علمي و هماهنگی آن با فطرت نوع بشر.
احكام و قوانين اسلامي قادر است به پرسش‌ هاي جهان معاصر در چاره ‌جویي گرفتاري ‌ها و ارائه راه خوشبختي انسان ‌ها و آينده جهان پاسخ دهد. در اين روزها، بسياري از ملت‌ ها در آستانه تحولاتي قرار گرفته ‌اند كه قهراً نتايج مثبتي را در پي نخواهد داشت. جنبش مسلمانان در سال‌ های اخير و خيزش‌ هاي اسلامي كه با هر تحول و انقلاب ديگر تفاوت دارد، با انگيزه احيای مجدد اسلام و دل‌ بستگي و عشق به قرآن موجب شده تا امت اسلامي در پي هويت اصيل خود، در جهان پرآشوب امروز، در برابر انواع مكاتب به مبارزه برخيزد.
جوامع ديني به‌ ویژه اسلام، روند جهانی‌ شدن خود را آرام آرام به پيش مي‌ برند. اسلام، زمينه‌ هاي لازم و كافي را براي جهانی ‌شدن و جهان ‌شمولي دارد كه به برخي از اين زمينه ‌ها و قابليت ‌ها اشاره مي ‌‌شود:
1. برتري فكري و غناي فرهنگي و سابقه تمدن درخشان اسلامي با توجه به ساختارها و نهادهاي قدرتمند و اهداف متعالي و استراتژيك، مي ‌تواند در فرآیند رشد علمي و تمدن جهاني بشر، نقش ارزنده ‌اي ايفا كند.
2. نوع تعاليم و دعوت ‌ها و آرمان ‌های اين دين، جهاني و معقول و فطري است.
3. تمامي مظاهر جهل و خرافه و ساختارهاي قومي و قبيله ‌اي و نژادي و مادي را كه عامل تبعيض و تفرّق و ركود و مانع وحدت و یک‌ پارچگی ملت ‌ها و انسانهاست، نفي مي ‌كند.
4. كاركردهاي اين دين، جهاني بوده و در سرنوشت كل بشر تأثير داشته است و در فرآیند علم، اخلاق، فرهنگ و سياست، تعديل کرده و نگرش معقول به ارمغان آورده است.
5. روند رو به رشد پيروان اين دين در سطح جهان نشانه مقبوليت بشري اين دين است.
6. گذر از فردگرايي به نهادهاي اجتماعي و امت واحده جهاني.
7. دعوت به كلمه مشترك تمامي اديان آسماني (دعوت به توحيد).
8. دعوت به علم و عقلانيت.
9. كنترل دروني عوامل انحراف و فساد و طغيان و استبداد بشر عليه بشر.
10. تأمين نيازهاي روحي و رواني و نجات بشر از حيرت و سرگشتگي و يأس، اين عوامل از زمينه ‌ها و قابليت‌ هاي جهاني دين اسلام حكايت مي‌ كند.

جهاني بودن اسلام را از برخي آيات قرآن كريم می ‌توان دریافت كه به صراحت بر اين مطلب تأكيد دارند. اکنون آنها را چنین برمی ‌شماریم:
1. رسالت جهاني پيامبر اعظم (ص): (قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً)؛
2. قرآن براي همه انسان ‌ها نازل شده است: (وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ)؛
3. جذابیت قرآن برای تمام انسان‌ ها: (وَ مَن يَرغَبُ عَن مِلّةَ اِبراهيمَ اِلاّ مَنْ سَفِه نَفْسَهُ)؛ از دين فطري ابراهيمي روي مي‌ گردانند. از اين آيه به دست مي ‌آيد كه تعاليم آسماني دين اسلام كه دين توحيد و فطرت و عدالت و نجات ‌بخش و كامل است، هميشه براي انسان‌ هاي آزاده و سليم‌ العقل جاذبه دارد.
4. دارا بودن قوانيني هماهنگ و منطبق با فطرت آدمي: (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ).
5. توجه و دعوت به علم: (هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ).
6. نگاه جامع و كامل به همه جنبه ‌هاي جهان هستي و نيازهاي بشري: (مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْء). خداوند، قرآن را (تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْء) توصيف مي‌ كند.
7. توجه به بُعد معنوي حيات بشري و ترسيم خطوط حيات معقول (بر پايه عقلانيت و اعتدال).
8. تأكيد بر برابري همه انسان ‌ها و نفي تبعيض و برتري ‌هاي نژادي، مادي، قومي و زباني.
9. نفي سلطه‌ پذيري و عبوديت غير خدا: (وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللّهِ) یا (وَ لَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً).
10. دعوت به عدالت و قسط: (كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّهِ).
11. نفي ظلم و فساد در هر شكل و با هر انگيزه ‌اي: (وَ لاَتُفْسِدُوا فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا).
با توجه به اين ويژگي‌ هاي بارز و جهاني دين اسلام درمي ‌يابيم كه دامنه شعارها و برنامه‌ ها و اهداف دين متعالي اسلام، جهاني است و منحصر در قوم و قبيله و مكان و زمان خاصي نيست.
قرآن كريم در آيات ديگري بر جامعيت و كامل بودن و اين‌كه تنها دين مقبول اسلام است، تأكيد و تصريح کرده است كه به برخي از اين آيات اشاره مي‌‌ کنیم:
1. (إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ)؛ «تنها دين پذيرفته شده نزد خدا اسلام است.»
2. (وَ مَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ)؛ «و هر که جز اسلام دین [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زيان‌ كاران است.»
در تفسير آيات فوق، حديثي به این مضمون از امام صادق(ع) نقل شده است:
فوالله يا مفضّل ليرفع عن الملل و الأديان الإختلاف، و يكون الدّينُ كلمةً واحداً كما قال الله عزّوجلّ إنّ الدّينَ عِندَ اللهِ الإسلام؛
اي مفضل! به خداوند سوگند، كه همه اختلاف ‌ها از ميان اديان برداشته مي ‌شود و همه به صورت يك دين واحد درمي ‌آيند، همان گونه که خداي عزوجل فرموده است: «تنها دين حق، نزد خدا اسلام است.»
آيه 33 سوره توبه به صراحت تمام، دين اسلام را دين حق و هدايت مي ‌داند كه سرانجام بر همه اديان غلبه خواهد كرد. اين آيه علاوه بر دلالت بر حقانيت دين اسلام، از جهاني بودن دين اسلام و حتمي بودن اراده خدا نسبت به جهانی ‌شدن اين دين خبر مي‌ دهد.
خداوند به پيامبر اعظم (ص) خطاب مي‌ كند كه جهاني بودن دعوت و رسالت خود را به مردم ابلاغ كند:
(قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً)؛
[اي پيامبر] بگو: «اي مردم! من پیامبر خدا به سوي همه شما هستم».
همه مفسران قرآن كريم نيز اتفاق نظر دارند كه لفظ «جميعاً» در اين آيه شريفه براي تأكيد بر عموميت رسالت و شمول و همگاني بودن رسالت پيامبر اسلام آمده است.
آيات ديگري نيز بر جهاني بودن دين اسلام تأكيد دارند، از جمله آيه 90 سوره انعام كه خداوند در آن مي ‌فرمايد:

(قُل لاَأَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَي لِلْعَالَمِينَ)؛
بگو: «من از شما هیچ مزدی بر این [رسالت] نمی‌ طلبم...».
آيه 107 سوره انبيا نيز اين مطلب را به صراحت بيان مي‌ كند كه:
(وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ)؛
و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
خداوند در آيه اول سوره فرقان مي ‌فرمايد:
(تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً)؛
بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بندة خود، فرقان [كتاب جدا سازندة حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهنده ‏اى باشد.
اين آيه نيز هدف نهايي فرقان (قرآن) را انذار جهانيان و آگاهي و بيداري همه مردم جهان در همه زمان ‌ها و مكان ‌ها مي ‌داند. شيخ طبرسي، ذيل اين آيه شريفه آورده است كه «للعالمین» به معناي «جميع المكلفين من الإنس و الجنّ» است.
آيه ديگر، آيه 28 سوره سبأ است كه خداوند مي ‌فرمايد:
(وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ)؛
و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستاديم؛ ليكن بيشتر مردم نمى ‏دانند.
صاحب تفسير البرهان في تفسير القرآن ذيل اين آيه شريفه، حديثي را نقل مي ‌كند كه دلالت دارد اين آيه علاوه بر اثبات جهاني بودن رسالت پيامبر اكرم (ص)، بر جهاني بودن امامت نيز دلالت مي‌ كند. بر اساس اين حدیث، عبدالله بن بكر از امام صادق(ع) سؤال مي ‌كند:
جعلت فداک فهل یری الإمام مابین المشرق و المغرب؟؛
اي امام! جانم به فدايت، آيا امام بين مشرق و مغرب را مي ‌بيند؟
امام صادق(ع) ضمن تأكيد بر جهاني بودن امامت اهل‌بيت عصمت (علیهم السلام) و اين ‌كه هر امامي، گواه بر خلق است و همه مردم را مي ‌بيند و بر همه جهانيان حجّت و امام است، مي فرمايد: «و الله يقول: وَ مَا أرسَلنَاكَ إلاّ كَافّةً لِلنّاسِ»؛ يعني براي «من علي الأرض و الحجّة من بعد النّبيّ (ص) و هو يقوم مقام النّبي و هو الدليل علي ما تشاجرت فيه الاُمّة و الآخذ بحقوق النّاس».

علاوه بر اين آيه و آيات متعدد ديگري كه بر جهاني بودن دين اسلام و وعده الهي بر تحقق اين امر دلالت دارند، در احاديث فراواني نيز بر اين مطلب تأكيد و تصريح شده است. برای نمونه، به برخي از اين احاديث استناد مي‌ جوييم:
1. عبدالله بن عباس نقل مي‌ كند كه پيامبر اعظم (ص) فرمود:
أشهد أن لا إله إلاّ الله وحده لا شریک له و أنّی محمّدٌ عبده و رسوله، أرسلنی برسالته إلی جمیع خلقه، لِیُهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیّنَةٍ وَ یُحیی مَن حَیَّ عَن بَیّنةٍ، و اصطفانی علی جمیع العالمین من الأوّلین و الآخرین؛
گواهی می‌ دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا، یگانه است و هم‌ تایی ندارد و من محمد، بنده و پیام ‌آور اویم. مرا به رسالت خود به سوی تمام آفریدگانش فرستاد تا کسی که باید هلاک شود با دلیل روشن هلاک گردد، و کسی که باید زنده شود با دلیلی واضح زنده بماند و مرا برای تمام جهانیان از اول تا آخر برگزید.

2. امام رضا (ع) در توصيف معجزه بودن قرآن و جاويدان بودن آن فرمود:
إنّ الله تبارك و تعالي لم يجعله لزمان دون زمان ولا لناس دون ناس فهو في كلّ زمان جديد و عند كلّ قوم غَضّ، إلي يوم القيامة؛
خداوند تبارک و تعالی آن [قرآن] را برای زمانی خاص یا برای مردمی معین نفرستاد، بلکه قرآن در تمام زمان ‌ها جدید و نزد تمام اقوام تازه و نو است تا روز قیامت.
و باز فرمود:
لم يُجعل لزمان دون زمان بل جُعل دليل البرهان و الحجّة علي كلّ إنسان؛
[قرآن] برای زمانی محدود نیامده بلکه برهان و حجتی است برای تمام انسان ‌ها.
معناي حديث اين است كه خداوند، قرآن را براي يك زمان خاص و براي مردمي خاص، حجت و برهان قرار نداده، بلكه حجت بر همه جهانیان و همه انسان ‌هاست.

3. جهانی ‌شدن اسلام با قيام جهاني امام مهدي(عج) روي خواهد داد. اين وعده بزرگ الهي، قطعي و تخلف‌ ناپذير است. شيخ طبرسي ذيل آيه شريفه (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ) آورده است كه پيامبر در تفسير اين آيه شريفه فرموده است:
لا یبقی علی الأرض بیت مَدَر و لا وَبَر إلاّ أدخله الله تعالی کلمة الإسلام؛
هيچ خانة آباد و هيچ چادري در روي زمين نخواهد بود، مگر اين ‌كه خداوند به وسيله مهدي، اسلام را در آن وارد می ‌کند.

گسترش اسلام در سراسر جهان، يك حقيقت قطعی است كه در عصر ظهور حضرت مهدي(عج) محقق خواهد شد و به رشد فكري و معنوي همه مردم و بسط صلح و عدالت و نابودي استعمارگران و نظام‌ هاي ضد ديني و استثمارگران و فساد گستران مي ‌انجامد. همان‌ گونه كه در لسان روايات و ادعيه وارد شده، به دست مبارك حضرت مهدي(عج)، بساط جبابره و كفار و منافقين و ملحدين در تمام جهان برچيده خواهد شد و به جاي ظلم و فساد، عطر معنويت و پاكي و صفاي عدالت و صلح و آرامش خواهد نشست. در دعاي «عهد» مي ‌خوانيم و از خدا مي‌ خواهيم كه:
و اقصم به جبابرة الکفر و اقتل به الکفّار و المنافقین و جمیع الملحدین حیث کانوا من مشارق الأرض و مغاربها، برِّها و بحرها و املأ به الأرض عدلاً؛

و پشت جباران و ستم ‌گران کفر را به وجود او در هم‌ شکنی و کفار و منافقان و همه ملحدان را در شرق و غرب عالم و خشکی و غیرخشکی هلاک ساز و به وجودش زمین را پر از عدل و داد فرما.

در عصر انقلاب جهاني مهدوي، امام از وسایل بسيار پيشرفته ارتباطات و تكنولوژي انتقال اطلاعات بهره مي ‌گيرد و به نحوي كه در احاديث مربوط به عصر ظهور به اين نكته اشاره شده، «هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند آن‌ چنان چشم‌ ها و گوش‌ هاي شيعيان ما را تقويت كند كه ميان آنها و امام نامه ‌رساني نخواهد بود. امام با آنها سخن مي‌ گويد و بدون واسطه، در هر جاي دنيا كه باشند، پيام او را مي‌ شنوند و به او نگاه مي ‌كنند و او را مي ‌بينند». باز در حديث ديگري كه از امام صادق(ع) نقل شده، آمده است كه «مؤمن در زمان قائم در حالي كه در مشرق است، برادر خود را در مغرب مي‌ بيند. همچنین كسي كه در مغرب است، مي ‌تواند برادرش را در شرق عالم ‌ببيند».
با توجه به وضعيت و چشم ‌اندازي كه روايات معصومين از حكومت جهاني امام مهدي(عج) ترسيم كرده ‌اند، مي‌ توان دريافت كه جهانی‌ شدن اسلام و وعده استخلاف زمين به دست صالحان و وراثت زمين به دست مؤمنان صالح و گسترش عدل و اقامه قسط و تحقق واقعي و همه‌ جانبه اسلام اصيل و ناب محمدي (ص)، در زمان حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) محقق خواهد شد.
بين جهانی ‌شدن و جهان گیر شدن اسلام و انقلاب جهاني مهدي(عج) ارتباطي كاملاً وثيق برقرار است و تمام شرايط و ابزار جهاني ‌سازي دين در آن دوره خاص مهيا خواهد شد. به اين نكته مهم در متون ديني و احاديث به صراحت اشاره شده است که اکنون برمی ‌شماریم:
1. امام باقر(عج) در تفسير آيه شريفه (لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ) مي ‌فرمايد:
إنّ ذلک یکون عند خروج المهدی(عج) من آل محمد (ص) فلا یبقی أحدٌ إلاّ أقرّ بمحمّد؛
تأویل این آیه هنگام خروج مهدی آل ‌محمد است به گونه ‌ای که هیچ کس نمی ‌ماند مگر آن‌ که به دین محمد اقرار خواهد کرد.
همانا دين محمّد همه گيتي را فراخواهد گرفت و هر كجا ظلم و ظلمت و باطلي باشد، از بين خواهد رفت تا آن‌جا كه هيچ مشركي روي زمين نخواهد ماند.

2. همچنین در مورد آيه شريفه (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ...)، از ابن‌ عباس نقل شده است كه «اين آيه تحقّق نخواهد يافت تا زماني كه همه يهوديان و مسيحيان و طر‌داران همه كيش ‌ها به اسلام گرايش يابند. در آن زمان، امنيت و صلح چنان برقرار خواهد بود كه گوسفند و گرگ و گاو و شير و آدميان و مارها از گزند یکدیگر در امان باشند».

3. باز در قرآن كريم در آيه 8 سوره صف مي‌ فرمايد:
(يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ)
مى ‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آن‌ كه خدا ـ گر چه كافران را ناخوش اُفتد ـ نور خود را كامل خواهد گردانيد.
علي بن ابراهيم در تفسير خود نوشته است:
مراد از نور خدا كه كفار مي‌ خواهند آن را خاموش كنند، قائم آل محمد(عج) است كه هرگاه قيام كند، دين خدا را بر همه اديان پيروز گرداند، آن‌ گونه كه جز خدا پرستيده نشود و چنان شود كه زمين را از قسط و عدالت آکنده خواهد كرد آن‌ گونه كه از جور و ستم پر شده باشد.
درباره آينده بشر از منظر اديان الهي بايد گفت انسان بالفطره در راه تكامل فكري و اخلاقي و معنوي پيش مي‌ رود. نه شرف و كمال لازمه جدایی‌ ناپذیر طبيعت بشر است و نه جبر تمدن مستلزم فاجعه خود‌كشي دسته‌ جمعي بشر خواهد بود، بلكه آينده ‌اي روشن و سعادت ‌‌بخش و انساني كه در آن، شر و فساد از بيخ و بن بركنده خواهد شد، در انتظار بشر است. اين نظريه، الهامي است كه دين نويد مي‌ دهد.
ادامه دارد . . .
نویسند: مهدي نكویي ساماني
جهانی ‌شدن و مهدويت- بخش سوم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته