montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

اصلاح در روابط اجتماعی, ره آورد ظهور منجی- بخش اول

امام زمان(ع) در تلاش برای اصلاح روابط اجتماعی, ابتدا و به صورت بنيادين به اصلاح انديشه انسان ها همت خواهند گماشت. از آن جا که انديشه انسان ها در جهت گيری های رفتاری آنها تاثيرگذار است؛ با اصلاح خرد و بينش افراد به رفتارهای بهنجار و گرايش های درست آنها در روابط اجتماعی, شکل خواهند داد. زندگی در آن روزگار بر اساس تربيت است. در عصر او مردم آن گونه رشد و پرورش خواهند يافت که رسول خدا(ص) اصحاب ويژه خود را می پروراندند. در چنين جامعه ای که عقلانيت در اوج است و اخلاق اسلامی به همه کنش ها رنگ و بوی الهی داده است, روابط اجتماعی پايدار, عواطف انسانی قوی، انگيزه ها خدايي و جامعه مصون از کجروی و فساد خواهد بود.
چکیده
انديشمندان بزرگ جهان انسان را موجودي اجتماعي مي دانند،كه براي استمرار زندگاني خود ناگزير از همزيستي با انسانهاي ديگر است. افزون بر اين زندگي اجتماعي و روابط انساني به هويت و شخصيت افراد شكل داده و بستري مناسب براي شكوفايي استعدادهاي انساني را فراهم مي آورد. آدمي گرچه تنها به دنيا مي آيد و تنها از دنيا مي رود، در اين دنيا بي گمان در ارتباط با ديگران زندگي مي كند. بنابراين بزرگ ‌ترين فصل كتاب زندگي او «رابطه با ديگران» است و در همين بخش است كه ممكن است ارزش هاي زيادي را خلق كند و پاس بدارد و يا چهره اي زشت و ناپسند از اجتماع انسان ها به نمايش گذارد.
آدمي در رابطه با ديگران است كه تصميم مي گيرد، حرف مي زند و اقدام مي كند. داد و ستد او و واكنش و موضع گيري او در برابر ديگران بخش زيادي از روابط او را تشكيل مي ‌دهد. اگر اين بخش از زندگي آدمي مسيري درست و پسنديده يابد، بسياري از ارزش هاي الهي و انساني به تحقق پيوسته است. صداقت، امانتداري، ايثار، سخاوت، گذشت، حسن ظن و اعتماد به ديگران، تعاون، نصيحت و خيرخواهي و ده ها فضيلت ديگر در همين عرصه خود را نشان مي دهد. با آمدن اين فضيلت ها به عرصه روابط اجتماعي، جايي براي نفاق، خيانت، تنگ نظري، خود خواهي، انتقام، بددلي، بدگماني، خود محوري و سوء نيت نمي ماند.
از سوي ديگر با صنعتي شدن جوامع و پيشرفت دستاوردهاي فني انسان و افزايش هرچه بيشتر تحرك اجتماعي، روابط اجتماعي انسان ها كمرنگ تر مي شود. روابط اجتماعي انسان ها كه در گذشته مبتني بر ارتباط چهره به چهره و صميمانه، پيوندهاي عاطفي نيرومند و پايدار بود. امروزه به روابطي رسمي، سرد و مبتني بر سودجويي و افزون خواهي و به دور از اخلاق انساني تبديل شده است. كه اين خود سبب ساز اخلال بیشتر در اين روابط شده است.
در رواياتي كه از پيشوايان ديني ما رسيده است، از رويدادهايي خبر داده شده است كه در واپسين سال هاي هستي اتفاق خواهد افتاد. از جمله آن رويدادها ظهور و بروز رفتارهايي است كه در سطح جامعه انساني و در ساحت روابط اجتماعي رخ خواهد داد كه جامعه انساني را به نوعي از هم گسيختگي و هرج و مرج دچار خواهد ساخت به گونه اي كه انسان ها از درنده خويي همنوعان خويش به ستوه آمده و آرزوي مرگ مي كنند. (1) البته در اين روايات به انسان ها مژده داده شده است كه در انجامين سال هاي هستي مردي از خاندان پيامبر اسلام (ص) ظهور خواهد كرد و به انقلاب و اصلاحاتي بزرگ دست خواهد زد. گستره اصلاحات او همه ابعاد حيات انساني را فرا می گيرد. از اقتصاد تا سياست و از فرهنگ تا اجتماع. از جمله اين اصلاحات، اصلاح در روابط اجتماعي انسان هاست.
در اين نوشتار در پي آن هستيم كه به چگونگي روابط اجتماعي در عصر پيش از ظهور اشاره كرده و به اصلاحاتي كه در زمان ظهور به دست حضرت مهدي(ع) در اين ساحت از زندگي اجتماعي انسان ها صورت مي گيرد، بپردازيم.

ضرورت و اهداف بحث از اصلاحات در حکومت حضرت
سؤالی که در آغاز بحث به ذهن خواننده رسوخ می کند اين است که به راستی چه ضرورتی دارد که به بحث از اصلاحات در عصر حضور امام زمان پرداخته شود؟ چه انگيزه ای باعث می شود که ذهن و فکر خود را به اين مسأله معطوف بداريم؟ در پاسخ به اين پرسش ها به چند عامل مهم, اشاره می کنيم:
1) بی شک ظهور حکومت حضرت, ويژگی ها و پی آمدهايي دارد که اگر چه تمام آن در لا به لای آموزه های دينی بيان شده است و برخی از آنها نيز در عصر رسالت و عصر زمامداری اميرالمؤمنين (ع) مشاهده می شود اما ظهور روشن آنها در جامعه موعود تحقق خواهد يافت. شناخت اين ويژگی ها از نظر عقيده و ايمان و معرفت امام (ع) دارای اهميت است. زيرا روايت شده که: هرکسی بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد, به مرگ جاهليت مرده است.(2)
2) از نظر اسلام شناسی و شناخت نوع حکومت و چگونگی و اهداف حکومت در اسلام و ولايت حاکم و مسائل ديگر آگاهی روشنی به ذهن های پرسشگر ارائه می دهد.
3) جامعه اصلاح شده مهدوی، جامعه و نظام کامل و نمونه اسلامی است و الگو و معيار برای جوامع ديگر برای دستيابی به الگوی توسعه مادی و معنوی است. شناخت اين جامعه برای تعيين جهت و سمتی که جوامع بايد به سوی آن داشته باشند مفيد است.
4) شناخت ويژگی های آن جامعه موعود, منتظران را اميدوار کرده و به تلاش و کوشش برای رسيدن به آن ترغيب و تشويق می کند.
5) شناخت اين جامعه به استقامت فکر و اخلاق و رفتار انسان کمک می کند. روايات آن را اوج کمال بشری و نظام عدل الهی معرفی کرده اند. هرکس به آن معتقد است بايد به سوی آن گام بردارد و ويژگی های آن را در خود و جامعه متجلی سازد. بايد فاصله بسيار خود را با آن کم کرد و با تلاش به آن نزديک شد. بايد اخلاق و اعمالی را که با عضويت در چنان جامعه ای سازگار نيست و صاحب آنها از آن جامعه مطرود است, ترک کنيم. و خود را برای پذيرش و زندگی در چنين جامعه ای مهيا سازيم.

مفاهيم کليدی
اصلاح
اصلاح در لغت به معنایِ به سامان آوردن، سر و سامان دادن, آراستن, سازش دادن, نيكو كردن، آمده است.(3) در مواردي كه سازش دادن از آن استفاده مى شود هم در اصل به معنى سر و سامان دادن و درست كردن خرابي هاى فيما بين متخاصمين است. در اصطلاح قرآنی به معنای چون آشتی دادن مردم از هم جدا شده (نساء/14), از ميان برداشتن تباهی و نادرستی در محيط اجتماعی (هود/88) به کار رفته است. در سنت نبوی نيز به پيروی از قرآن در همين معانی استفاده شده است(4) اين واژه نقطه مقابل افساد است که به معنای ايجاد نابسامانی است. اصلاح و افساد يکی از زوج های متضاد قرآنی است که به صورت مکرر در قرآن مطرح شده اند. منظور از زوج های متضاد, آن واژه های اعتقادی و اجتماعی است که دو به دو در برابر يکديگر قرار گرفته اند و به کمک يکديگر بهتر شناخته می شوند. مانند توحيد و شرک, ايمان و کفر, هدايت و ضلالت, عدل و ظلم, خير و شر, اطاعت و معصيت.
برخی از اين زوج های متضاد, از آن جهت در کنار يکديگر مطرح می شوند که يکی با نفی و طرد ديگری جامه تحقق می پوشد، اصلاح و افساد از اين قبيل اند. (5) موارد استعمال اصلاح در قرآن نيز به يک سطح خاص اشاره ندارد بلکه گاه به رابطه ميان دو فرد (سطح خرد) و گاهی محيط خانوادگی (سطح ميانه) و گاه نيز محيط بزرگ اجتماعی (سطح کلان) را مورد توجه قرار داده است. از اين رو در قرآن همان گونه که به سامان بخشيدن به روابط فردی توجه شده, نسبت به اصلاح در روابط خانوادگی و نيز روابط اجتماعی انسان ها نيز, عنايت ويژه ای شده است.
ذکر اين نکته نيز شايان توجه است که مفاهيم صلاح و فساد, مفاهيمی بی وزن نيستند بلکه دارای بار ارزشی می باشند. بدين معنا که تعريف آنها جز با توجه به مبانی ارزشی هر جامعه, امکان پذير نمی باشد. از اين رو به صرف نيکو شمردن اصلاح و ناپسند تلقی کردن افساد, نمی توان به مصاديق آنها دست يافت. بلکه نخست بايد اهداف و ارزش های مطلوب هر جامعه را در نظر گرفت و در راستای آن مصاديق صلاح و فساد را معرفی نمود. در چنين نگرشی, حرکت به سوی هدف های مطلوب و مورد پذيرش جامعه, اصلاح شمرده می شود. خواه آن حرکت به تدريج و آرام و خواه به صورت جهشی و ناگهانی تحقق پذيرد. هرچند که در اصطلاح, تنها به حرکت نوع اول, اصلاح اطلاق می شود و حرکت نوع دوم, انقلاب ناميده می شود.(6)

1)النعمانی, محمدبن ابراهيم, الغيبه,تحقيق: علی اکبر غفاری, تهران: مکتبه الصدوق, بی تا.ص235.
2) همان, ص 130.
3)عميد, حسن, فرهنگ عميد, تهران: موسسه انتشارات اميرکبير, ص180.
4)صدر حاج سيد جوادی, احمد, وديگران, دايره المعارف تشيع, ج3, تهران: سازمان دايره المعارف تشيع, 1368,ص229.
5)مطهری, مرتضی, بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخير, تهران: صدرا,1367,ص6.
6)مصباح يزدی, محمدتقی, اصلاحات؛ ريشه ها و تيشه ها, قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی,1382,ص13.

نویسنده: اسماعيل چراغی کوتيانی
اصلاح در روابط اجتماعی, ره آورد ظهور منجی- بخش اول


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته