montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

تفاوت‌ های اساسی رجعت و تناسخ با تکیه بر آیات و روایات- بخش سوم

ادلّة اعتقاد به رجعت

تاکنون دانستیم که اصل رجعت از نظر قواعد علمی و دلایل فلسفی کاملاً صحیح است و قرآن صریحاً بر وقوع این امر در میان اُمَم پیشین تأکید می ‌ورزد. اینک با استناد به دلایل محکم و غیر قابل انکار بر این نظریّه تأکید داریم که رجعت در آخرالزّمان قبل از برپایی قیامت روی خواهد داد و این امر، همانگونه که اثبات خواهیم نمود، به هیچ وجه قابل انکار نیست. گذشته از روایاتی که از ائمّة اطهار، علیهم ‌السّلام، درحد تواتر نقل شده، در میان علمای شیعه نیز وقوع رجعت اجماعی است و رجعت از عقاید قطعی شیعه تلقّی می‌ گردد.

ادلّة قرآنی رجعت در امّت محمّد (ص)

یکی از دلایل غیر قابل انکار رجعت، برخی آیات نورانی قرآن مجید می ‌باشد. آیاتی که در آنها به رجعت استدلال شده، به دو دسته تقسیم می‌شوند.

1ـ آیاتی که بر اصل رجعت دلالت می ‌کنند و غیر از رجعت مفهوم و مصداق دیگری نمی ‌توانند داشته باشند و اگر احیاناً روایتی در ذیل اینگونه آیات وارد شده، به منظور راهنمایی و ارشاد اذهان می ‌باشد؛ یعنی هر کس با شرایط خاص (که برای مفسّران قرآن ذکر شده)، در محضر این آیات قرار بگیرد، می ‌فهمد که غیر از حشر عمومی قیامت، یک حشر و بعث خصوصی و ویژه‌ای هست که قبل از قیامت به عنوان «أَشرَاطُ السَّاعَة» محقّق می‌ شود و در آن بعث خصوصی عدّة خاصّی برانگیخته می‌ شوند و به دنیا باز می ‌گردند؛ مثلاً: «فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ: آیا آنها [= کافران‏] جز این انتظارى دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند)، در حالى که هم ‏اکنون نشانه ‏هاى آن آمده است، امّا هنگامى که بیاید، تذکّر (و ایمان) آنها سودى نخواهد داشت» (محمّد/ 18).

2ـ آیاتی که از باب «جری و تطبیق» بر رجعت‌ کنندگان منطبق شده است و انطباق آن بر رجعت، بدون استمداد از روایات، از درک انسان ‌های عادی خارج است. به هر روی، آیات مربوط به رجعت در آخرالزّمان و قبل از قیامت از هر دو دسته عبارتند از: «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ: (به خاطر آور) روزى را که ما از هر امّتى گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى ‏کردند، محشور مى ‏کنیم و آنها را نگه مى‏ داریم تا به یکدیگر ملحق شوند» (النّمل/ 83).
این جمله به روشنی گواه بر عدم حشر همة انسان ‌ها دارد. مفسّران شیعه در این نکته اتّفاق نظر دارند که لفظ «مِن» در آیه برای «تبعیض» آمده و معنای آن این است که از هر امّت فقط گروهی محشور می ‌گردند. گرچه مفسّران اهل سنّت بر عکس دیدگاه فوق دیدگاهی را ارائه داده ‌اند که در همین جستار بررسی و نقد خواهد شد.

دیگاه مفسّران شیعه

1ـ شیخ طوسی در ذیل آیه می ‌نویسد: «عدّه ‌ای که به رجعت اعتقاد دارند، با این آیه بر درستی اعتقاد خود استدلال نموده ‌اند و گفته ‌اند: آمدن «مِن» در آیه موجب تبعیض است و بر این دلالت دارد که در روز مورد نظر آیه، برخی از اقوام برانگیخته می ‌شوند و برخی دیگر برانگیخته نمی ‌گردند... » (طوسی، بی ‌تا، ج 8: 120).

2ـ طبرسی در ذیل آیه گفته است: «امامیّه که معتقد به صحّت رجعت هستند، به این آیه استدلال کرده‌ اند؛ زیرا آیه می‌ گوید از هر امّتی گروهی را محشور می ‌کنیم. معلوم می ‌شود روزی که این گروه‌ ها از هر امّتی محشور می ‌شوند، غیر از روز قیامت است؛ زیرا در مورد روز قیامت می‌ فرماید: «حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً: آن ‌ها را محشور می ‌کنیم و اَحَدی از آنها را رها نمی ‌کنیم» (الکهف/ 47). اخبار بسیاری دلالت دارند بر اینکه خداوند در زمان قیام حضرت مهدی (عج) گروهی را از آنها که مرده‌ اند، زنده می ‌کند. بعضی از رجعت ‌کنندگان از دوستان و شیعیان مهدی هستند که ثواب نصرت و کمک او نصیب ایشان می ‌شود و به دولت مهدی شاد می ‌شوند. بعضی دیگر از دشمنانش هستند که برای گرفته شدن انتقام از ایشان برمی ‌گردند تا عذاب دنیا را بچشند و به دست شیعیان کُشته شوند و از قدرت و شوکت مهدی احساس سرافکندگی و حقارت کنند. هیچ عاقلی شک ندارد که این کار مقدور خداوند متعال است و محال نیست. نظیر آن را خداوند در امّت‌ های گذشته هم انجام داده است و قرآن گواه آن می‌ باشد؛ مثل داستان عزیر و غیر آن...» (طبرسی، 1360، ج 7: 405).

3ـ شیخ مفید در جواب پرسش از مسألة رجعت، با استدلال بدین آیه می ‌گوید: «خـداونـد پـیـش از روز رستاخیز، گروهی از این امّت را بازمی ‌گرداند و عقیده به رجعت یکی از ویـژگی ‌های مذهب اهل بیت (ع) به شمار می ‌رود. خداوند از روز رستاخیز بزرگ چنین خبر داده است: «... وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا: ... و همة آنان [= انسان‌ ها] را برمى ‏انگیزیم، و اَحَدى از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد!» ... ولی دربارة رجعت می ‌فرماید: «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا: (به خاطر آور) روزى را که ما از هر امّتى، گروهى را محشور مى ‏کنیم...». از این دو آیه به دست می ‌آید که ما دو حشر داریم: یکی حشر خاص است ـ که همان رجعت باشد ـ دیگری حشر عام ـ قیامت ـ است» (مفید، 1414ق.، الف: 32).

4ـ فیض کاشانی (ر.ک؛ فیض کاشانی، 1402ق.، ج 4: 75)،علاّمه طباطبائی (ر.ک؛ طباطبائی، 1393ق.، ج 15: 397) و دیگر مفسّران شیعه در استدلالی مشابه استدلال ‌های فوق، آیه را حمل بر رجعت نموده ‌اند و گفته ‌اند منظور حشر در قیامت نیست؛ زیرا در دو آیة پسین، بعد از داستان بیرون شدن دابّه از زمین واقع شده ‌اند که خود یکی از علایمی است که قبل از قیامت واقع می ‌شود؛ قیامتی که در چند آیة بعد دربارة آن می ‌فرماید: «وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» و تا چند آیه بعد اوصاف وقایع آن روز را بیان می ‌کند و معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل قیامت و وقایع آن، یکی از وقایع آن را جلوتر ذکر کند، چون ترتیب وقوعی اقتضا می ‌کند که اگر حشر فوج از هر امّتی هم جزو وقایع قیامت باشد، آن را بعد از مسألة نفخ صُور ذکر فرماید، ولی اینگونه ذکر نکرد، بلکه قبل از نفخ صُور مسألة حشر فوج از هر امّتی را آورده، پس معلوم می شود این حشر جزو وقایع قیامت نیست» (همان: 398) و می‌ توان گفت که دلالت این آیه بر رجعت در میان امامیّه اجماعی است.
بسیاری از بزرگان این آیه را اشاره به مسألة رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانة رستاخیز می ‌دانند، چرا که اگر اشاره به خود رستاخیز و قیامت باشد، تعبیر به «مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا: از هر جمعیّت و امّت، گروهی» صحیح نیست؛ زیرا در قیامت، همه محشور می ‌شوند، چنان‌که قرآن در آیة 47 از سورة کهف می ‌گوید: «... وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا: ما آنها را محشور می ‌کنیم و اَحَدی را ترک نخواهم گفت».
شاهد دیگر این است که قبل از این آیه سخن از نشانه ‌های رستاخیز در پایان این جهان بود، در آیات آینده نیز به همین موضوع اشاره می ‌شود. بنابراین، بعید به نظر می ‌رسد که آیات قبل و بعد از حوادث پیش از رستاخیز سخن گوید، امّا آیة وسط از خود رستاخیز و هماهنگی آیات ایجاب می ‌کند که همه دربارة حوادث قبل از قیامت باشد» (مکارم شیرازی و دیگران، 1375، ج 15: 549). منشأ این تفسیر در میان امامیّه روایات اهل بیت (ع) می ‌باشد. گرچه نوع استدلال در روایت به نحو استدلال عقلی بیان شده تا هر فرد منصفی که مختصری آشنایی با قرآن و تفسیر آن دارد، خود بتواند این مسأله را استنباط کند که این آیه با آیات قیامت متفاوت می ‌نماید و قرآن هم این امر را در آینده قابل تحقّق می ‌داند، حال آنکه آیه به دلیل مغایرت با مضمون آیات قیامت دلالت بر قیامت ندارد و محملی جز رجعت نمی ‌تواند داشته باشد.
از امـام صادق (ع)، دربارة آیة «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» سؤال شد. فرمود: «مردم دربارة آن چـه می‌ گـویند. گفتم: می ‌گویند دربارة قیامت است. فرمود: آیا در روز قیامت از هر گروهی دسـتـه ‌ای برانگیخته می ‌شوند و بقیّه وانهاده می ‌شوند؟! نه، چنین نیست. این آیه مربوط به رجعت است، امّا آیة قیامت آیة «... وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا» است» (قمی، 1404ق.، ج 1: 24).
تا اینجا روشن شد که مفسّران شیعه با الهام از روایات اهل بیت (ع) آیة مورد بحث را با آیة مربوط به قیامت مقایسه نموده‌ اند و به این نتیجة قطعی رسیده ‌اند که این آیه نمی ‌تواند مربوط به قیامت باشد، چون در تناقض آشکار با آیة 47 از سورة مبارکة کهف است و در آیة مورد بحث، سخن از حشر گروه و دسته ‌ای است و در سورة کهف حشر همه بدون استثناء مورد بحث است. پس این حشر مربوط به قبل از قیامت است و آن همان رجعت می ‌باشد. از این بیان روشن می ‌شود که یکی از محکم‌ ترین ادلّة رجعت همین آیه است.

مفسّران اهل سنّت

برخی از مفسّران اهل سنّت بر خلاف مفسّران شیعه دست از ظاهر آیه کشیده‌ اند و به تأویل آن پرداخته ‌اند و معتقدند که این رویداد «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» بعد از برپایی رستاخیز به وقوع می ‌پیوندد و پس از آنکه همة مردم محشور شدند، دسته ‌ای از سران کفر برای بازپرسی و حسابرسی در پیشگاه ربوبی گردآوری می ‌شود و آنگاه پیروانشان به آنان ملحق می ‌گردند. در ذیل با طرح برخی از این نظرات به نقد آنان پرداخته می ‌شود.
1ـ فخر رازی در تفسیر خود قاطعانه می ‌نویسد: «و امّا «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا»؛ فَاعلَم، أَنَّ هَذَا مِنَ الأُمُورِ الوَاقِعَةِ بَعدَ قِیَامِ القِیَامَةِ: بدان که این ماجرا پس از برپایی قیامت روی خواهد داد» (الرّازی، 1413ق.، ج 12: 219).
2ـ آلوسی نیز آیه را مربوط به قیامت دانسته است و می ‌گوید: «مراد از این حشر که نسبت به دسته‌ هایی جدا انجام می ‌گیرد، حشر مجدّدی است کـه برای سرزنش کردن آنان و عقوبت نمودن آنان انجام می ‌گیرد، و پس از حشر اکبر که شامل تمامی‌ خلق است، انجام می گیرد». ایشان در ادامه می ‌گوید: «و این آیه از مشهورترین آیاتی است که امامیّه بر رجعت به وسیلة آن استدلال نموده‌ اند... و من می ‌گویم: اوّل کسی که به رجعت قائل شد، عبدالله بن سبا بود، ولی او رجعت را به پیامبر (ص) اختصاص می‌ داد و جابر جعفی در سدة دوّم از او متابعت کرده، علاوه بر رجعت پیامبر (ص)، به رجعت علی، کرّم‌الله وجهه، معتقد شد، ولی وقت برای آن تعین نکرد و چون قرن سوم فرا رسید، امامیّه به رجعت همة ائمّه معتقد گردیدند و زمان آن را نیز هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) ذکر کردند... و تو می ‌دانی که از آیه هیچ گونه استفاده برای اثبات رجعت نمی ‌شود، به دلیل اینکه محشور کردن در آیه، برای توبیخ دروغ‌ گویان بوده... و اینگونه مضامین مربوط به آیات قیامت است» (آلوسی، بی ‌تا، ج 10: 237ـ 236).
3ـ ثعالبی نیز معتقد به چنین دیدگاهی بوده، می ‌گوید: «آیه در حقیقت یادآور قیامت است» (ثعالبی، 1418ق.، ج 4: 260).
4ـ تفسیر بحرالمدید: ««مِن لِلتَّبعِیضِ، أَی وَ اذکُر یَومَ نَجمَعُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ مِن أُمَمِ الأَنبِیَاءِ جَمَاعَةً کَثِیرَةً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنَا. «مِن» لِبَیَانِ الفَوجِ، أَی: فَوجاً مُکَذَّبِینَ بِآیَاتِنَا، المَنزِلَةٌ عَلَی أنبِیَائِنَا، فَهُمْ یُوزَعُونَ؛ یُحبِسُ أَوَّلَهُم عَلَی آخِرِهِم، حَتَّی یَجتَمِعُوا، حِینَ یُسَاقُونَ إِلَی مَوضِعِ الحِسَابِ: منظور اینکه آیه در مورد وقایع بعد از حشر است و در قیامت، موقع دادن حساب، چنین اتّفاقی می‌ افتد» (ابن‌ عجیبه، 1419ق.، ج4: 220).

نقد دیدگاه مفسّران اهل سنّت

مفسّران اهل سنّت بعد از مشاهدة بیان استدلالی روایاتی که در ذیل آیه وارد شده، از آنجایی که نمی‌ خواهند زیر بار عقیدة رجعت بروند، به تکاپو افتاده، به توجیه آیه به نحوی که دلالت بر رجعت ننماید، روی آورده ‌اند. برخی با ساختگی خواندن روایات رجعت که در بخش ادلّة روایی پاسخ آنان مفصّل داده خواهد شد، و برخی با حمل آیه به مسائل بعد از برپایی قیامت، در صدد انحراف دلالت آیه بر رجعت آمده ‌اند، غافل از اینکه این گونه توجیه ‌ها هم نمی ‌تواند مانع دلالت آیه بر رجعت باشد، چون اوّلاً سیاق آیه در باب حوادث آخر‌الزّمان و مسایل قبل از قیامت است و آیة فوق و دو آیة پسین، بعد از داستان بیرون شدن دابّه از زمین واقع شده‌ اند که خود یکی از علایمی‌ است که قبل از قیامت واقع می ‌شود؛ قیامتی که در چند آیة بعد دربارة آن می ‌فرماید: «وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» و تا چند آیه بعد اوصاف وقایع آن روز را بیان می‌ کند و معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل قیامت و وقایع آن، یکی از وقایع آن را جلوتر ذکر کند، چون ترتیب وقوعی اقتضاء می ‌کند که اگر حشر گروهی از هر امّتی هم جزو وقایع قیامت باشد، آن را بعد از مسألة نفخ صُور ذکر فرماید، ولی اینگونه ذکر نکرد، بلکه قبل از نفخ صُور مسألة حشر فوجی از هر امّتی را آورده، پس معلوم می ‌شود که این حشر جزو وقایع قیامت نیست. به همین جهت است که می‌ بینیم بعضی از مفسّران (ر.ک؛ آلوسی، بی‌ تا، ج 10: 237) هم که آیه را حمل بر حشر در قیامت کرده اند، متوجّه این اشکال شده ‌اند و گفته ‌اند: «شاید جلوتر ذکر کردن این واقعه بر نفخ صُور و قیام قیامت، برای این بوده که اعلام کند هر یک از این دو، یعنی نفخ صُور و حشر هر فوجی از هر امّت، آن قدر مهم هستند که جا دارد هر یک جداگانه مورد توجّه قرار گیرند و احوال آنها که ابتلای بزرگ و گرفتاری عظیم است، جداگانه خاطر نشان شود، وگرنه اگر می ‌خواست ترتیب رعایت شود، باید اوّل نفخ صُور، بعد حشر فوج از هر امّت ذکر شود، چیزی که هست، اگر ترتیب رعایت می‌ شد خواننده خیال می ‌کرد که هر دو یک ابتلا است. لیکن خواننده توجّه دارد که این وجهی است ساختگی که به هیچ وجه قانع ‌کننده نیست و اگر مقصود از آیه همین می ‌بود، جا داشت به جای دفع توهّم مزبور که این مفسّر آن را توهم کرده، توهّمی مهم ‌تر از آن را دفع می‌ کرد و آن این است که کسی توهم کند که حشر فوجی از هر امّت در غیر روز قیامت است و برای دفع این توهّم، اوّل مسألة نفخ صُور را بیاورد، بعد حشر فوج از هر امّت را، تا کسی خیال نکند که حشر مذکور در غیر قیامت است، آنگاه بعد از آن جمله‌ ای بیاورد تا توهّم مفسّر نامبرده را رفع کند.
پس معلوم شد که آیة شریفه نمی ‌تواند مربوط به وقایع قیامت باشد، بلکه از حشری خبر می ‌دهد که قبل از روز قیامت واقع می ‌شود، البتّه در افادة این معنا نیز صریح نیست، به طوری که قابل تأویل نباشد» (طباطبائی، 1393ق.، ج 15: 397 و 398). همچنین اگر مراد از آن حشر بعد از قیامت است تا افراد خاصّی عذاب بیشتری کشند، لازم بود مثل برخی آیات دیگر غایت آن را ذکر می ‌کرد، چنانکه در آیة «وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا...» (فصّلت/ 20ـ19) این غایت ذکر شده است، در حالی که در آیة مورد بحث به جز عتاب و سرزنش، سخنی از عذاب به میان نیامده است تا بگوییم مراد از آن حشر خاصّ است، حتّی آیة بعد هم مطلق است و در آن قید عذاب و آتش نیامده است (ر.ک؛ همان: 398). نتیجه اینکه ما آیه را بر اساس روایاتی که از اهل بیت (ع) رسیده، به رجعت تفسیر می ‌کنیم تا مجبور نشویم اشکال تقدّم و تأخّر بین آیات را ـ بدین گونه که جای آیة 83 را بعد از آیة 85 بدانیم ـ پذیرا شویم که این خود خلاف قاعده است و نیز مرتکب خلاف ظاهر دیگری شویم و «فوج» را که به معنای گروه است به «افراد» یا «گروه‌ های خاص» معنا کنیم (ر.ک؛ مکارم شیرازی و دیگران، 1375، ج 15: 549) که این از آفت ‌های دوری از راسخان علم و اهل بیت پیامبر (ص) می ‌باشد.
ادامه دارد . . .



نویسندگان: محمد حسین بیات ؛ فردین دارابی
-فصلنامه سراج منیر، دوره 4، شماره 13، زمستان 1392، صفحه 31-68
تفاوت‌ های اساسی رجعت و تناسخ با تکیه بر آیات و روایات- بخش سوم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته