montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

تفاوت‌ های اساسی رجعت و تناسخ با تکیه بر آیات و روایات- بخش چهارم

دسته ‌بندی اخبار رجعت

در اینجا برای آشنایی اجمالی و مختصر با روایات، لازم است که آنها را دسته‌ بندی کرده، مفادّ هر دسته اجمالاً بررسی شود.

این روایات در یک تقسیم ‌بندی ابتدایی به سه قِسم تقسیم می ‌شود (ر.ک؛ طاهری ورسی، 1384: 118ـ 114):

1ـ روایاتی که رجعت را به عنوان یک عقیدة حقّ و لازم در ردیف سایر معارف و اعتقادات اسلام ذکر می ‌کنند: «رجعت عقیدة حقّ و ضروری».
2ـ روایاتی که آیات مربوط به رجعت را تفسیر می ‌کند: «روایات تفسیری».
3ـ روایاتی که رجعت ‌کنندگان را با اسم معرّفی می ‌کنند.

قسم اوّل: رجعت، عقیدة حقّ و ضروری:
شیخ صدوق درکتاب صفات ‌الشّیعه اعتقاد به رجعت را از مشخّصات پیروان این مکتب بر شمرده است و حدیثی را از امام رضا (ع) در این رابطه نقل می‌ کند که آن حضرت می ‌فرماید: «مؤمن واقعی و شیعة حقیقی اهل بیت کسی است که اقرار به وحدانیّت خداوند دارد و نفی تشبیه کند و خداوند را منزّه بداند از آنچه که سزاوار او نیست و هر گونه حول و قوّه و اراده و مشیّت، خلقت (مادّیات) و ایجاد (مجرّدات) را مخصوص ذات باری تعالی بداند و معتقد به قضا و قدر الهی باشد و افعال بندگان را مخلوق تقدیر الهی (انسان را در مقابل افعال خود مسئول) بداند، نه مخلوق تکوینی (نه مجبور و مسلوب ‌الإختیار) و به رسالت حضرت محمّد (ص) و امامت و ولایت علی و ائمّة بعد از او شهادت بدهد و دوستان آنها را دوست داشته باشد و از گناهان کبیره دوری و اجتناب کند و به رجعت و حجّ تمتّع و ازدواج موقّت اقرار داشته باشد و به معراج رسول ‌الله (ص)، سؤال قبر، حوض کوثر، شفاعت، خلقت بهشت و جهنّم، حقّانیّت صراط و میزان، حشر و نشر روز قیامت و جزا و حساب ایمان داشته باشد» (صدوق، بی ‌تا: 51ـ 50). شیخ صدوق در کتاب اعتقادات نیز می ‌گوید: «عقیدة ما دربارة رجعت این است که این رویداد قطعاً به وقوع می ‌پیوندد» (به نقل از مجلسی، 1403ق.، ج 53: 128).

شیخ مفید نیز عقیده به رجعت را از ویژگی ‌های پیروان خاندان رسالت می ‌داند (ر.ک؛ همان: 136). سیّد مرتضی معتقد به اجماع شیعه دربارة رجعت است و می ‌گوید: «پیروان این مذهب در این باره کمترین اختلافی ندارند» (همان: 139). شیخ حرّ عاملی می ‌نویسد: «فزونی نویسندگانی که روایات مربوط به رجعت را در کُتُب مستقل یا غیر مستقل گردآورده‌ اند ـ و تعداد آنها از هفتاد کتاب تجاوز می ‌کند ـ دلیل بر قطعی بودن اعتقاد به رجعت از دیدگاه شیعه است» (حرّ عاملی، 1362: باب دوم). شیخ طوسی در تفسیر تبیان (ر.ک؛ طوسی، بی ‌تا، ج 8: 120) و امین ‌الدّین طبرسی در تفسیر مجمع ‌البیان (ر.ک؛ طبرسی، 1360، ج4: 235) و دیگر مفسّران بزرگ شیعه دربارة رجعت سخن گفته‌ اند و بنا به نوشته صاحب کتاب الایقاظ من الهجعه صحّت رجعت از نظر شیعیان امری مسلّم، قطعی و انکارناپذیر است و بیشتر دانشمندان یا همة آنان این واقعیّت را پذیرفته ‌اند(ر.ک؛ حرّ عاملی، 1362: باب دوم؛ دلیل پنجم).
امام صادق (ع) رجعت را در ردیف اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عج) و رستاخیز برمی‌ شمارند و می ‌فرمایند: «أَیَّامُ اللهِ ثَلاَثَةٌ: یَومُ القَائِمِ (عج) وَ یَومُ الکَرَّةِ وَ یَومُ القِیَامَةِ: روزهای خدا سه روز می ‌باشد: روز قیام امام عصر (عج) ، روز رجعت و روز رستاخیز» (مجلسی، 1403ق.، ج 53: 63). همچنین از آن حضرت در بیان اهمیّت اعتقاد به رجعت نقل شده است: «لَیسَ مِنَّا مَن لَم یُؤمِن بِکَرَّتِنَا: هرکس بازگشت دوبارة ما را به دنیا باور نکند، از ما نیست» (همان: 92). نیز امام یکی از ویژگی ‌های انسان مؤمن را اعتقاد به رجعت معرّفی کرده است و فرمرده: «هر کس به هفت موضوع اقرار کند، مؤمن است و یکی از آنها رجعت می ‌باشد» (همان: 121).

بدیهی است که اینگونه روایات با توجّه به حدیث روشنگر ثقلین «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَینَ کِتَابَ اللهِ وَ عِترَتِی» (همان، ج 16: 337) و پافشاری ائمّة اهل بیت (ع) در اعتقاد به آن تردیدی در صحّت اعتقاد به رجعت و وقوع حتمی آن بر جای نمی‌ گذارد.
نتیجه اینکه در این دسته از روایات رجعت را در کنار دیگر ارکان اعتقادی ذکر نموده که حاکی از اهمیّت و جایگاه عقیده به رجعت در منطق اهل بیت (ع) می ‌باشد.

ویژگی ‌های رجعت‌ کنندگان

روایات در باب رجعت‌ کنندگان

الف) روایاتی که به نام بعضی ازائمّه تصریح کرده ‌اند

1ـ حسین بن علی(ع) اوّلین رجعت ‌کننده

الف) امام صادق (ع) می ‌فرماید: «أَوَّلُ مَن یَرجَعُ إِلَی الدُّنیَا، الحُسَینُ بنُ عَلِی(ع) فَیَملِکُ حَتَّی یُسقِطَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَینَیهِ مِنَ الکِبَرِ...: اوّل کسی که در رجعت به دنیا برمی ‌گردد، حضرت امام حسین (ع) خواهد بود و آن مقدار حکومت و رهبری خواهد کرد که از پیری، موهای ابروهای او بر روی دیده ‌اش آویخته شود» (حلّی، 1370ق.، 29 و 175 و مجلسی، 1403ق.، ج 53: 46).
ب) در جایی می ‌فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ یُکِرُّ إِلَی الدُّنیَا الحُسَینُ بنُ عَلِیّ عَلیهِمَاالسَّلاَمُ و یَزِیدُ بنُ مُعَاوِیَة وَ أَصحَابِهِ فَیَقتُلِهِم حَذوَ القَذَّةِ بِالقَذَّةِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبد الله ِ(ع): ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً: اوّل کسی که در رجعت به دنیا باز می ‌گردد، امام حسین (ع) و اصحاب با وفای ایشانند، آنگاه یزید و یارانش نیز برمی‌ گردند». امام حسین(ع) همة آنها را می ‌کُشد، دقیقاً برای هر ضربتی یک ضربت می‌ زند. سپس امام صادق (ع) این آیه را تلاوت فرمود: آنگاه شما را به سوی آن ‌ها برمی‌گردانیم و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان نیرومند مدد بخشیم و عدّة شما را بسیار گردانیم» (حویزی، 1373، ج 3: 140).

2ـ رجعت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

امیر مؤمنان(ع) در ضمن حدیث مفصّلی می‌ فرماید: «خدای تبارک و تعالی از من و رسول اکرم (ص) پیمان گرفته که همدیگر را یاری کنیم. من حضرت محمّد (ص) را یاری کردم و در برابرش شمشیر زدم و دشمنش را کشتم و پیمانی را که بر عهده ‌ام بود، انجام دادم، ولی تاکنون هیچ پیامبری مرا یاری نکرده است؛ زیرا آنها پیش از من از دنیا رفته ‌اند، ولی به زودی وقت آن فرا می ‌رسد که آنها نیز مرا یاری کنند. همة روی زمین از مشرق تا مغرب از آنِ من خواهد بود. خداوند همة پیامبران مرسل را از آدم تا خاتم زنده می ‌کند و همة آنان در برابر من شمشیر می‌ زنند و گردنکشان را از جنّ و انس، از زنده و مرده گردن می ‌زنند» (هلالی، 1420ق.: 130).
امام صادق (ع) در حدیثی دیگر می ‌فرماید: «پیامبر اعظم (ص) به علی (ع) فرمود: ای علی، خداوند تو را در آخرالزّمان به بهترین صورت زنده می ‌کند، در حالی که ابزاری در دست داری که دشمنانت را با آنها نشان می ‌گذاری» (همان و حلّی، 1370ق.:43). «خداوند کسانی را از شما که ایمان آورند و عمل شایسته انجام دهند، در روی زمین خلیفه قرار می‌ دهد، چنان ‌که پیشینیان را خلیفه قرار داد و آنان را از دینی که برایشان پسندیده، متمکّن می ‌سازد و برای آنها خوف و وحشت را تبدیل به امنیّت می ‌کند. تنها مرا بپرستید و چیزی را برای من شریک قرار ندهید» (النّور/ 55). برای من رجعتی پس از رجعت و بازگشتی پس از بازگشت است. من رجعت‌ های مکرّر دارم، من حمله ‌ها و انتقام‌ های فراوان دارم، من حکومت ‌های بسیار دارم، من دژ آهنینم، من بندة خدا و برادر پیامبر خدایم ... من ظاهر شونده در قرص خورشیدم، من دابة الأرضم، من قیسم‌ النّارم، من خازن بهشت و صاحب اعرافم ... من صاحب عصا و میسم هستم» (مجلسی، 1403ق.، ج 53: 49ـ46 و حرّ عاملی، 1362: 346).

3ـ رجعت پیامبر اعظم (ص)

ابوخالد کابلی از امام زین ‌العابدین (ع) روایت می ‌کند که در تفسیر آیة «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ...: آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت [= زادگاهت‏] بازمى ‏گرداند...» (القصص/ 85)، فرموده است: «یَرجِعُ إِلَیکُم نَبِیِّکُم: پیامبرتان به سوی شما بازمی‌ گردد» (قمی، 1404ق.، ج2: 147). امام صادق (ع) نیز در تفسیر این آیه می‌ فرماید: «قَالَ: نَبِیُّکُم (ع) رَاجِعٌ إِلَیکُم: پیامبر اعظم به سوی شما باز می‌گردد» (مجلسی، 1403ق.، ج 53: 45). در حدیثی دیگر وقتی از امام صادق (ع) تفسیر آیة «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ...» را پرسیدند، فرمود: «به خدا سوگند، دنیا سپری نمی‌ شود تا پیامبر اعظم (ص) و امیر مؤمنان(ع) در «ثُوَیَّه» همدیگر را ملاقات کنند و در آنجا مسجدی بسازند که دوازده هزار دَر داشته باشد» (همان: 114ـ 113).

امام صادق (ع) در تفسیر آیة «تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ: فرشتگان و روح [= فرشتة مقرّب خداوند] به سوى او عروج مى‏کنند، در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است» (المعارج/4)، فرمود: «روزی‌ که پنجاه هزار سالست، روزگار رجعت حضرت رسول اکرم (ص) است که در رجعت مدّت فرمانروایی آن حضرت پنجاه هزار سالست» (حرّ عاملی، 1362: 49) و «مدّت فرمانروایی امیرمؤمنان(ع) چهل و چهار هزار سال است» (مجلسی، 1403ق.، ج 53: 104).

از امام صادق (ع) در تفسیر آیة «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلَى یَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (الحجر/ 38ـ 36) نقل شده که حضرت فرمود: «روز وقت معلوم، روزی است که پیامبر اعظم (ص) (شیطان را) بر صخره ‌ای در بیت ‌المقدّس می‌ کشد» (قمی، 1404ق.، ج 2: 245). بکیر بن أعین می ‌گوید: «کسی که هیچ تردید در (درستی) سخنش ندارم؛ یعنی امام باقر(ع)، به من فرمود: پیامبر و علی رجعت می ‌کنند» (مجلسی، 1403ق.، ج 53: 39).

4ـ رجعت همة انبیاء از آدم تا خاتم

ابوبصیر از امام باقر(ع) در باب رجعت پیامبران گذشته نقل می‌ کند که حضرت در ذیل آیة «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ» فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را از حضرت آدم تا خاتم مبعوث نکرد، مگر اینکه به دنیا برخواهد گشت و به همراه پیامبر و علی با دشمنان جنگ خواهند کرد» (قمی، 1404ق.، ج1: 25).
همچنین عبدالله بن مسکان از امام صادق (ع) در تفسیر آیة مبارکة 83 سورة آل ‌عمران نقل می ‌کند که حضرت می ‌فرماید: «خداوند هیچ پیامبری را از حضرت آدم تا آخر مبعوث نکرد، مگر اینکه به دنیا برگردند و حضرت علی(ع) را یاری می ‌دهند» (همان: 106).

5ـ رجعت بعضی از اصحاب پیامبران و اوصیاء علهیم ‌السّلام

رجعت اصحاب کهف، یوشع بن نون، مؤمن آل فرعون و...:

«عَنِ المُفَضَّل بن عُمَر عَن أَبِی عَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ اِستَخرَجَ مِن ظَهرِ الکَعبَةِ سَبعَةُ وَ عِشرِینَ رَجُلاً خَمسَةَ عَشَرٍ مِن قَومِ مُوسَی الَّذِینَ یَقضُونَ بِالحَقِّ وَ بِهِ یَعدِلُونَ، وَ سَبعَةٌ مِن أَصحَابِ الکَهفِ، وَ یُوشَعُ وَصِیُّ مُوسَی وَ مُؤمِنُ آلَ فِرعَونَ، وَ سَلمَانَ الفَارِسِیِّ، وَ أَبَا دُجَانَةِ الأَنصَارِی، وَ مَالِکَ الأَشتَرِ:امام صادق (ع) در این رابطه می ‌فرماید: هرگاه قائم آل محمّد (ع) بپا خیزد، از پشت کعبه 27 مرد را بیرون می ‌آورد. پانزده تن از قوم موسی، آنان که به حق قضاوت نموده ‌اند و به آن باز می‌ گردند، هفت تن از اصحاب کهف، یوشع بن نون، وصیّ حضرت موسی، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابو دجانة انصاری و مالک اشتر» (عیّاشی، بی ‌تا، ج 2: 32).

ادامه دارد . . .
نویسندگان: محمد حسین بیات ؛ فردین دارابی

-فصلنامه سراج منیر، دوره 4، شماره 13، زمستان 1392، صفحه 31-68

تفاوت‌ های اساسی رجعت و تناسخ با تکیه بر آیات و روایات- بخش چهارم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته