علایم و شرایط ظهور- بخش ششم
* قتل نفس زکیّه
یکی دیگر از علامت های پنج ¬گانه ظهور که حتمی شمرده شده و روایات متعدد از آن نام برده است کشته شدن نفس زکیه است. نفس زکیه یعنی مرد بی گناه و پاکی که مرتکب جرمی نشده باشد. با توجه به روایات متعدد، در رابطه با اصل تحقّق این نشانه به عنوان یکی از علایم ظهور، جای بحث نیست. در مورد نفس زکیه دو نکته مطرح است:
1ـ این فرد در مکه در مسجد الحرام بین رکن و مقام کشته می ¬شود. امام باقر (علیه السلام) در روایتی که به ویژگی ¬های زمان ظهور و پیش از ظهور و علایم می¬ پردازد می¬ فرماید: و قتل غلام من آل محمد بین الرکن و المقام؛ و جوانی از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بین رکن و مقام کشته می ¬شود. (کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ب22، ح16)
2ـ بین قتل نفس زکیه و ظهور امام زمان فاصله ¬ای نیست. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: لیس بین قیام القائم و بین قتل النفس الزکیه الا خمس عشرة لیلة؛ بین قیام قائم و بین قتل نفس زکیه 15 شب فاصله بیشتر نیست. (غیبت شیخ طوسی، باب علائم ظهور، ص445، ش440) شبیه این روایت از امام باقر (سلام الله علیه) نیز نقل شده است.
البته اینکه این فرد چه کسی است و چرا کشته می ¬شود روایات به درستی و وضوح چیزی بیان نکرده ¬اند. هر چند از برخی اخبار استفاده می ¬شود که گویا وی یکی از همراهان و اصحاب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که حضرت او را چند شب قبل از ظهور، به مکه می ¬فرستند تا به مردم نوید ظهور حضرت را بدهد. ولی مردم حاضر در مسجد الحرام او را بین رکن و مقام به شهادت می ¬رسانند. (بحارالانوار، ج52، ص307، ح81).
* معرفی چند علامت دیگر
خراسانی: پیرامون شخصیت خراسانی و فرمانده نظامی او سؤال های زیادی مطرح شده است. ظاهر روایات مربوط به خراسانی که از طریق اهل سنت و همچنین در منابع متأخر شیعه وارد شده است دلالت دارد بر اینکه آن شخص از ذریه امام حسن مجتبی و یا امام حسین (سلام الله علیهما) است و از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است.
اما روایاتی که در منابع اصلی حدیث شیعه مانند غیبت نعمانی، غیبت طوسی و ارشاد مفید در خصوص این شخص وارد شده است احتمال دارد ایشان را یاور خراسانیان و یا رهبر اهالی خراسان و یا فرمانده لشکر خراسان تفسیر کرد، زیرا این روایات تعبیر به «خراسانی» نموده است. مجموعه قراین موجود پیرامون شخصیت او دلالت دارد وی همزمان با خروج سفیانی و یمانی ظاهر می شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می دارد.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: خروج سفیانی و خراسانی و یمانی در یک سال و یک ماه خواهد بود. (ارشاد مفید، ب40، در بیان علامات قیام، ح14).
آنچه از روایات مربوط به وی به دست میآید این است که او رهبری و هدایت حرکت بزرگ از طرف مشرق زمین را به عهده دارد.
البته بعضی از پژوهشگران مباحث مهدویت بر این باورند: عنوان خراسانی که در میان نشانه¬ های ظهور شهرت زیادی یافته، کمترین اخبار را به خود اختصاص داده و اثبات علمی نشانه بودن آن دشوار است.
سید حسنی؛ از روایات مربوط به «سید حسنی» به دست می آید که چند نفر ملقب به سید حسنی هستند. ما تبیین آیت الله خراسانی را از کتاب مهدی منتظر (ص 264، 265، 266، 354) تقدیم می کنیم. (بدون اظهار نظری پیرامون آن)
درباره سید حسنی و خروج او در اخبار مطالبی وارد شده و این حسنی غیر آن است که در مکه در وقت ظهور امام (علیه السلام) کشته می ¬شود و سر او را به شام می ¬فرستند و غیر آن است که در شام با اموی می¬ جنگد و سفیانی بر هر دو غالب می ¬شود. بلکه حسنی است که خروج او از بلاد شرق است و در کوفه با حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بیعت خواهد کرد.
امام صادق (سلام الله علیه) در این باره می ¬فرماید: «و ظاهر شود سفیانی و یمانی و حرکت کند حسنی، آنگاه صاحب این امر خروج کند».
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: «مهدی (سلام الله علیه) داخل کوفه می شود، در حالی که سه رایت در او در اضطرابند در ما بین خود، پس صاف می¬ شود برای او(یعنی تسلیم او می ¬شوند) پس می ¬آید و بر منبر بالا می ¬رود و خطبه می ¬خواند و از شدت گریه، مردم نمی¬ فهمند که او چه می ¬گوید».
سپس فرمود: «این است فرموده پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) که: گویا می ¬بینم حسنی و حسینی را و هر دو صاحب رایت ¬اند، پس حسنی رایت را تسلیم می ¬کند، به حسینی (یعنی مهدی(علیه السلام))».
مراد از سه رایت یکی همان حسنی است و دیگری خراسانی و یمانی ¬اند.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «بعد خروج می ¬کند حسنی، آن جوانمرد خوشرو، آن که به جانب دیلم صیحه می ¬زند (یعنی دیالمه را دعوت می کند)، به صدای فصیح می¬گوید: ای آل احمد اجابت کنید غمگین محزون و ندا کننده از اطراف ضریح را (یعنی مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را که از مکه ندا کرده)، پس اجابت می¬ کند او را گنج های طالقان (طالقانی، که بین قزوین و ابهر است به مناسبت دیالمه)، چه گنج هایی که نه از نقره است و نه از طلا، بلکه مردانی ¬اند مانند پاره ¬های آهن، بر اسب های ابلق سوار و حربه¬ ها در دست و همواره ستمگران را می¬ کشند تا وارد کوفه می ¬شوند، در آن هنگام بیشتر از زمین صاف شده، پس کوفه را قرارگاه خود می¬ نماید. پس خبر مهدی و اصحاب او به او می ¬رسد (بعد از ورود آن حضرت به کوفه) پس اصحاب او می¬ گویند: یابن رسول الله! کیست که به ساحت ما نازل شده است؟ پس می ¬گوید: بیرون شویم به سوی او تا ببینیم که او کیست و او چه می¬ طلبد؟ به خدا قسم که او خود می ¬داند که او مهدی (علیه السلام) است و او را می ¬شناسد و غرضی ندارد از این سخن جز اینکه به اصحاب خود بشناساند او را. پس حسنی با سپاه خود به نزد او می ¬آید و می ¬گوید: اگر تو مهدی آل محمدی، پس کجاست آثار جدت عصا پیغمبر ، انگشتر، برد، زره، عمامه سحاب، اسب، یربوع، ناقه عضباء، استر، دلدل، الاغ یعفور، اسب نجیب، براق و مصحف امیر المؤمنین؟ پس آن حضرت همه را به او ارائه می دهد، پس حسنی عصا را به دست می ¬گیرد و او را در سنگ سختی فرو می ¬برد، پس سبز می ¬شود و برگ می ¬آورد و غرضی ندارد جز اینکه می¬ خواهد به اصحاب خود فضل مهدی (سلام الله علیه) را نشان دهد تا با او بیعت کنند. پس حسنی می گوید: «الله اکبر یابن رسول الله! دست خود را بده تا با تو بیعت کنم، پس او و سایر سپاه بیعت می ¬کنند.