درآمدی بر فرهنگ مهدويت و عناصر آن- بخش دوم
باور مترقي مهدويت؛ غايت بعثت انبيا الهي و امامان معصوم (ع)
زمین هیچگاه از وجود حجت الهی خالی نیست و بعثت پیامبران در میان اقوام و ملل گوناگون تا پیامبر گرامی اسلام- حضرت ختمی مرتبت- در طول تاریخ حیات بشری و جانشینی امامان معصوم(ع) برای هدایت قافله بشری، بیانگر ضرورت وجود جانشین خداوند در روی زمین است. امام سجاد(ع) فرمودند: «ولولا ما على الارض منّا لساخت باهلها، ثمّ قال: ولم تخلُ منذ خلق اللّه آدم من حجه الله فیها إمّا ظاهر مشهور او غائب مستور و لا تخلو الى أن تقوم الساعه من حجه ولولا ذلک لم یُعبد اللّه...«؛ یعنى اگر ما روى زمین نبودیم، اهلش را فرو می برد و آنگاه فرمود: از روزى که خدا آدم را آفریده تا حال، هیچگاه زمین از حجتى خالى نبوده است، ولى آن حجت گاهى ظاهر و مشهور و گاهى غایب و مستور بوده است. تا قیامت نیز از حجت خالى نخواهد شد و اگر امام نباشد، خدا پرستش نمی شود.» (حموئی جوینی، 1357 ،ج1 ،ص45) امام دوازدهم شیعیان «حضرت حجت بن الحسن(عج) است که از نسل پیامبر و نهمین فرزند امام حسین (ع) است که در آخرالزمان قیام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود؛ همانطور که از ظلم و جور پر شده است.» (شیخ صدوق، 1378 ،ج2 ،ص56)
اصل مترقی مهدویت، باور استوار مذهب شیعه و غایت بعثت همه انبیای الهی در راستای تحقق وعده الهی مبنی بر حاکمیت دین حق و رهایی نوع بشر از جهل، ظلم و کفر است که خداوند متعال نیز در قرآن نوید آن را داده است: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ* وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا يَحْذَرُونَ» (قصص: 5-6)؛ و ما اراده کردیم به کسانی که در روی زمین تضعیف شده اند، نعمتی گران، ارزانی داریم و آنان را پیشوایان (راستین) و آنان را وارثان گردانیم و به آنان در زمین اقتدار و منزلتی شایسته دهیم و از آنان به فرعون، هامان و سپاهیانش چیزی را که از آن می هراسیدند، نشان می دهیم»؛ این آیه بیانگر آن است که خداوند اراده کرده است تا در دوره پایانی زندگی بشر، مدینه فاضله الهی را با مدیریت حجت خود برای مردم، برپا سازد و بندگان خود را به سوی بهشت زمینی ایمان، عدالت، توحید و برادری و... رهنمون شود؛ زیرا «تعیین امام و وصی در اختیار خداوند است.» (نعمانی، 1385ق، ص73) اوست که صالح و رستگاری بندگان خود را می داند و راه هدایت ایشان را در قرآن و دین مبین اسلام مشخص نموده است.
اهمیت و ضرورت قیام منجی برای بشریت تا حدی است که پیامبر اکرم (ص) نیز در حدیثی می فرمایند: «والذى بعثنى بالحق بشیرا لو لم یبق من الدنیا الا یومٌ واحد، لطوّل الله ذلک الیوم حتى یخرج فیه ولدى المهدى، فینزل روح الله عیسى بن مریم فیُصلّى خلفه، وتشرق الارض بنور ربّها، و یبلغ سلطانه المشرق والمغرب»؛ سوگند به خدایی که مرا به حق و بشارت دهنده برانگیخت، اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی خواهد ساخت تا فرزندم مهدی(عج) در آن روز ظهور کند. آنگاه عیسی بن مریم (ع) از آسمان فرود می آید و به امامت او نماز می گزارد و زمین به نور پروردگارش نورانی می گردد و حکومت او به شرق و غرب گیتی گسترش می یابد و زمین و زمان در قلمرو عدالت و قدرت او قرار می گیرد.» (مجلسی، 1371 ،ج51 ،ص71)
پس باور مترقی مهدویت ریشه در عمق خلقت دارد و پرتو انوار آن روشنی چشم همه آحاد بشر است و آرزوی همگان. البته در موضوع چگونگی قیام و انقلاب جهانی حضرت بقیه الله (عج) مسائل و مباحث متعددی چون سیمای آخرالزمان، علائم کلی ظهور، نشانه های حتمی ظهور، یاران و یاوران امام مهدی(عج)، چگونگی قیام و انقلاب ایشان، جنگ ها و نبردها و... وجود دارد که پرداختن به آنها در این مختصر نمی گنجد، اما اهداف قیام جهانی حضرت مهدی(عج) که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، شامل موارد زیر است:
«- پاکسازی زمین از وجود ستم و ستمکاران؛
- احیای دوباره اسلام و جهان شمولی آن؛
- دگرگونی زندگی مادی و ایجاد رفاه؛
- استخراج گنج های زمین و تقسیم آن بین مردم؛
- راه یافتن به جهان بالا؛
- راه یافتن به جهان آخرت و بهشت» (کورانی، 1382، صص351-371.)
البته تسریع در قیام جهانی و ظهور حضرتش به خواست و تلاش بندگان بستگی دارد خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد:11)؛ پس هرچه مؤمنان و یاران ایشان در زمینه سازی صحیح ظهور بیشتر کوشش نمایند، این قیام الهی و حرکت جهانی زودتر واقع شده و چشمان جهانیان به جمال آن وجود بی همتا روشن خواهد شد و این قانون الهی در طول تاریخ بارها آزموده شده است.
***کاظم عظيمي : دين و ارتباطات، سال هفدهم، شمارة اول و دوم (پياپي37-38)، بهار-تابستان و پاييز-زمستان 1389، صص 141-168