2- دجال کیست؟
دجّال، از ريشه «دجل» به معناي «دروغگو و حيله ¬گر» است. اصل داستان دجّال، در كتاب مقدس مسيحيان آمده است (رساله يوحنا، باب2، آيه18 و 22). در انجيل، اين واژه، بارها به كار رفته است، و از كساني كه منكر حضرت مسيح و يا «پدر و پسر» را انكار كنند، به عنوان دجال ياد شده است. به همين جهت، در ترجمه¬ انگليسي كتاب مقدس، واژه¬ی آنتي كريست (Anti christ) يعني ضد مسيح، به كار رفته است.
در روايات زيادي از اهل سنّت، خروج دجّال از نشانه ¬هاي برپايي قيامت دانسته شده است (سنن ترمذي، ج4، ص507تا 519؛ سنن ابي ¬داوود، ج4، ص115؛ صحيح مسلم، ج18، ص 46 تا 81 ). اما دركتب روایي شيعه، تنها دو روايت در باره¬ی خروج دجّال، به عنوان يكي از علائم ظهور حضرت مهدي ،عليه السلام، آمده است (كمال ¬الدين، صدوق، ص525، 526) كه هيچ كدام از اين دو روايت، از نظر سند، معتبر و قابل قبول نيست. بنابراين ، از نظر منابع شيعي ، دليل معتبري بر اين كه خروج دجّال يكي از علائم ظهور باشد، وجود ندارد، امّا در عين حال، با توجه به روايات زيادي كه در منابع اهل سنّت آمده است، احتمال دارد اصل قضيه دجّال، به طور اجمال، صحت داشته باشد، امّا بدون ترديد بسياري از ويژگي¬ هايي كه براي آن بيان شده است، افسانه ¬هايي بيش نيست. حال به فرض پذيرش، اين سؤال مطرح است كه مقصود از دجّال چيست؟
دو احتمال اساسي در اين زمينه وجود دارد:
1 – با توجه به معناي لغوي دجال، مقصود از آن، نام شخص معيني نباشد، بلكه هر كسي كه با ادعاهاي پوچ و بي اساس و با تمسك به انواع اسباب حيله¬ گري و نيرنگ، در صدد فريب مردم باشد، دجال است. بر اين اساس، دجّال¬ ها، متعدد خواهند بود. وجود رواياتي كه در آن، سخن از دجّال ¬هاي متعدد رفته است، اين احتمال را تقويت مي ¬كند. مانند: «قال رسول الله: يكون قبل خروج الدجال نيّف علي سبعين رجالاً ؛ پيش از خروج دجال، بيش از هفتاد دجال، خروج خواهد كرد.» (كنز العمال، ج 14، ص200). بنابر اين احتمال، در حقيقت، قضيه¬ ی دجال، نشانه¬ ی اين مطلب است كه در آستانه ¬ی انقلاب امام مهدي، عليه السلام، افراد فريب¬ كار و حيله¬ گري، براي نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلي، همه¬ی تلاش خود را به كار می¬ گیرند و با تزوير و حيله¬گري، مردم را نسبت به اصالت و تحقق انقلاب جهانی منجی، دل¬ سرد و يا دو دل می ¬كنند.
اين كه در همين روايات تأكيد شده است: «هر پيامبري، امت خويش را از خطر دجّال بر حذر داشته است». خود تأييدي ديگر بر همين احتمال است كه مقصود از دجّال، هر شخص حيله¬ گر و دروغگويي است كه قبل از خروج حضرت مهدي، علیه السلام، در صدد فريب مردم است.
2- دجال، كنايه از كفر جهاني و سيطره¬ ی فرهنگ مادي بر همه جهان باشد. استكبار، با ظاهري فريبنده و با قدرت مادي و صنعتي و فني عظيمي كه در اختيار دارد، سعي مي ¬كند مردم را فريب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فريبنده¬ ی خود كند. بر اين اساس، اين كه پيامبران، امت ¬هاي خود را از فتنه¬ ی دجال بيم داده ¬اند ما بعث الله نبيّا الاّ و قد انذر قومه الدجال …؛ هيچ پيامبري مبعوث نشد، مگر آن كه قوم¬ اش را از فتنه¬ي دجال بر حذر داشت (بحارالانوار، ج 52، ص 205) به این معنا است که آنان را از افتادن به دام ماديت و ورطه ¬ی حاكميت طاغوت و استكبار جهاني برحذر داشته ¬اند. پس احتمال مي¬ رود، منظور از دجال، با آن شرايط و اوصافي كه در اين روايات براي او شمرده شده، همان استكبار جهاني باشد. در اوصاف دجال گفته شده «كوهي از طعام و شهري از آب، به همراه دارد». این، كنايه از امكانات عظيم و گسترده ¬اي است كه استكبار در اختيار دارد.
براي آگاهي بيش¬تر به کتاب «چشم به راه مهدي، مركز انتشارات دفتر تبليغات قم ، جمعي از نويسندگان، ص 289 و دادگستر جهان، ابراهيم اميني» مراجعه شود.
3- آيا به نظر شما نيز نشانه ¬هاي ظهور نزديك است يا اين، تصوراتي است كه ما داريم؟
با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانه ¬هاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نیست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نیست.
البته، عده¬ اي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيده ¬اند كه دوره¬ اي كه در آن زندگي مي ¬كنيم همان دوره¬ ی آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخرالزمان نشانه¬ هايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و... که اين نشانه ¬ها در دوره¬ ی زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخرالزمان است و ظهور نيز در اين دوران محققّ مي ¬شود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان، عليه السلام، و معرّفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيش تر شده و اميد به ظهور هم بيش ¬تر شده است.
به هر حال، ما، در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدوده¬ ی علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي با آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.
4- با اين كه بعضي از علايم ظهور، به وقوع پيوسته، چرا از ظهور آقا خبري نيست؟
سخن از واقع¬ شدن برخي از علايم و تطبيق برخي از علايم ذكر شده در روايات با حوادث خارجي، امر صحيح و قابل قبولي نيست. بنابراين، اگر كسي ادعا كند، برخي از علايم، واقع شده است، از او پذيرفته نمي ¬شود.
به علاوه، مي ¬گوييد برخي علايم به وقوع پيوسته است و نه همه¬ ی آنها. لذا نبايد توقّع داشت حضرت ظهور كند. آن چه بيان آن، مهم است، این است که ظهور حضرت، وابسته به تحقّق علايم نيست، بلكه وقوع آن¬ ها، خبر از نزديكي ظهور مي ¬دهد. البته، به استثناي برخي از آن ¬ها هيچ يك، دلالت ندارند كه ميزان نزديكي آن حوادث با ظهور، چه قدر است. مثلاً ممكن است پديده ¬اي قرن ¬ها قبل از ظهور رخ دهد و در روايات آمده باشد و نيز ممكن است پديده ¬اي در بيست سال يا ده سال قبل از ظهور، رخ نمايد. بنابراين، انتظار ظهور با ديدن اين حوادث، نبايد به نحو عجولانه باشد؛ يعني، فكر كنيم، با پيدايش فلان حادثه، حتماً تا چند روز ديگر، ظهور رخ خواهد داد، بلكه اين حوادث، اين بيداري را در ما به وجود مي آورند كه يك گام به آن وعده¬ی بزرگ الهي، نزديك¬ تر شده ¬ايم و بايد خود را بيش از پيش، در مسير اين تحوّل بزرگ خدا¬محورانه، آماده كنيم. ظهور حضرت، منوط به اذن الهي است و اذن الهي، زماني است كه شرايط و زمينه¬ هاي ظهور، فراهم باشد.
منابع مطالعاتی( علایم و شرایط)
*منابع روایی اصلی:
اصول کافی(ج1، کتاب الحجه)؛ کمال¬الدین و تمام¬النعمه، شیخ صدوق؛
غیبت نعمانی؛ غیبت شیخ طوسی؛ بحارالانوار(ج51-53).
1- چشم به راه مهدی؛ جمعی از نویسندگان.
2- خورشید مغرب؛ محمد رضا حکیمی؛ نشر فرهنگ اسلامی.
3- سیمای آفتاب؛ حجت الاسلام دکتر حبیب الله طاهری.
4- دادگستر جهان؛ آیت الله ابراهیم امینی.
5- نگین آفرینش؛ مهدی حایری¬پور محمد امین بالادستیان مهدی یوسفیان.
6- مهدی انقلابی بزرگ (حکومت جهانی مهدی)؛ آیت الله مکارم شیرازی.
7- فصل ¬نامه انتظار؛ مقدمات ظهور، سید مجتبی فلاح، ش7- تأملی در روایات علایم ظهور، مصطفی صادقی، ش8 و 10- ضرورت توسعه فرهنگ عدالت ¬پذیر، علی ¬اصغر پورعزت،ش8 و10- زمینه¬سازی ظهورحضرت مهدی،محمد فاکر میبدی،ش12.