montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

درآمدی بر فرهنگ مهدويت و عناصر آن- بخش سوم
ضرورت های طرح و بسط فرهنگ مهدويت
امروز ضروری است که در جهان اسلام و به ویژه در عالم تشیع که مرکز ثقل آن ایران است، فرهنگ مهدویت مورد طرح، بسط و ترویج قرار گیرد؛ چه پاره ای مسائل و شواهد، نشان از آن دارد که جهان غرب همه توان و امکانات خود را وارد میدان نموده است که فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) را از صحنه دنیای اسلام به طور خاص و جهان بشری به طور عام خارج سازد و به جز پوسته ای ظاهری از اسلام و قرآن چیزی باقی نگذارد. این موضوع، زمانی به طور حقیقی مشخص می شود که نگاهی گذرا را به محتویات برنامه های بنگاه های خبرپراکنی رادیویی، تلویزیونی، ماهواره ای، پایگاه های اینترنتی ضد اسلامی و ضد شیعی، تالارهای گفتگوی علمی و غیرعلمی، شبکه های اجتماعی گسترده اینترنتی مروج فرهنگ مصرف گرایی، بی بند و باری و هرزگی اخلاقی و... بیفکنیم تا عمق برنامه ریزی گسترده علمی و عملی دشمن سیلی خورده از گفتمان انقلاب اسلامی ایران و فرزندان شایسته آن در حزب الله لبنان، جنبش های حماس و فتح فلسطین و سایر آزادی خواهان منطقه خاورمیانه و اقصی نقاط دنیا را دریابیم. مهمترین ضرورتهای طرح و بسط فرهنگ مهدویت در جامعه شیعی-اسلامی امروز به شرح زیر است:
1 .مکتب سکولار- لیبرال غربی تمام عِدّه و عُدّه خود را برای مقابله با اسلام احیاشده توسط انقلاب اسلامی ایران وارد صحنه نموده است؛ چه با طرح مباحث ضد دینی همچون جدایی دین از سیاست، تکثرگرایی، انسان محوری و... همه تلاش خود را برای به حاشیه راندن دین متمرکز نموده است. گفتمان ضد اسلامی- شیعی در غرب با تربیت افراد به ظاهر مسلمان اما در حقیقت بی دین و لیبرال، تشکیل محافل روشنفکری سکولار، حمایت از سازمان ها و تشکلات التقاطی و... تلاش در تهی نمودن دین مبین اسلام به طور عام و مذهب مترقی شیعه به صورت ویژه دارد که ضروری می نماید شیعه آگاه و زمانشناس، با چنگ زدن به ریسمان محکم مهدویت، همه نقشه ها را باطل ساخته و زمینه طرح و بسط فرهنگ مترقی آن را در همه نقاط کره خاکی فراهم نماید.
2 .یکی از اشکالات اساسی در فرهنگ کنونی ایران آن است که به دلیل استبداد سیاسی حاکم در سده های اخیر و شیطنت های فرهنگی- مذهبی کشورهای غربی، فرهنگی یکدست و خالص دیده نمی شود و «در کشور ما فرهنگ، ترکیبی از سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی است. این ترکیب، البته، دال بر تلائم و تجانس نیست و اتفاقا نامتجانسی حاکم بر عناصر آن، موجب فرسایش سرمایه اجتماعی و ایجاد شکاف میان نسلی در میان حاملان آن در دو نسل متوالی شده است.» (عباسی و ایمان، 1336، ص115) که سستی اعتقادات دینی، گرایش به هنجارها و ارزش های پوچ غربی، ترویج بی بند و باری و... از جمله اثرات مشهود آن در نسل های حال و آینده به شمار می رود.
امروز شیعه دانا و آگاه باید همه دانش ها و بنیادهای معرفتی را بر اساس قرآن، سیره و روایات اهل بیت(ع)- این دو ریسمان محکم الهی- مورد بررسی، بازخوانی و بازتولید قرار دهد؛ زیرا بیشتر علوم و فنون موجود در دانشگاه های امروز ایران، ریشه در دستاوردهای غربی و الگوهای آن دارد و مشکل اساسی این الگوها، آن است که به یکی از مکتب های نوین فلسفی غربی مانند اومانیسم، ، سکوالریسم، لیبرالیسم و... بازمی گردد که با مفاهیم و آموزه های اسلام ناب در تناقض اصولی است.
3 .تهاجم فرهنگی غرب بر ضد باور مهدویت، یکی دیگر از ضرورت های مهم طرح و بسط فرهنگ مهدویت است. دشمنان قسم خورده صهیونیستی- غربی تلاش دارند که باور مترقی مهدویت شیعه را تحت عناوینی چون «آخرالزمان گرایی، جنگ جهانی آرماگدون، نزدیکی ظهور مسیح در سرزمین موعود و ضرورت زمینه سازی برای آن، تشکیل جنبش صهیونیسم- مسیحی در ایاالت متحده» (شفیعی سروستانی و همکاران، 1383 ،ص6) و... به نفع خود مصادره نمایند. این مدعا بدان سبب است که «حجم اطلاعات جدید وارد شده در نظام فرهنگی [مهدویت] به حدی است که علاوه بر ایجاد اضمحلال، از طریق ایجاد تراکم فرهنگی در عناصر فرهنگی نوظهور [توسط غرب]، موجب زوال تدریجی فرهنگ خودی [مهدویت] می شود؛ زیرا تناسب بین عناصر جدید و قدیم را به شدت به هم می زند.» (بنی فاطمه، 1372 ،ص38) در اهمیت و بحرانی بودن این وضعیت همین بس که یادآور شویم تهاجم فرهنگی غرب ضد مهدویت «باعث ایجاد بحران شده و منجر به تغییر در رفتارها، اندیشه ها، ارزش ها، تعاملات و به طور کلی الگوهای قبلی و سنتی می شود.» (پیشین، 39) این امور همه به شیعه قرن 21 تأکید می کند که همه توان و امکانات خود را برای مقابله با این تهاجم فرهنگی ضد مهدویت به کار گیرد و در نقطه ی مقابل آن، تلاش خود را برای معرفی حقیقت مهدویت به جهانیان متمرکز سازد.
4 .نظریه ٔ جهانی کردن نیز یکی از ضرورت های طرح و بسط فرهنگ مهدویت است. نظریه ی جهانی کردن، ترفندی است که توسط استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل طراحی شده است تا به وسیله ی ابزارهای علمی، ارتباطی، تبلیغاتی، هنری، ادبی، فرهنگی و... قدرتمند خود هدایت امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... جهان را در دست گرفته و همه ی کشورها را همچون مومی در دست خود قبضه کنند.
کشورهای اسلامی امروز باید آگاه باشند که جهانی شدن یعنی آمریکایی شدن، و یعنی نوگرا شدن، یعنی مکدونالدی شدن. سردمداران سیاسی- اقتصادی غرب، سال ها قبل به این نتیجه رسیده اند که «جوامع جهان سومی برای پیشرفت و توسعه ی اقتصادی و دستیابی به استقلال، باید همان مسیری که کشورهای نوسازی شده غرب در طی 17 قرن نوزدهم شامل فرایندهای شهری شدن، صنعتی شدن و سکولاریزه شدن کرده اند، بپیمایند» (Hayness, 1998, p.3) این عبارات نمایانگر آن است که جهان غرب برای تغییر مسیر سایر جوامع و به ویژه کشورهای آسیای مرکزی که خاستگاه ادیان توحیدی است، برنامه ریزی گسترده ای نموده و در تلاش است که بدون جنگ و خونریزی و از طریق ابزارهای تبلیغاتی- رسانه ای، زمینه اجرای اهداف پلید سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را فراهم سازند.
به نظر می رسد که جنگ نرم، بهترین واژهای است که برای تلاش های جدید استعمارگران غربی در قالب جهانی کردن و استیلای همه جانبه بر کشورهای جهان سوم، می توان در نظر گرفت که در تعبیرات و مکتوبات آنان نیز به صورت گسترده قابل مشاهده است. یکی از دانشمندان غربی دراین باره می گوید: «جهانی شدن پدیده ای است که تشدید روابط اجتماعی جهانی را در پی دارد، روابطی که موقعیت های مکانی دور از هم را چنان پیوند می دهد که هر رویداد محلی تحت تأثیر رویدادهای دیگر که کیلومترها از آن فاصله دارند، شکل می گیرد» (53, 1990, Giddens) و شرایط به گونه ای خواهد شد که دیگر تصمیمات مهم در امور کشورهای جهان سوم نه در پایتخت ها و توسط دانشمندان و نخبگان علمی، دینی و سیاسی آنان، بلکه در واشینگتن، لندن، تلآویو، پاریس، سازمان ملل و... رقم خواهد خورد و این هدفی است که دنیای استکبار تمام امکانات خود را برای وصول آن، بسیج نموده است و هر روز در پی توسعه ی آن است.
5 .فرهنگ جهانی در تاریخ خود فراز ونشیب های فراوانی را طی کرده است و آخرین نظریه که مورد توجه و استقبال صاحب نظران و دانشمندان غربی و شرقی قرار گرفته ، مکتب پست مدرنیسم است؛ پست مدرنیسم جنبشی است که بعد از مدرنیسم و در اواسط قرن بیستم میلادی به وجود آمد و واکنشی در برابر اصول و ارکان مدرنیسم به شمار می آید. مدرنیسم پس از دو انقلاب صنعتی انگلستان (اواسط سده هجدهم میلادی) و انقلاب سیاسی فرانسه (سال 1732م) رخ نمود و درصدد ماشینی نمودن زندگی بشری و توسعه ی سیاسی بود و عرصه ی مسائل فکری- فرهنگی در آن خیلی گسترده نبود. لذا لازم شد که مکتب پست مدرنیسم برای بازسازی و ایجاد تحول فکری و فرهنگی در دنیای غرب به وجود آید و راه آینده جامعه بشری را به زعم پایه گذاران آن به موازات پیشرفت های سیاسی حاصل از مکتب سکولاریسم، هموار سازد. پس مکتبی به وجود آمد که «مخالفت با هرگونه معرفت شناسی عام و کلی و لزوم احترام به معرفت شناسی های مختلف، سیالیت و شناور بودن معنا به جای حاکمیت هرگونه حقیقت واحد و یکپارچه، ستیز با قوانین و اصول عام گرایانه، تمامیت خواه، کلی نگر و مطلق اندیشی از جمله پایه های فکری اندیشه های پست مدرنیستی به شمار می آید.» (چوپانی، 1388 ،ص166) که خود اعلان جنگی ضد همه ی ادیان توحیدی و غیرتوحیدی، آداب و رسوم ملی و قومی و اصول مطلق شناخته شده در فلسفه الهی- انسانی است. این مکتب و فرهنگ آن، گرگی در پوستین چوپان است که برای سوق دادن جهان به غرب گرایی، ازخودبیگانگی، بی دینی، مصرف گرایی، هوس رانی، بی بندوباری و... طراحی شده است و بیشترین تقابل و تضاد را با باور مترقی مهدویت دارد؛ چه این باور مترقی که ثمرۀ تلاش همه ی انبیا و اولیای الهی و ائمه ی معصوم (ع) است؛ اهداف و مقاصدی برخلاف فرهنگ جهانی پست مدرنیسم دارد و در پی «حاکمیت جهانی اسلام و محو شرک و اختلافات بشری، حاکمیت مطلق عدالت و دادورزی، برقراری آرامش و امنیت همه جانبه، رشد پایدار اقتصادی و رفاه عمومی و رفع فقر، رشد و ترقی علوم و فنون و شکوفایی و کمال عقلانیت بشری، تکیه بر استدلال و اقناع و کسب مقبولیت و رضایت عمومی، [استفاده از] گفتمان واقعی و احتجاج با ادیان دیگر، حفظ و ارتقای کرامت انسانی و حقوق بشر دوستانه، نفی قومیت مداری و نژادپرستی، نوسازی و احیای دین بر مبنای مقتضیات جدید، [ایجاد] تحول شگرف در حوزه های ارتباطی-رسانه ای، رعایت آرمانی حقوق محیط زیست و جانداران» (اخوان کاظمی، 1386، صص113-127) است.
6 .جنبش بیداری اسلامی و بهار عربی که سال گذشته در کشور تونس آغاز شد و با سرایت به کشورهای مصر، لیبی و یمن تداوم یافت، یکی دیگر از ضروریات طرح فرهنگ مهدویت است؛ چرا که در این کشورها مردم با شعارهایی اسلامی- انقلابی از جمله الله اکبر، لا اله الا الله، ضرورت سرنگونی رژیم های دست نشاندۀ خود را سر دادند و توانستند با اتحاد، همدلی و مقاومت بلندمدت در برابر سرکوب های دژخیمان حکومتی، پادشاهان فاسد و گوش به فرمان غرب را یکی پس از دیگری از اریکه ی قدرت سرنگون نموده و سرنوشت کشور خویش را در دست گیرند که پافشاری بر اسلام و اصول آن باعث پیروزی این ملت ها شده است.
اینک بیداری اسلامی و بهار عربی در مرحله ی دوم خود قرار دارد و در کشورهای دیگری چون بحرین، عربستان، اردن و... در جریان است و لازم است در ایران با طرح و بسط فرهنگ مهدویت به صورت برگزاری همایش های ملی- منطقه ای، افزایش ارتباط با کشورهای عربی- اسلامی، افزایش حمایت مادی- معنوی از ایشان، دفاع همه جانبه از انقلابیان مسلمان در محافل داخلی و بین المللی و... زمینه ی بسط و گسترش فرهنگ مترقی مهدویت را که در پی حاکمیت سعادت و عدالت در سراسر گیتی و رهایی ملت ها از چنگ ظلم و استثمار است، به نحو مطلوبی فراهم شود.
از آنچه گذشت، چنین برمی آید که امروز شیعه ی صالح زمینه ساز ظهور مصلح، باید در حوزۀ مهدویت طرحی نو درافکند و همه ی نقشه ها و توطئه های دشمنان درونی و برونی به ویژه استعمار غربی- صهیونیستی را شناسایی و خنثی نماید؛ نقشه هایی که القاب و عناوین مختلف مانند دهکدۀ جهانی، پایان تاریخ، جهانی شدن فرهنگ، جهانی سازی لائیک و بی دینی، طرح خاورمیانه بزرگ و جدید صهیونیستی، سکولاریسم سیاسی و کثرتگرایی (پلورالیسم) فرهنگی- دینی و... که درصدد است ملت های دیگر را از درون تهی کند و با تحمیل تفکر و فرهنگ غربی- صهیونیستی، سرمایه ی مادی و معنوی ایشان را به تاراج برد.
***کاظم عظيمي : دين و ارتباطات، سال هفدهم، شمارة اول و دوم (پياپی37-38)، بهار-تابستان و پاييز-زمستان 1389، صص 141-168
درآمدی بر فرهنگ مهدويت و عناصر آن- بخش سوم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته