درآمدی بر فرهنگ مهدويت و عناصر آن- بخش چهارم
يافته های تحقيق: فرهنگ مهدويت و ارکان آن
اینک وقت آن است که با ارایه ی تعریف از فرهنگ مهدویت و معرفی ارکان و پایه های آن، به وسیله ی این باور مترقی شیعه، نظریات و دیدگاه های منحرف و مادی قدیم و جدید غربی را به مبارزه طلبیده و جامعیت دین مبین اسلام را بار دیگر به نمایش درآوریم.
فرهنگ مهدویت عبارت است از: «بیان اندیشه ها، باورها، اصول و اعتقادات مربوط به آموزه ی مهدویت، تبیین ارزش ها و بایدها و نبایدهای آن، تعیین هنجارها و الگوهای رفتاری- کرداری مرتبط با آن، تولید نمادها، نشانه ها و علائم نمادین برای توسعه و تحکیم آن، تولید آیین ها و آداب و رسوم تازه و تقویت آیین های پیشین، ایجاد ابداع و نوآوری های ارتباطی- رسانه ای در حوزۀ شبکه های انسانی حقیقی و مجازی، توسعه و بسط مهارت های مورد نیاز مانند زمینه سازی ظهور؛ انتظار سازنده؛ روش های یاری مهدی موعود (عج) و...».
در بخش بعد، مهمترین ارکان و عناصر این تعریف بر اساس اصول علمی شناخته شده فرهنگ، مورد شرح و بررسی می گیرد و ظرفیت آن در حوزه ی فرهنگ مهدویت، آزمون و سنجش می شود تا عناصر فرهنگ مهدویت برای عملی شدن و گسترش در سطح فرد و جامعه شناسایی گردد.
الف. لایه نخست فرهنگ مهدويت: مباني اعتقادی و فکری
سرچشمه هر رفتار و کرداری در انسان باور و اعتقاد اوست که بر اساس معیارهای خاص هر فرد مورد پذیرش یا رد قرار گرفته است و باعث می شود که انسان به انجام کاری مبادرت ورزد یا از انجام کاری خودداری ورزد. باور و اعتقاد است که باعث ایجاد علاقه یا نفرت در رفتارها و اعمال بشری است و اسباب پایبندی یا بی تفاوتی آدمیان را نسبت به محیط پیرامون خود فراهم می سازد. در قرآن کریم آمده است:
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً» (اسراء:34)؛ هرچند اغلب مفسران شاکله را به معنای نیت و قصد در نظر گرفته اند، اما با اندکی دقت روشن می شود که همه ی تصمیمات و اقدامات انسان بر اساس اندیشه و باوری است که در ورای نیت های وی نهفته است.
دین اسلام بهترین نظام و اصول را برای تعیین باورها و اعتقادات انسان ترسیم کرده است تا از این رهگذر جامعه بشری و اعضای آن بتوانند در حیات دنیوی و جهان واپسین، قرین سعادت و خوشبختی باشند. قرآن کریم به عنوان معجزه ی جاودان پیغمبر گرامی اسلام (ص) در زمینه شناخت، اندیشه و تفکر، آیات فراوانی دارد؛ «قرآن کریم، علاوه بر تصدیق به ارکان شناخت، یعنی معلوم، عالم، علم و معلّم، از خداوند سبحان به عنوان آفریننده ی آنها و نیز معلّم اول و بالذات و تعلیم دهنده ای که به تدبیر ربوبی خود، پیوند بین عالم و علم را تأمین می کند، یاد کرده است.» (جوادی آملی، 1378 ، صص193-194) شناخت و باور انسان در درجه ی اول اهمیت قرار دارد و لازم است همگان درباره ی شناخت از خود و جهان پیرامونی، اهتمام ورزیده تا زمینه ی مستحکمی برای بنیان فکری و عملی خود فراهم نمایند.
البته، برای نیل به شناخت صحیح لازم است که از راه های درست و اصولی به شناخت رسید که با اندکی دقت در قرآن کریم، روشن می شود.» چهار راه برای شناخت وجود دارد: 1.راه حس که برای همگان باز است؛ 2.راه عقل که خواص توان پیمودن آن را دارند؛ 3.راه تهذیب و تزکیه که برای عارفان گشاده است؛ 4.راه کتاب منیر و راه وحی که این راه مختص به انبیای الهی است.» (پیشین، صص216-215) واضح است که همه ی افراد ظرفیت استفاده از همه ی این راه ها را ندارند و به تناسب ظرفیت و شناخت خود از یک یا چند مورد بهره خواهند برد و دربارۀ افراد مختلف این راه ها متفاوت خواهد بود.
باورهای دینی- مذهبی بهترین تأثیر و کارکرد را در زندگی انسان دارند؛ «به عقیده ی کاتز، باورها و اعتقادات مذهبی ممکن است کارکردهای زیادی را در بهبود زندگی ما ایفا نماید: [مثلاً] 1 .کارکرد ابزاری در جذب پاداش ها و دوری از تنبیه ها یاری می رساند؛ 2 .کارکرد خود- دفاعی که برای اجتناب از تضادهای شخصیتی و پریشانی نقش مهمی ایفا می کند؛ 3.کارکرد شناختی در جهت نظم بخشی و همسان سازی اطلاعات پیچیده اثرگذار است و 4 .کارکرد نمایشی- ارزشی در انعکاس ارزش ها و آرمان های عمیق بی اثر نیست. اهمیت دیگر اعتقادات دینی به سبب ارتباط نزدیک آن با کنش انسانی است.» (نوابخش و پوریوسفی، 1385 ،ص89)؛ به راستی آیا معنای این کارکردها و سایر نقش هایی که در متون دینی برای دین و ارکان آن مشخص شده، جز این است که دین نباید محدود به مسجد و فرائض فردی شود و لازم است تا نقش مهم دین در جامعه مورد بازخوانی و بررسی دقیق قرار گیرد تا قافله ی بشری به اهداف و مقاصد والای مطرح در قرآن کریم نزدیک شود؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش لازم است دین و اعتقادات دینی از قلب و ذهن به قلم ها و قدم ها جاری شود. چه «آنچه که به باورهای ناب دینی و شعائر معنا می بخشد، باورهای متافیزیکی و تجربی نیست بلکه عمل و رفتار متدینان است که نقش و معنای آن را روشن می سازد و همین عمل و فعل مؤمنانه است که در واقع، مفاهیم دینی ما را تَعیُن می بخشد. مفهوم خدا، به زندگی فرد معنا می بخشد و تأثیر خود را در عمل نشان می دهد؛ حال آنکه این مفهوم برای شخص بی دین جز مفهومی بی محتوا نخواهد بود.» (Wittgenstein, 1980, p.85) پس عمل به دستورات و نواهی دین، هدف بزرگی است که فقط به وسیله ی دانش و همت میسر خواهد بود.
اما وظیفه ی سنگین شیعه قرن 21 در بخش اندیشه و باور مهدویت آن است که این باور مقدس را از هاله ی ابهام درآورد و با تشریح مبانی علمی، دینی، ایمانی، عقلی، روایی و جهانی آن زمینه قبول همگانی آن را فراهم سازد و باور مهدویت به گفتمان غالب جامعه ی شیعی– اسلامی تبدیل شود. تشریح و ترویج اندیشه، باور و نظریه ی مترقی مهدویت از وظایف حتمی شیعه ی آگاه به زمان است تا به تدریج این فرهنگ متکامل، در جامعه ی ایرانی، اسلامی و جهانی نهادینه شود. مهمترین عناوین قابل طرح و بسط در حوزه ی اندیشه و باور مهدوی، علاوه بر حاکمیت عدالت، ایمان، توحید و... که معروف
همگان است، به شرح زیر است:
«1.پاکسازی زمین از وجود ستم و ستمکاران؛
2 .إحیای دوباره اسلام و جهان شمولی آن؛
3 .دگرگونی زندگی مادی و ایجاد رفاه؛
4 .استخراج گنج های زمین و تقسیم آن بین مردم؛
5 .برخورداری امت اسلامی از نعمت ها؛
6 .دگرگونی علوم طبیعی و وسائل زندگی؛
7 .[برپایی] حکومتی بزرگتر از سلطنت سلیمان و ذوالقرنین؛
3 -راه یافتن به جهان آخرت و بهشت» (کورانی، 1382 ،صص351-375.)
ب. لایه ی دوم فرهنگ مهدويت: ارزش ها
رکن دوم فرهنگ، ارزش های آن است که بایدها و نبایدهای برخاسته از هر باور و اندیشه را روشن می سازد. یکی از بهترین تعریف هایی که درباره ی ارزش آمده، این است که «ارزش ها تصورات کلی از یک امر مطلوب و خواستنی هستند که به قلمرو تصورات ذهنی و احساسات درونی انسان تعلق دارند؛ مانند تواضع و احترام به قانون و تحصیل دانش» (رئوفت، 1375 ، ص351) ارزش ها خاستگاهی دینی- الهی دارند؛ چرا که بدون در نظر گرفتن خداوند به عنوان منبع تمام کمالات و خیرات، نمی توان برای چیزی به صورت نسبی، خیر و شر قائل شد. این امر از آنجا ناشی می شود که برخی پا را فراتر نهاده و معتقدند «ارزش شناسی یک شعبه از فلسفه است که در آن به بحث از ارزش ها و معیار و مالک ارزش ها می پردازد و دربارۀ احکام و قضاوت های ارزشی و تفاوت آنها با قضاوت ها و احکام علمی- فلسفی بحث می کند» (پیشین) طرح موضوع ارزش در فلسفه، اهمیت آن را در علوم انسانی نشان می دهد؛ چه فلسفه و الهیات به عنوان پایه های اصلی علوم انسانی، نشان از جایگاه مهم ارزش در علوم انسانی و ارتباطات انسانی فردی- اجتماعی دارد.
برای آنکه بتوان به شناخت دقیق تری از ارزش نائل شد، لازم است دربارۀ انواع ارزش نیز اندیشه نماییم. «تا آنجا که به خود ارزش ها مربوط می شود، سه گروه بزرگ از آنها در قلمرو ذهن وجود دارند: ارزش های اخلاقی، ارزش های زیبایی شناسی و ارزش های مذهبی» (بوختسکی، 1361 ،ص58) و این ارزش های مذهبی است که باعث شکل گیری سایر ارزش ها می شود و در حکم زیربناست. ارزش های زیبایی شناسی و اخلاقی نیز براساس قضاوت نهایی بین خیر و شر شکل می گیرد.
تعیین ارزش برای انجام هر کاری ضروری است و بدون توجه به ارزش ها و شناخت چارچوب اساسی آن، سیاست گذاری راه مشخصی را در پیش نخواهد گرفت و وقت و سرمایه های مادی و انسانی به هدر خواهد رفت. در «فرآیند سیاست گذاری، ارزش ها اولویت انتخاب ها را رقم می زند و سیاست انتخاب شده در تعامل با ساخت ارزشی و فرهنگی جامعه قرار می گیرد.» (ابراهیمبای سلامی، 1385 ،ص216) حتی در ارتباطات فردی، این ارزش ها و تصورات نیک و بد افراد است که الگوی رفتاری آنها را تعیین می کند و باعث شکل گیری شخصیت آنها در خانواده و جامعه می شود. برای آنکه فرهنگ مهدویت در جامعه ایرانی- اسلامی حاکم شود، لازم است که ارزش های این فرهنگ مورد طرح و بررسی دوباره قرار گیرد. ارزش های موجود در فرهنگ مهدویت شامل موارد زیر است:
«1.ارتباط معنوی با امام عصر(عج)؛
2 .رعایت اخلاص در عمل و پیراستن نیت؛
3 .دشمن شناسی و دوست شناسی؛
4 .توجه به دیدگاه ها و نظرهای مراجع عظام تقلید؛
5 .زدودن مطالب ضعیف و باورهای نادرست؛
6 .توجه به کارکردهای مجالس و مراسم مهدوی؛
6 .گشودن زوایای جدید در طرح مباحث مهدوی؛
7 .پرهیز از تعیین وقت برای ظهور؛
3 .پرهیز از طرح مطالب سست و بی اساس» (شفیعی سروستانی، 1384،336-355صص)
ج. لایه ی سوم فرهنگ مهدويت: هنجارها و رفتارها
هنجار شاخص ترین عنصر فرهنگی است که در انسان و رفتار وی جلوه گر می شود و همه ی عناصر و ارکان فرهنگ شامل باور، ارزش و نماد وسیله است که هنجارها و رفتارهای فرد و جامعه را به سوی تعالی و تکامل سوق دهد و به نظر می رسد که اگر اینگونه نباشد، فرهنگ دچار پوچی خواهد شد؛ و هیچ گونه نتیجه و تأثیر عینی و قابل توجهی عرضه نخواهد نمود.
برای رسیدن به درک صحیح از هنجارها بهتر است که ابتدا به تعریف دقیق آن بپردازیم، به نظر گیرتز ، «هنجارها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار می رود آنها را رعایت کنند و هنجارها نشان دهنده بایدها و نبایدها در زندگی اجتماعی هستند.» (گیرتز، 1973 ،ص36)
در نظر التمن «هنجار آن قاعده رفتار یا خصوصیتی است که اکثریت اعضای جامعه یا یک گروه به آن عمل می کنند یا می پذیرند و عدم پیروی از آن مجازات و توبیخ [غالبا غیررسمی] را در پی دارد.» (التمن، 1971 ،ص43.)
این دو تعریف بیانگر آن است که ستون اصلی شکل گیری هنجارها، معطوف به جامعه است؛ زیرا در ارتباط افراد با یکدیگر، این هنجارها معنا می یابند یا معنای خود را از دست می دهند.
هنجارها در جامعه ی انسانی تأثیرات زیادی دارند و همانند اتاق کنترل جامعه عمل می کنند؛ زیرا «هنجار در جامعه به تنظیم روابط اجتماعی و ایجاد نظم اجتماعی می انجامد؛ مانند هنجار مربوط به عبادت و ازدواج. در مدرسه نیز می توان هنجارهایی مانند رعایت نظم، درس خواندن، احترام به معلم و غیبت نکردن را نام برد» (کلدی و رسولی، 1380 ،ص263 ) جایگاه هنجارها در جامعه، مانند جایگاه قانون اساسی در ادارات و دستگاه های حکومتی است که این امر اهمیت و نقش مهم و اثرگذار هنجارها در جامعه را خاطر نشان می سازد.
هنجارها با توجه به معیارها، انواع و میزان پیروی، دارای انواع گوناگونی هستند؛ علت این موضوع آن است که «هنجارها براساس میزان آگاهی مردم [عادات، آداب و رسوم و قوانین رایج آنان]، میزان درونی شدن، مدت زمان پایداری، تعداد افراد پیروی کننده، میزان الزامی بودن و نیز میزان رسمی یا غیررسمی بودن قابل تشخیص هستند. از سوی دیگر هنجارها براساس حیطه هایی چون سیاست، اقتصاد، حقوق و زندگی اجتماعی قابل تقسیم می باشند. پیروی از هنجارها به علل فشار هنجاری، ترس و نگرانی از مجازات و احساس بی عدالتی نسبی یا محرومیت نسبی است.» (پیشین، ص265) هنجار دارای ظرایف و پیچیدگی های ویژه خود است که لازم است در هر حیطه، مورد دقت و موشکافی قرار گیرد.
هنجار زمانی می تواند تأثیر، تداوم و وضوح داشته باشد که درونی شده باشد؛ یعنی افراد جامعه به صورت خودجوش آن را انجام دهند، بدون اینکه عامل خارجی مستقیمی در این حرکت خودجوش نقش داشته باشد. «البته درونی شدن هنجارها نیازمند عناصری دارای ویژگی های مشخص است که عبارت اند از:
الف. ویژگی های گروه جامعه پذیرکننده، مانند ساخت اجتماعی- نوع مواضع آنها و میزان نظارت اجتماعی.
ب. ویژگی ای مربوط به جامعه پذیر ساختن، مانند: دوره ی زمانی آن.
ج. ویژگی های مربوط به هنجار، مانند میزان وضوح؛ میزان گرانباری[پیچیدگی]؛ میزان هماهنگی با هنجارها[ی دیگر].
د. ویژگی های مربوط به جامعه پذیرشونده، مانند ساختار روانی فرد؛ نیازهای فرد؛ سن فرد» (صدیق اورعی، 1374 ،ص8 .) مناسب است که این عوامل مورد توجه همه ی دانشمندان و پژوهشگران فرهنگ دینی قرار گیرد تا براساس آن بتوانند برای فرهنگ سازی دینی و به ویژه هنجارسازی دینی اقدام نمایند.
با توجه به باور مهدویت و ارزش های آن، مهمترین هنجارهای مورد نیاز جامعه ی شیعی- اسلامی برای ترویج و تعمیق فرهنگ مترقی مهدویت به شرح زیر است:
1 .زمینه سازی علمی- معرفتی برای ظهور؛
2 .زمینه سازی فلسفی- کلامی برای ظهور؛
3 .زمینه سازی دینی- عقیدتی برای ظهور؛
4 .زمینه سازی سیاسی- اجتماعی برای ظهور؛
5 .زمینه سازی اقتصادی برای ظهور؛
6 .زمینه سازی آموزشی- پژوهشی برای ظهور؛
7 .زمینه سازی فرهنگی- هنری برای ظهور؛
3 .زمینه سازی رسانه ای- ارتباطی برای ظهور؛
2 .زمینه سازی ادبی برای ظهور؛
11 .زمینه سازی بین المللی برای ظهور.
***کاظم عظيمي : دين و ارتباطات، سال هفدهم، شمارة اول و دوم (پياپي37-38)، بهار-تابستان و پاييز-زمستان 1389، صص 141-168