د. لایه ی چهارم فرهنگ مهدويت: نمادها، نشانه ها و نمادها
در مکتب اسلام، انسان و سرنوشت او به دنیا و امور مادی محدود نمی شود و در پس این زندگی گذرا، جهانی ابدی است که هدف اصلی دعوت پیامبران و ائمه معصوم(ع) است. این مسئله بارها در قرآن کریم به عنوان منشور ابدی دین اسلام و معجزه جاودان الهی، یادآوری شده است. انسان برای رسیدن به غایت وجودی خود به نماد و نشانه نیازمند است؛ چه «انسان نمادپرداز است و همه ی فعالیت هایش نمادی است.» (الیاده، 1367 ،ص10) و بدینوسیله، تلاش دارد تا میان واقعیت موجود و حقایق شناخته شده توسط خود به وسیله ی نمادها و نشانه ها رابطه مستحکمی ایجاد نماید. جهان هستی سرشار از نماد و نشانه است، به طوری که می توان گفت: «جهان از طریق نمادها حرف می زند و خود را می نمایاند.» (پیشین، ص9) دربارۀ تعریف نماد، دیدگاه های مختلفی ارائه شده است که از نشانه تا استعاره را در بر می گیرد و گستره ای مادی- معنوی دارد.
اما بهترین تعریفی که درباره نماد (سمبل) آمده است، این است که «نماد (سمبل) عبارت است از یک اصطلاح، یک نام و یا حتی تصویری که ممکن است نماینده چیز مأنوسی در زندگی روزانه باشد و بااین حال، علاوه بر معنی آشکار و معمول خود، معنای تلویحی به ویژه نیز داشته باشد» (یونگ و دیگران، 1352، صص23-24)
نشانه یا نماینده بودن مهمترین اصلی است که در این تعریف وجود دارد که جایگاه مهم و ظرفیت بالای آن را برای استفاده در جنبه های فرهنگی- معرفتی زندگی بشری نشان می دهد.
نماد وسیله ای برای انتقال دین، فرهنگ و دانش است که البته نیاز به واکاوی و ژرف نگری دارد؛ زیرا وضوح و روشنی آن به دلیل هویت مبهم کمرنگ است و نیاز به دقت و تعمیق دارد؛ «نماد از هر نوع (بصری، کلامی و مکتوب) که باشد، داستان عقاید گذشتگان را دربارۀ خویشتن، هستی و ارتباط بین آنها باز می گوید.» (جودی نعمتی، 83، ص12)؛ این نکته بیانگر چگونگی پیوند نماد و دین است.
دین و آموزه های آن بالاترین ظرفیت را برای استفاده و کاربرد نماد دارد؛ اصول و فروع دین مبین اسلام، ظرفیتی بال در هدایت و سعادت دنیوی و اخروی جهان بشری را داراست و چه زیباست همه ظرفیت های نماد برای بسط و تعمیق آن مورد استفاده قرار گیرد؛ چه «نماد دینی، وضعیتی انسانی را به زبان کیهانی ترجمه می کند و برعکس؛ نماد دینی همبستگی میان ساختارهای هستی انسان و ساختارهای کیهانی را نشان می دهد؛ [زیرا] انسان در جهان تنها نیست و در پرتو نماد با جهان آشنا می شود و راهی بدان می یابد.» (الیاده، 1367 ،ص12) و تأثیر آن را در اعماق جان و دل خود درمی یابد.
رابطه ی انسان و جهان، رابطه ای متقابل است که اندکی توجه در فرهنگ جهانی کافی است تا روشن شود که «در جهانی که نمادهای فرهنگ بشری چنین اهمیتی پیدا کرده است، شایسته است که این مقوله در تحقیقات و مطالعات اسلامی [و شیعی] نیز محل توجه قرار گیرد و محققان و دانشمندان نمادهای اسلامی را که با فطرت انسان همخوان است، به جامعه ی جهانی معرفی و عرضه کنند.» (جودی نعمتی، 1378، ص16) تا عرصه ی فرهنگ، ادب و هنر جهانی از نمادهای اسلامی- الهی لبریز شود. مهمترین و بهترین زمینه ی اسلامی- شیعی برای نمادپردازی در سطح ملی و جهانی، نظریه ی مترقی مهدویت است که اینک در نبرد با مکاتب جهانی سازی، دهکده جهانی، پایان تاریخ، جنگ آرماگدون و... زمینه مناسبی برای طرح و بسط آن فراهم شده است و این موضوع وظیفه سنگینی را بر عهده محققان و پژوهشگران دینی می گذارد که با بررسی زمینه های مختلف فرهنگی، ادبی، هنری، دینی، فلسفی و... نمادها، نشانه ها و نمادهای مورد نیاز را به جامعه ی تشنه بشری تقدیم کنند و زمینه ی تحقق وعده های تخلف ناپذیر الهی را در سراسر گیتی فراهم سازند.
با توجه به باور مهدویت، ارزش ها و هنجارهای آن، مهمترین نمادها، آیین ها و مهارت های قابل توجه در جامعه ی شیعی-اسلامی برای ترویج و تعمیق فرهنگ مترقی مهدویت به شرح زیر است:
- تولید آثار ادبی و برگزاری همایش های ادبی در موضوع مهدویت، انتظار و زمینه سازی؛
- برگزاری همایش های ملی- بین المللی در موضوع مهدویت، انتظار و زمینه سازی؛
- تولید فیلم های تلویزیونی- سینمایی در موضوع مهدویت، انتظار و زمینه سازی؛
- راه اندازی پایگاه های اینترنتی در موضوع مهدویت، انتظار و زمینه سازی؛
- تولید نماد، پرچم و سرود در موضوع انتظار و زمینه سازی؛
- برگزاری مراسم، آیین ها و آداب و رسوم مناسب با انتظار و زمینه سازی؛
- برگزاری دوره های مهارتی- آموزشی متناسب با انتظار و زمینه سازی؛
- راه اندازی کرسی های نظریه پردازی و آزاداندیشی در موضوع انتظار و زمینه سازی؛
- تأسیس روزنامه و مجله در موضوع انتظار و زمینه سازی؛
- افشای نقشه ی دنیای غرب و صهیونیسم بین الملل برای مصادره ی مهدویت و منجی؛
- تشکیل جمعیت ها و سازمان های مردمی زمینه ساز ظهور؛
- «تشکیل جمعیت زمینه سازان ظهور حضرت مهدی (عج)» (عظیمی، 1390)
جمع بندی
در جامعه ی شیعی- اسلامی امروز، طرح و بسط «فرهنگ مهدویت» ضروری است؛ چه قابلیت های این اعتقاد و باور متعالی شیعه، گسترده است و شایسته است این نظریه به دور از تعیین وقت برای ظهور، مورد توجه علما و دانشمندان قرار گیرد. تلاش گسترده مکاتب منحرف غربی مانند جهانی سازی، پایان تاریخ و غیره این شبهه را برای شیعه صالح منتظر ظهور مصلح ایجاد می کند که حقانیت و ظرفیت بالای باور مهدویت مورد مصادره این مکتب های الحادی قرار گرفته است و باید با تلاش و پژوهش دانشمندان شیعه، ظرفیت ها، اصالت، جامعیت و برتری این باور الهی- شیعی بر همه ی مکاتب و نظریه های منحرف شرقی و غربی مورد بررسی، شرح و بسط قرار گیرد و زمینه ی حرکت جامعه ی بشری به سوی قله های ایمان، تکامل، برابری و... فراهم شود.
باری فرهنگ مهدویت به سان اقیانوسی ژرف است که هر موج آن دارای مراوریدهایی بس گرانبهاست که صید این گوهرهای ارزشمند نیاز به ایمان، مهارت و شناخت دارد تا خس و خاشاک ناشی از تبلیغات منفی گفتمان غرب، چشمان شیعه ی تیزبین را تار نسازد و با درایت در پی تقدیم بهترین هدایای آن به دنیای خسته از ظلم و کفر باشد؛ زیرا به نظر می رسد برای درک وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) گریزی از طرح و بسط فرهنگ مهدویت نیست و بدون زمینه سازی فرهنگی یا حاکمیت فرهنگ مهدویت، انتظار ظهور مبارک حضرتش ناممکن می نماید.
به نظر می رسد برای آنکه فرهنگ مهدویت- به دور از تعیین وقت برای ظهور- به فرهنگ غالب جامعه ایرانی- اسلامی حاضر تبدیل شود، اقدامات زیر ضروری است:
الف. شرح و تفسیر باورها و اصول حاکم بر آموزه ی مهدویت؛
ب. کشف و بیان ارزش های موجود در آموزه ی مهدویت؛
ج. تعیین و ترویج هنجارها و رفتارهای مورد نیاز برای تعمیق آموزه ی مهدویت؛
د. تولید نمادها و نشانه های مناسب با آموزه ی مهدویت؛
هـ. ابداع آیین ها و آداب و رسوم مناسب با آموزه ی مهدویت؛
و. تولید فناوری ها، مهارت ها و نرم افزارهای مناسب با آموزه ی مهدویت.
البته برای اینکه فرهنگ مهدویت به صورت جامع و مانع در گفتمان غالب جامعه ی شیعی ریشه دواند، در گام نخست لازم است که باور مهدویت به صورت علمی و دقیق در قالب اصول چهارگانه فرهنگ (اندیشه، ارزش، هنجار و نماد)- که در این مقاله بدان اشاره شد- مورد شرح و بسط قرار گیرد تا همه ی زوایای پنهان آن برای عملیاتی شدن، هویدا شود و در مرحله ی بعد بهتر است که یک سازمان تخصصی فرهنگی، اجرای دستاوردهای نظری را بر عهده گیرد و بر اجرای آن نظارت نماید تا همه ی اهداف مورد نظر در زمینه سازی فرهنگی برای ظهور یار غایب از نظر فراهم آید و همه ی آحاد بشر شاهد ظهور حجت خداوند در میان مردم و حکومت ایمان، عدالت و برادری باشند.
این مقاله گامی کوچک برای حرکت به سوی زمینه سازی فرهنگی و جامعه زمینه ساز ظهور مهدی موعود (عج)، و امید است که این موضوع توسط دوستان و مشتاقان حضرتش مورد عنایت قرار گیرد و نظرها و انتقادات خود را به نویسنده منعکس نمایند.
منابع
قرآن کریم.
آشوری، د. (1381)، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، چاپ دوم، تهران: مؤسسه نشر آگه.
ابراهیمبای سالمی، غ. (1385) ،«فرهنگ و سیاستگذاری در ایران»، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 5 .
اخوان کاظمی، ب. (1386)، نگرش هایی نو به آموزه مهدویت، چاپ اول، قم: مؤسسه آینده روشن.
الیاده، م. (1367)، «ملاحظه هایی پیرامون نمادپردازی دینی»، ترجمه مدیا کاوشگر، مجله کیهان فرهنگی، سال پنجم، شماره 49 .
بنی فاطمه، ح. (1379)، «تحلیل جامعه شناختی تهاجم فرهنگی»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تبریز، شماره 174.
بوختستگی، ی. (1361)، مقدمه ای بر فلسفه، ترجمه محمدرضا باطنی، تهران: انتشارات نو. نقل در جعفری، م.
پژوهنده، م. (1374)، «مفهوم فرهنگ از دیدگاه متفکران»، مجله اندیشه حوزه، شماره 2 .
جعفری، م. (1385)، ارزش ها و ضد ارزش ها»، مجله فرهنگ اصفهان، شماره 32 .
جودی نعمتی، ا. (1378)، «نماد و نگرش نمادین به هستی»، مجله ندای صادق، سال چهارم، شماره 13 .
جوادی آملی، ع. (1378)، معرفت شناسی در قرآن کریم، چاپ اول، قم: مرکز نشر اسراء.
چوپانی، ی. (1388)، «پدیده جهانی شدن فرهنگ ها»، فصلنامه سیاست، دوره 39 ،شماره3 .
حموئی جوینى، ابراهیم بن محمد (1357)، فرائد السمطین، تهران: مؤسسه محمودی.
دهشیری، م.(1388)، «رسانه و فرهنگسازی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره دوم، ش 3 .
رئوفت، ر. (1375)، «راه نیافتن باورها و ارزش ها به حوزه کنش ها و هنجارها»، مجله نقد و نظر، سال سوم، شماره ششم.
شفیعی سروستانی، ابراهیم (1384)، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی موعود عصر (عج)..
شفیعی سروستانی، اسماعیل (1383)، پیشگویی ها و آخرالزمان، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی موعود عصر(عج).
شورورزی، ع. (1384)، «نحوه شکل گیری فرهنگ عمومی و رفتار فرهنگی»، فصلنامه پژوهشی اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 13 و 14 .
شیخ صدوق (ابن بابویه)، محمد بن على (1378)، کمال الدین وتمام النعمه، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
صادقی، م. (1378)، جایگاه دین در سلامت روانی، تهران: انتشارات طریق کمال. نقل در نوابخش، م.
صدیق اورعی، غ. (1374)، «جزوه مبانی جامعه شناسی»، دانشگاه فردوسی مشهد.
طبیبی، ح. (1352)، «مفهوم فرهنگ و انتقادات آن»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، دوره اول (شماره 9.)
عباسی، خ. و ایمان، م. (1386)، «تبیین جامعه شناختی گرایش نوجوانان به فرهنگ غربی»، مجله جوانان و مناسبات نسلی، شماره اول.
عظیمی، کاظم (1390)، ضرورت تشکیل جمعیت زمینه سازان ظهور مهدی موعود(عج) و کارکردهای آن»، ارائه شده در هفتمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، تهران، سالن اجلاس سران، تیر.
عمید، ح. (1379)، فرهنگ فارسی عمید، چاپ 16، تهران: انتشارات امیرکبیر.
غباری بناب، ب. و همکاران (1384)، «ساخت مقیاس تجربه معنوی دانشجویان»، مجله روانشناسی، سال نهم، شماره 3 .
کلدی، ع. و رسولی، م. (1380)، «بررسی عوامل مؤثر بر میزان رعایت هنجارها توسط دانش آموزان در محیط های آموزشی»، مجله روانشناسی، شماره 19 .
کورانی، ع. (1382)، عصر ظهور، چاپ هفتم، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل (امیرکبیر).
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1370)، بحار الأنوار، تهران، انتشارات کتابچی.
نعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفر (1385ق)، الغیبه، قم: مکتبه بصیرتی.
نوابخش م. و پوریوسفی، ح. (1385)، «نقش دین و باورهای مذهبی در سلامت روان»، مجله پژوهش دینی، شماره 14.
یونگ، ک. (1382)، روانشناسی و دین، ترجمه فؤاد روحانی، چاپ سوم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. نقل در نوابخش، م.
یونگ، ک. و دیگران (1382)، انسان و سمبول هایش، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، نقل در جودی نعمتی، ا.
Hayness, J. (1998), Religion Globalization and political culture in the third word, London: Guild hall university.
Giddens, A. (1990), The consequence of Modernity, Oxford, Basil Blackwell.
Greetz, C. (1973), The interrex pretention of culture, New York, Prinston University Press.
Lautmann, R. (1971), Wert and norm, Begr ffsanaly sen fueride soziologie, Okladen, Westdeutsc her, Verlag.
Wittgenstein, L. (1980), Culture and value, Oxford, Blackwell.
***کاظم عظيمي : دين و ارتباطات، سال هفدهم، شمارة اول و دوم (پياپي37-38)، بهار-تابستان و پاييز-زمستان 1389، صص 141-168