ياوران مهدي (ع)- بخش اول
از مهم ترين شرايط ظهور امام عصر(ع) تربيت ياران جان بر كف و مجاهدي است كه در كشاكش فتنه ها و حوادث ظهور به ياري امام بشتابند و فرماندهان سپاه حضرتش باشند. شناخت اين ياران و ويژگي هاي شخصيتي شان موضوعي است كه در مقالة حاضر، مورد توجه قرار گرفته است.
1. ايمان و اعتقاد ياوران مهدي (ع)
ايمان، از مهم ترين سرمايه هاي انسان خداجوست. پايداري، رشادت و فداكاري مؤمن ريشه در ايمان حقيقي وي دارد. ياران راستين مهدي از مؤمناني هستند كه ايمانشان آنها را به مرحله اي رسانده كه هرگونه شك و شبهه اي را از دلشان زدوده است.[1] همان كساني كه به نقل از روايت هاي بزرگان دين، ترنم روح بخش تلاوت قرآن و مناجات شبانه آنان، همچون صداي زنبوران عسل در هم مي پيچيد و از شب تا صبح به راز و نياز با خداي خويش مشغولند.[2]
(آنان كساني هستند كه) خدا را با بصيرت درون شناخته اند و ايمان به خدا در اعماق جانشان نفوذ كرده است. در راه تقويت ايمان و اجراي دستورهاي الهي از هيچ چيز هراس ندارند و از نكوهش هيچ سرزنشكننده اي بيم به دل راه نمي دهند. اينان مصداق اين آيه قرآني هستند كه:
«به زودي خداوند قومي كه آنها را دوست مي دارد و آنها (نيز) او را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و بر كافران سرافراز و مقتدرند، به نصرت اسلام برمي انگيزد.[3]
مؤمنان واقعي، كساني هستند كه تنها به خدا عشق مي ورزند و جز به خشنودي او نمي انديشند «يحبّهم و يحبّونه»، در برابر برادران ديني شان فروتن هستند «أذلّةً علي المؤمنين»، با كافران ستمگر و كج انديش، سرسخت، خشن و در برابرشان سرافرازند «أعزّةً علي الكافرين»، براي بسط عدل و اجراي فرمان هاي الهي همواره در حال جهاد في سبيل الله هستند «يجاهدون في سبيل الله» و در جهت نابودي كافران و برچيدن بساط ستمگران، كوشا و از هيچ ملامتي پروا ندارند «و لا يخافون لومة لائمٍ»
همة اين ويژگي ها در انسان مؤمن، از اعتقاد حقيقي او به خدا و ايمان به مقصد اصلي نشأت گرفته است. آنان به چنان شهامتي رسيده اند كه از شكستن سنت هاي غلط و مخالفت و ايستادگي در مقابل باورهاي نادرست محیط و هجوم افكار عوامانه و محافظه كاران منحرف هيچ گونه ترديدي به خود راه نمي دهند. آري بدست آوردن چنين موفقيتي افزون بر كوشش خود فرد، به سبب فضل خداوند است كه به هر كس بخواهد و شايسته ببيند، عطا مي كند «ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء».
2. عبادت ياران مهدي (ع)
آنان پارسيان شب اند كه تا بامدادان به ذكر و راز و نياز و قيام و قعودند. آتش عشق به معشوق و معرفت به ذات باري تعالي، خواب را از ديدگان آنان ربوده است:
جز خم ابروي يارم، هيچ محرابي ندارم جز غم هجران رويش من تب و تابي ندارم
گفتم اندر خواب بينم چهرة چون آفتابش گفتم اندر خواب بينم چهرة چون آفتابش
سر نهم بر خاك كويش، جان دهم در ياد رويش سر چه باشد، جان چه باشد، چيز نايابي ندارم[4]
مرداني كه شب هنگام زمزمة تلاوت قرآن و ذكر مناجاتشان، همچون صداي زنبوران عسل در هم بپيچد و هيبت الهي، آنان را به قيام وا دارد و بامدادان سوار بر مركب ها شوند، آنان راهبان شب اند و شيران روز.[5]
اين ها همه، حاصل ايمان نهفته در قلب آنان است و هر چه درجة ايمان آنها بالا رود، اينگونه اعمال نيز در زندگي شان فزوني خواهد يافت و هيچ مانعي بر سر راه آنان نخواهد ماند. جهاد و كوشش، نه تنها آنها را از عبادت و راز و نياز به درگاه الهي باز نمي دارد، بلكه سبب مي شود تا حلاوت ايمان را بيشتر بچشند و همة كارها و رفتارهاي خود را جلوة الهي دهند كه چه رنگي بهتر از رنگ الهي!
«صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون» رنگ الهي و چه رنگي نيكوتر از رنگ الهي؛ و ما او را پرستش ميكنيم. [6]
3. ياران مهدي (ع) آمران به معروف و ناهيان از منكر
رسالت حضرت مهدي (ع) و ياران با وفايش، احياي دين خدا و اتمام رسالت انبيا و اوليا و اصلاح زمين از بدعت ها و ظلم هايي است كه ظالمان و فاسدان بر زمينيان تحميل كرده اند. منتظران حقيقي مهدي مي خواهند نقاب تزوير را از چهرة مزوّران بركشند و رسالتشان را در برپايي قسط و عدل مي دانند: «يملأ الأرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.» [7]
سيرة رسول گرامي اسلام و امامان معصوم (ع) مبتني بر امر به معروف و نهي از منكر بود و از بدو دوران كودكي تا واپسين لحظه هاي حيات، همواره بر آن اساس رفتار كرده اند.
يعقوب سراح خدمت امام صادق (ع) ميرسد، درحاليكه حضرت در كنار گهوارة فرزندش حضرت موسي بن جعفر ايستاده بود و با او سخن مي گفت. يعقوب مي گويد من نشستم تا امام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد، پس برخاستم. امام صادق (ع) به من فرمود: «نزديك سرورت بيا و او را سلام گوي». من نزديك گهواره رفتم و به كودك سلام كردم. امام موسي بن جعفر (ع) از درون گهواره با زباني فصيح و گويا، سلام را پاسخ گفت و فرمود:
برو و آن نام را كه ديروز بر دخترت نهاده اي، تغيیر ده، زيرا آن اسم را خدا دشمن مي دارد.
آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «به دستور فرزندم عمل كن تا هدايت يابي». من نيز به دستور آن حضرت عمل كردم و نام دختر يك روزه ام را تغيير دادم. [8]
بنابراين، يكي از صفت هاي برجستة ياران حجّت، امر به معروف و نهي از منكر است. امام صادق (ع) در تفسير آية:
الّذين إن مكّنّاهم في الأرض أقاموا الصّلوة و اتوالزّكوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور.
مي فرمايد: براي آل محمد (ع)، مهدي و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آنها درآورد و دين را آشكار سازد و خداوند متعال به وسيلة او و يارانش بدعت ها و باطل را از بين مي برد، همچنانكه سفيهان، حق را بميرانند تا جايي كه اثري از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهي و از منكر خواهند كرد و عاقبت كارها به دست خداست.[9]
ادامه دارد . . .
پی نوشت:
1- محدث قمي سفينه البحار ص 32
2- محمدباقر مجلس بحارالانوار ج 52 ص 308
3-مائده: 54
4-ديوان امام خميني ص 149
5 ـ بحارالانوار ج 52 ص 308
6 ـ بقره: 138
7-همان ج 48 ص 19 ج 24
9 ـ علامه بحراني مدينه المعاجز ج 6 ص 224
10 ـ علامه بحراني . الحجه فيما نزل في القائم الحجه ص 143
نویسنده: سید حسین اسحاقی
ماهنامه موعود، ش 86، ص 29