از مهم ترین ژانرهای سینمای آخرالزمانی، «ژانر پسا آخرالزمان» است. سینمای پسا آخرالزمان، به ماجراهای بعد از وقوع آخرالزمان می پردازد.
آخرالزمانی که همه چیز را نابود کرده است (بر اثر هر کدام از آن عواملی که ممکن است حیات و زندگی در زمین را برای همیشه، نابود کند) و حالا چند یا تعدادی بازمانده، نجات پیدا کرده اند و در حال یافتن یک سرنوشت جدید هستند. (همچون فیلم های من یک افسانه هستم، فرزند انسان یا راه) در این سینما، معمولاً بازماندگان در حال یافتن یک سرزمین جدید، یک راه جدید، یک تصمیم جدید و یا حداقل انتخاب یک زوج جدید هستند. در این ژانر، معمولاً یافتن امید به آینده یا فردا، پایان قراردادی این ژانر به حساب می آید.
جدیدترین اثر ژانر پسا آخرالزمانی که در اسکار سال 2016 یکی از آثار مهم به حساب می آمد و نامزد رشته بهترین فیلم سال هم بود، «جاده خشم» نام داشت.
جاده های خشم، تازه ترین اثر جورج میلر استرالیایی است که ماجرای دوباره ای از آخرالزمان مد مکس را روایت می کند. جاده های خشم، چهارمین قسمت از این سری به حساب می آید که البته دیگر مل گیبسون در آن حضور ندارد و جای خودش را به ستاره این روزهای سینمای هالیوود، یعنی تام هاردی داده است. پیش تولید مد مکس جدید که از سال 1997 آغاز شد و تا 2013 به طول انجامید، یکی از سنگین ترین پروژه های جورج میلر به حساب می آید. هرچند نامزدی در 10 رشته در اسکار 2016 موفقیت بزرگی برای این فیلم به حساب می آمد و باعث شد که در رشته های فنی، برنده این جایزه نیز باشد.
جاده های خشم، به جهان آخرالزمانی وحشتناک می پردازد که یکی از موضوعات مهم کره زمین را محور خود قرار داده است؛ یعنی بحران آب.
آب در این آخرالزمان، کمتر و کمتر شده است و حالا هرکسی که این جریان آب را کنترل کند، دیگران را کنترل کرده است. موجوداتی شیطانی و اهریمنی که تحت تأثیر ادیان شمال اروپا، راگناروگ، والهالا و. . .هستند، این قسمت را کنترل می کنند. کسانی که آرزوی بازگشت به والهالا توسط والکیری ها را دارند. به همین دلیل از سایر انسان ها یا به عنوان کیسه خون استفاده می کنند یا به عنوان برده برای کارکردن. در همین نقطه ، قهرمان ماجرا از راه می رسد. قهرمانی که ناخواسته درگیر ماجرای فرار چند زن از دست این موجودات شیطانی می شود و از این جا به بعد، یک فیلم در ژانر جاده ای نیز به ژانر پسا آخر الزمان اضافه می شود.
تا انتهای فیلم، ماجرای هیجان برانگیز، ترسناک و سرشار از جلوه های بصری فوق العاده ای، در انتظار است که در نهایت به امید به آینده ختم می شود. موجودات شیطانی، شکست می خورند، و منابع آب در اختیار کسانی قرار می گیرد که حالا قرار است یک تمدن جدید را در زمین، آغاز کنند.
مد مکس جدید با بودجه ای معادل 150 میلیون دلار ساخته شده است و در گیشه امریکای شمالی، به حدود دو برابر این مبلغ در فروش، دست پیدا کرده است. برخلاف سایر آثار آخر الزمانی و اکشن، مد مکس یا همان جاده های خشم با بهترین نقدهای ممکن، روبرو شده که حتی آن را به عنوان یکی از بهترین آثار تاریخ سینما در ژانر اکشن ارتقا داده است. با این حال مد مکس به لطف جلوه های بصری خیره کننده اش، یک نکته بسیار مهم دارد. همان نکنه ای که هالیوود مدت هاست سعی در القای آن به مخاطب خود دارد. اکثر رویکردهای این سینما، از آخرالزمان به پسا آخرالزمان، میل پیدا کرده و این شاید به دلیل توجه بیشتر جهان، به وقایع بعد از آخرالزمان یا ظهور است.
وقایع بعد از آخرالزمان در تصویر هالیوود، سخت، سنگین و ترسناک است. بعد از آخرالزمان، زمان بازگشت نیروهای شرور و اهریمنی است که کنترل همه چیز را در دست خواهد گرفت و دیگر فرصتی برای کسی باقی نخواهد ماند.
با گرفتن تأثیر از فضای سرد و تاریک شمال اروپا در مورد آخرالزمان، آخرالزمان هالیوودی جاده های خشم، سرشار از تنهایی، انزوا، شکست و بدبختی است. شاید در انتهای مسیر، نیم سویی از یک امید باقی مانده باشد، اما برای رسیدن به آن هم هیچ تضمینی وجود ندارد. این وقایع بعد از آخرالزمان، شاکله اصلی این تصویر را به مخاطب، منتقل خواهد کرد. مخاطبی که در میان انفجار جلوه های بصری خارق العاده، به صورت نا خودآگاه، تحت تأثیر این دیدگاه قرار خواهد گرفت.
دنیای بعد از آخرالزمان در تفکر غربی، تضاد بسیاری با دیدگاه اسلامی در این باره دارد. هر چقدر که آینده و بعد از آخرالزمان در فضای اسلامی، محبت آمیز و صلح گونه است، اما در تفکر غربی، آینده و بعد از آخرالزمان، ثمری به جز بلا ندارد. شاید به همین دلیل است که در تفکر غربی، هم لذت ها و هم امکانات باید تا قبل از رسیدن آخرالزمان، مهیا باشد و انسان ها تا می تواند خودش را در مادیات غرق کند، چون بعد از آن، فقط جنگ است و تاریکی و تباهی . . . .