ياوران مهدي (ع)- بخش دوم
4. ولايت مداري اصحاب مهدي (ع)
امامت و رهبري، از اركان دين اسلام و محور و اساس همة كارها، اعم از عبادي و غيرعبادي است. حضرت علي (ع) در اين باره مي فرمايد:
و اوـ ابوبكرـ خوب مي دانست من در گردش حكومت اسلامي، همچون محور سنگ هاي آسيابم ـ كه بدون آن آسياب نمي چرخد. [10]
همة اعمال فردي و اجتماعي مردم بايد تحت تأثير امامت باشد. از اين رو، ايمان به رهبري، زمينه ساز رستگاري مسلمانان است. مسلمانان صدر اسلام با ايمان و اطاعت از رهبري و پيامبر، در مدتي كم از حضيض ذلت به اوج عزت رسيدند، زيرا به فرمان خدا به آنچه پيامبر مي فرمود، گردن مي نهادند:
و ما آتاكم الرّسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا.[حشر: 7]
بعد از رسول خدا (ع)، پيروان آن حضرت همان عقيده و ايمان را به ائمه اطهار (ع) داشته اند و ياران حجت (ع) نيز بيش از همه به امام زمان (ع) ارادت دارند كه اين عشق و ايمان، از وجود آن حضرت سرچشمه مي گيرد.
«آنان براي تبرك، دست خويش را به زين اسب امام مي كشند و بدين سان تبرك مي جويند.
انسان خداجو به واسطة عشق به امام، سر از پا نمي شناسد، براي اطاعت و اجراي فرمان هاي او شب و روز او را نمي شناسد و در راه فرمانبرداري او مطيع تر از يك كنيز نسبت به مولايش است و در هنگام بروز خطر، براي دفاع از وجود او جانش را فدا مي كند.»[12]
كيست كاشفتة آن زلف چليپا نشود
ديده اي نيست كه بيند تو و شيدا نشود
ناز كن ناز كه دل ها همه در بند تواند
غمزه كن غمزه كه دلبر چو تو پيدا نشود
سر به خاك سر كوي تو نهد جان از دست
جان چه باشد كه فداي رخ زيبا نشود [13]
اين عشق و علاقه ميان امام و يارانش، به حدّي به هم گره خورده است كه «آنچه شخص امام بدان وصف شده است، آنان نيز به آن توصيف گشته اند. هنگامي كه به طرف مكاني حركت مي كنند، ترس از آنان، پيشاپيش در دل مردمان مي افتد. آنان از شمشير خود در پيكار با دشمنان دين، دست باز نمي گيرند تا آنكه خداي تعالي راضي شود و اين همه، به سبب آن است كه ياران مهدي(ع)، شيعة كاملي براي مولاي خود هستند و افعال و صفاتشان مطابق افعال و صفات امام است».[14]
5. شجاعت ياران مهدي (ع) و آرزوي شهادت
ترس، از خصلت هاي ناپسند يك انسان، برگرفته از ضعف ايمان، سستي يقين و ناتواني نفس است. [15]
شخصي كه به رحمت الهي و پاداش روز جزا يقين ندارد، همواره در نوعي بيم و هراس بسر مي برد. ترس از آن دارد كه هر لحظه دفتر عمرش بسته شود و از اين ديار كوچ كند، اما شخص باايمان در دنيايي پر از اميد به سر مي برد و در همه مشكلات تكيه گاهش خداست و يقين دارد كه «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين» [منافقون: 8]
با چنين اعتقادي، دليلي ندارد كه فرد احساس ضعف و ترس كند، بلكه ترس را عار و ننگ و نقصي براي خود مي داند و براي دوري از آن مي كوشد:
از ترس بپرهيزيد كه مايه ننگ و نقصان است. [16]
ياران مهدي كه قلبشان لبريز از عشق به خدا و يقين به روز جزا و ياري پروردگار است، از هيچكس هراسي به دل ندارند.
يكي از محك هايي كه خداوند با آن افراد راستگو و باايمان را از افراد دروغگو جدا مي سازد، تمناي مرگ است. [جمعه:6] هر مؤمن دل سوخته و عاشق كوي يار، قرب الي الله و هم نشيني با اوليا را دوست دارد و همواره در تمناي مرگ است.
آتش به جانم افكند شوق لقاي دلدار
از دست رفت صبرم اي ناقه پاي بردار [17]
اميرالمؤمنين(ع) در وصف متقيان مي فرمايند:
اگر نبود اجلي كه براي آنها نوشته شده است، براي لحظه اي ارواحشان در كالبد جانشان آرام نمي گرفت، از شوق رسيدن به ثواب و ترس از عذاب الهي. [18]
اصحاب حجت (ع) كه امام خويش را با معرفت دريافته اند، هستي شان را در وجود وي فاني مي بينند و عاشق شهادت در راه او هستند:
همواره شهادت و كشته شدن در راه خدا را آرزو مي كنند و شعار آنان «يا لثارات الحسين؛ بياييد به طلب خون حسين» است. [19]
و زبان حالشان اين است:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آي
تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ
من ز او جاني ستانم پر بها
او ز من دلقي ستاند رنگ رنگ [20]
ادامه دارد . . .
پی نوشت:
10ـ امامي و آشتياني . ترجمه و شرح فشرده اي بر نهج البلاغه ج 1 خطبه 3 ص .64
11 ـ بحارالانوار ج 48 ص .19
12 ـ سيدمحمد صدر تاريخ ما بعدالظهور ص .505
13 ـ ديوان امام خميني ص .112
14- سيدحسن شيخ الاسلامي هدايه العلم في تنظيم غررالحكم ص 17
15 ـ همان .
16 ـ ديوان امام خميني ص .81
17 ـ كليات شيخ بهايي ص .70
18 ـ فيض الاسلام نهج البلاغه ص .612
19 ـ بحارالانوار ج 2 ص .308
20 ـ مراد از دلق در اينجا بدن است .
نویسنده: سید حسین اسحاقی
ماهنامه موعود، ش 86، ص 29