montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

تسبیح حضرت

ایام ماه را نسبت به هر امامى تقسيم كرده اند. در آن ایام، تسبيحى مخصوص آن حجتى است كه آن روز را به ايشان منسوب كرده اند.

تسبيح حضرت مهدى ارواحنا له الفداء از روز هيجدهم ماه است تا آخر ماه و اين گونه است: سبحان الله عدد خلقه، سبحان الله رضا نفسه، سبحان الله مدادكلماته، سبحان الله زنة عرشه والحمد لله مثل ذلک. [1]



حرز حضرت

حزر حضرت در لغت به معناى دعايى است كه براى حفظ جان بر كاغذى مى نویسند و آن را با خود دارند.

آمده است كه حرز امام زمان ارواحنا له الفداء اين است:

"يا مالِك الرقاب و يا هازم الاَحزابِ يا مفتح الابواب يا مسبب الأسباب، سبب لنا سببا لا نستطیع له طلبا بحق لا اِله الله محمد رسول الله علیه و علی ا له اجمعین.[2]



ذوالفقار

نام شمشير پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است كه حضرت حجت ارواحنا له الفداء هنگام ظهور آن را همراه خود دارد.[3]
از اميرالمؤمنين علیه السلام رسيده كه فرمود :جبرئيل به پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و گفت: اى محمد در يمن بتى است از سنگ كه آن را در (قاب) آهن نشانده اند. كسى بفرست آن آهن را بياورد. حضرت مرا فرستاد و آن آهن را آوردم و آن را به عمر صيقل (آهنگر) دادم دو شمشير از آن ساخت: ذوالفقار و مخذم. حضرت مخذم را برداشت و ذوالفقار را به من داد و پس از رحلت آن بزرگوار، مخذم نيز به من رسيد.



زره حضرت

فاضل نام زره رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم است كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء هنگام ظهور همراه دارند و آن درسَفَط است. [4]



عصای حضرت

هَراوة اسم عصاى رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است كه امام زمان ارواحنا له الفداء آن را همراه خود دارد. [5]



شتر حضرت

غضباء نام ناقة رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم است كه حضرت حجت ارواحنا له الفداء هنگام ظهور همراه خود خواهد آورد. [6]



بُراق

اسبى است كه جبرئيل امين در آستانه ظهور براى حضرت مى آورد و همان استرى است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج بر آن نشست.

امام زين العابدين علیه السلام از آمدن جبرئيل امين در آستانه ظهور به محضر آن حضرت سخن گفته و مى فرمايد: آنگاه اسبى را كه براق ناميده مى شود به حضور ايشان مى آورد. قائم بر آن سوار مى شود، سپس به كوه رضوى حركت می كند. [7]

از امام باقر علیه السلام روايت شده كه در معراج، جبرئيل، براق را در اختيار پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم نهاد.

براق از استر كوچك تر و از درازگوش، بزرگتر است. دوگوش لرزان دارد و چشم اين حيوان در سمش قرار دارد. ميان هر گام تا گام ديگرش آن قدر فاصله دارد كه چشمش كار كند، و هنگامى كه به كوه مى رسد، دست هايش كوتاه مى شود و چون از كوه سرازير می گردد، دست هاش بلندتر از پاهايش مى شود. يال آن به سمت راستش سرازير است و دو بال از پشت دارد. [8]

از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمود خداوند، براق را در اختيار من قرار داد و آن حيوانى است از حيوانات بهشت، نه كوتاه است نه بلند، و اگر خداوند دستور دهد، دنيا و آخرت را در يك پيمايش مى پيمايد و از هر حيوانى خوش رنگتر است. [9]



جفر

كتابى است شامل علم منايا و بلايا و مرگ و ميرها آن چه در جهان اتفاق افتاده و آن چه در آينده روى خواهد داد در اين كتاب منعكس گرديده است. اين كتاب، هم اكنون در دست مبارك حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء می باشد. [10]

در حديث است كه پیغمبر جفر و جامعه را به حضرت على علیه السلام املا نمود. كه در حديث، تفسير شده به پوست بزى و پوست قوچى كه همه علوم، حتى خون بهاى خراش و يك تازيانه و نيم تازيانه در آن است.

از محقق شريف در شرح مواقف نقل شده كه جفر و جامعه دو كتاب انداز حضرت على كه در آن، به روش علم حروف، همه حوادث تا انقراض عالم ثبت شده و حضرات ائمه معصومين علیه السلام بدان آگاه بوده و طبق آن حكم می كرده اند. گواه اين حديث امام صادق علیه السلام است كه فرمود: جفر ابيض، نزد من است زيد بن ابى العلاه راوى حديث عرض كرد: چه چيزى در آن است؟ فرمود: زبور داود، تورات موسى، انجيل عيسى، صحف ابراهيم علیه السلام و احكام حلال وحرام و مصحف فاطمه علیه السلام درآن است. آن چه كه مردم در آن به ما نياز دارند و فرمود: جفر احمر نزد ما است و چه می دانند آن چيست؟ در آن سلاح است، و به جهت خون گشوده می شود كه صاحب شمشير حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء آن را براى كشتن می گشايد. [11]

رفيد می گويد: به امام صادق علیه السلام عرض كردم : فدايت شوم آيا حضرت قائم ارواحنا له الفداء با اهل عراق به همان روشى كه اميرالمؤمنين علیه السلام با آنها داشت عمل می كند ؟ فرمود: خير اى رفيد على علیه السلام با آنها بر طبق جفر ابيض عمل می نمود، ولى قائم ارواحنا له الفداء با عرب ها طبق جفر احمر عمل خواهد كرد. عرض كردم: فدايت شوم، جفر احمر چيست؟ حضرت به انگشت به گلوى خويش اشاره نمود و فرمود: اين چنين يعنى كشتار. [12]

گروهى از اصحاب امام صادق علیه السلام به خدمت آن حضرت شرفياب شدند و آن حضرت را ديدند كه روى زمين نشسته و در حالى كه به شدت می گریست فرمود: سرور من !غيبت تو خواب از ديدگانم ربوده، خاطرم را پريشان ساخته و آرامش دلم را از من سلب كرده است. يكى از ياران عرضه نمود: مولاى من خدا ديدگانت را نگرياند، چه چيزى موجب شده كه اين چنين سيلاب اشك بر صورت مباركت جارى شود؟ امام صادق علیه السلام آهى كشيد كه قفسه هاى سينه اش باز شد و لرزه بر اندامش افتاد و فرمود: واى بر شما امروز صبح كتاب جفر را مطالعه می كردم، در زندگى قائم می انديشيدم كه از ديده ها غائب می شود و غيبتش طولانى می گردد و عمرش بسيار طولانى می شود و مؤمنان درآن زمان به سختى آزموده می شوند و از طول غيبتش دچار شک و ترديد شده، بيشترشان از دين خود مرتد می شوند... از مطالعه وضع آن ها رشته افكارم گسست و كوه غم و اندوه بر تنم فرو ريخت. [13]



حمار حضرت

يعفور نام حمار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است كه هنگام ظهور حضرت مهدى ارواحنا له الفداء همراه ايشان است. [14]



كفش حضرت

در روايات آمده است كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء وقتى ظهور مى كند، كفش مخصوص شيث نبى علیه السلام را بر پا دارد. [15]

كفش شيث هم از مواريث انبياست كه به حضرت مهدى ارواحنا له الفداء انتقال مى يابد. شیث دومين پیغمبر از نسل بشر و سومين فرزند آدم و حوا و به قولى اولين فرزند آن دو پس از هابيل و قابيل است. وى وصى و وليعهد آدم و اول كسى بود كه كعبه را به گل و سنگ بنا كرد. هفتصد و دوازده سال وبه قولى هزار و چهل سال زندگى كرد و پس از فوت در غار ابوقبيس دفن شد. دربعضى تواريخ آمده كه نسل آدم، همه از شيث مى باشند، زیرا هابيل بلا عقب از دنيا رفت و فرزندان قابيل هم، همه در طوفان از ميان رفتند. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم روايت شده كه شيث به زبان سريانى مبعوث گشت و پنجاه صحيفه بر او نازل شد. [16]



عبای حضرت

قطوانى نام عبايى است كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء هنگام ظهور بر دوش دارد.

پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مهدى از فرزندان من است، به هنگام ظهور سيمايى چهل ساله و پرتوان و شاداب دارد... و دو جامه خاص قطوانى بر تن اوست... [17]

عباى قطوانى، عباى سفيد رنگى است كه داراى كرك هاى كوتاه است. [18]

قطوان يكى از نواحى كوفه و سمرقند است، كه عباى آن معروف است. [19]



عطرحضرت

جناب حكيمه خاتون مى گوید: يك بار وقتى دلم براى حضرت تنگ شده بود، به نزد گهواره اش رفتم و او را بغل كردم و به دست و صورتش بوسه زدم. آن چنان عطر خوشى از او استشمام نمودم كه هرگز عطرى به آن خوشى بويى استشمام نكرده بودم [20]

زهرى مى گوید حضرت بقيه الله را ديدم كه جمال دل آراى او نيكوترين صورت ها و عطر ساطع از وجود شريفش، خوشبوترين عطر در جهان بود. [21]

على بن ابراهيم ازدى نيز مى گويد: مشغول طواف خانه خدا بودم که در كنار حلقه اى در طرف راست خانه خدا، جوان زيبارو، خوش بو، باوقار و با شكوهى را ديدم ..... [22]



پیراهن حضرت

در روايات از لباس مخصوصى براى حضرت مهدى ارواحنا له الفداء به هنگام ظهور ياد شده است. گاهى از پيراهن رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم سخن گفته شده و گاه از پیراهن يوسف علیه السلام به عنوان لباس حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است.

يعقوب بن شعيب مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: آیا نمى خواهى پیراهنى را كه حضرت قائم به هنگام ظهور بر تن دارد به تو نشان دهم؟

عرض كردم: البته مايلم آن را ببينم. حضرت صندوقچه اى را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن كرباسى بيرون آورد و آن را باز كرد كه در گوشه آستين چپ آن لكه خونى بود. امام فرمود: اين پیراهن پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم است و در روزى كه چهار دندان پيشين حضرت را در جنگ احد شكستند، آن را بر تن داشت و حضرت قائم ارواحنا له الفداء در حالى كه اين پیراهن را بر تن دارد قيام مى كند. من آن خون را بوسيدم و بر ديده خود نهادم آن گاه حضرت لباس را پيچيده و برداشت. [23]

[1] نجم الثاقب باب هفتم.

[2] مفاتیح الجنان باب پنجم.

[3] غيبة نعمانى ص307 و 308 امام مهدى از ولادت تاظهور سيد محمد كاظم قزوينى ص663.

[4] نجم الثاقب باب دوم.

[5] بحارالانوارج 53 ص15 و 35، الزام الناصب ص 201 و 218.

[6]نجم الثاقب باب دوم.

[7] بحا رالانوار ج 52 ص 306.

[8] معارف ومعاريف ج 9 ص 489.

[9] بحارالانوار ج 18 ص 311.

[10] اصول کافی ج 1 ص 239 ، الزام الناصب ص 7و 9.

[11] کافی ج1 ص 240 ، معارف ومعاریف ج 4 ص 167.

[12] بحار الانوار ج 52 ص 313.

[13] بحارالانوارج 51 ص 219 ،غيبة طوسی ص 15، منتخب الاثرص 259.

[14] نجم ا لثاقب باب دوم.

[15] اثبات الهداة ج 7 ص 45 منتخب الاثرص 479.

[16] معارف ومعاريف ج 6 ص 591.

[17] عقدالدرر ص 36 بحارالانوار ج 51ص 96.

[18] لسان الميزان ماده قطو.

[19] معارف ومعاریف ج 8 ص 351.

[20] روزگار رهایی ج 1 ص152.

[21] همان ص 168.

[22] همان.

[23] غيبة نعمانی ص 243، بحارالانوارج 52 ص 355 ، اثبات الهداة ج 3 ص 542.


وسایل شخصی حضرت


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته