montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net


دلایل و فلسفه غیبت امام زمان (عج)- بخش اول

حکمت غیبت

یکی از مهمترین مباحث غیبت امام زمان (عج) دلایل و حکمت غیبت ایشان می باشد امری که دشمنان اسلام شیعیان را به خاطر اعتقاد به آن مورد تمسخر و استهزاء قرار داده اند.
می دانیم که اکثریت اهل سنت معتقد به این امر هستند که امام زمان (عج) هنوز به دنیا نیامده و در آخر الزمان وقتی خداوند صلاح بداند و جهان را کفر گرفته باشد به دنیا آمده و جهان را پر از عدل و داد می کند. یکی از دلایل مهم اهل سنت علاوه بر اینکه امام حسن عسکری (ع) را عقیم و فاقد فرزند می دانند این است که امر غیبت را امری احمقانه فرض کرده و دلیلی بر بر وقوع آن نمی دانند!! وآن را امری ناممکن و عجیب می خوانند!!
منکران صاحب الزمان (عج) بارها عنوان کرده اند، که اگر امام زمان (عج) وجود داشت چرا غیبت کرد؟ و چرا غیبتش این همه طولانی است و لزومی بر این امر نبوده و این کاری است که از هرجهت آن را بررسی کنی بیهوده و مضحک است و خداوند کار بیهوده و لغو انجام نمی دهد .... و اگر امامی قرار باشد بیاید در وقتش به دنیا می آید و عدل به پا می کند و وی هنوز به دنیا نیامده!!
منکران امام زمان (عج) با عناوین مختلف طی مقالات مفصلی به دروغین بودن و مضحک بودن امر غیبت پرداخته اند و متاسفانه چه انسان های ساده لوحی که گول سخنان فریبنده و به ظاهر منطقی آنها را خورده و اعتقاد به وجود امام زمان (عج) را کنار گذاشته و در محافل مختلف هم صدا با دشمنان اسلام شده اند!! وحتی به تمسخر روایات شیعه می پردازند و بدون آگاهی از متن روایات اتهام این را می زنند که روایات شیعه در این زمینه ضد ونقیض است!!! آنها حتی زحمت این را هم به خود نمی دهند که در این مورد تحقیق کنند.
در مقالات قبلی از زوایای مختلف به اثبات وجود امام زمان (عج) پرداخته ایم، که هیچ شک و شبهه ای در این امر باقی نمانده و در این مقاله قصد داریم این امر را از جهت دیگری که همان پیشینه و دلایل و حکمت غیبت است را بررسی کرده و دروغ بودن اتهامات دشمنان اسلام رابه گونه ای دیگر به اثبات برسانیم.

پیش از هر سخنی توجه به این نکته ضروری است که از آن جایی که فلسفه و علل غیبت، فرع بر امامت ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل امامت ایشان را پذیرفته باشند و اگر کسی امامت و مهدی ـ بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد، آگاهی از فلسفه و علل غیبت، برای او فایده ای ندارد. همانگونه که امامت آن حضرت فرع بر وجود ایشان است و کسی که وجود آن حضرت را منکر باشد، بحث درباره امامت آن حضرت بی فایده خواهد بود، زیرا هرگونه بخواهیم این مطلب را به اثبات برسانیم در آخر بهانه آورده و منکر حقیقت امر می شوند. البته کسی هم که وجود و امامت ایشان را پذیرفته باشد، نیاز چندانی به آگاهی از فلسفه و علل غیبت آن حضرت ندارد؛ به عبارت دیگر دانستن و یا ندانستن فلسفه و علل غیبت تأثیر چندانی در باور او نخواهد داشت، چه این که ایشان را موجود و امام ـ آن هم با تمام ویژگی های آن ـ می داند. و نصب آن امام را از طرف خداوند باور داشته، تمام آن چه خداوند اراده فرموده را عین حکمت می داند و غیبت آن حضرت نیز به اراده خداوند است. پس به طور قطع، خداوند حکیم در پنهان کردن آن امام، حکمتی را در نظر داشته است.
شیخ طوسی در این باره می‌گوید: «سخن در این موضوعات نظیر سخن گفتن، پیرامون بیماری کودکان و چارپایان و آفرینش حشرات موذی و قیافه های زشت و متشابهات قرآن می ماند که بپرسیم: خداوند به چه دلیل آنها را آفریده است؟ پاسخ این است که، هرگاه پی بردیم خدای متعال، حکیم و داناست و کارهایی که در آن حکمت و مصلحتی نیست انجام نمی دهد، پی خواهیم برد که آفرینش اشیای یاد شده نیز بر اساس حکمتی بوده است؛ هر چند مشخصاً از آن آگاه نیستیم. درباره حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه نیز می‌ گوییم: ما می ‌دانیم که آن بزرگوار جز بر اساس حکمتی که خدا برایش روا دانسته، غایب نگشته است؛ هر چند به گونه‌ ای تفصیلی و مشروح از آن آگاهی نداریم.» [1]
ما، در این نوشتار، سعى داریم که، روایاتى که در ارتباط با سبب غیبت است، بیان کنیم امید است که در بیشتر شدن اطلاعات خواننده گان مفید و مؤثر واقع شود:

1- حکمت غیبت، رازی از رازهای خدا

غیبت امام زمان (عج) از اموری است که عقل بشر به تنهایی از کشف همه ی اسرار آن ناتوان است و پیوسته مورد سؤال قرار گرفته و فکرها را مشغول نموده است.
شناخت علت‏ های واقعی غیبت امام زمان (ع) بر انسان‏ ها مجهول است، زیرا گستره و قلمرو شناخت انسان‏ ها محدود می ‏باشد.
در سخن بعضی از امامان معصوم (ع) آمده است:
«ما کل ما یعلم یقال: ولا کل ما یقال حان وقته، ولا کل ماحان وقته حضراهله: اینطور نیست که: هرآنچه دانسته نشود، گفته شود و این طور نیست که: هرچه گفته شود، وقتش رسیده باشد! و این طور نیست که هرچه وقتش فرارسیده باشد، اهلش گرد آمده باشد» [2]
سر اصلی غیبت معلوم نیست و فقط خدا آن را مى‏داند و واقعیت آن است که به گونه اى معیّن نمى توان علت یا علل خاصى را براى غیبت امام زمان(عج) بیان کرد. شاید بر همین اساس باشد که در متون دینى علت غیبت، از مسایلى دانسته شده است که تنها خداوند حکمت و اسرار آن را مى داند. [3]
ما روایاتی داریم که عنوان می کنند حکمت و فلسفه غیبت رازی از رازهای خداوند است، که راز آن تنها پس از ظهور آشکار می ‌شود. خداوند تبارک و تعالى افعالش حکیمانه بوده، از بیهوده کارى برحذر است؛ امّا گاه فلسفه ى آفریده ها و اوامر او بر همگان آشکار مى گردد و گاه، فلسفه ى افعال و دستورهاى حضرتش، همانند علت بسیارى از فروعات، بر انسان ها پنهان مى ماند؛ زیرا چه بسا مصلحت در آشکار نشدن علت بوده و یا این که بشر، شرایط و استعداد پذیرش این فلسفه ها را نداشته باشد و یا دانستن آنان آثار منفى به بار آورد. خداوند هم این موضوع را بیان کرده:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ:
اى کسانى که ایمان آورده اید، از چیزهایى سؤال نکنید که اگر براى شما روشن گردد شما را ناراحت مى کند» [4]

از این رو خداوند که خیر حکیم على الاطلاق است، گاه مصلحت را در آشکار نشدن علت بسیارى از افعال و دستورهاى خود مى داند؛ در این صورت پرسیدن از این علت ها نه تنها مصلحت ندارد، بلکه مذموم است و باید امر آن را به خدا واگذار کرد.

«وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ:
پروردگار تو هر چه را بخواهد مى آفریند و هر چه را بخواهد برمى گزیند» [5]

گفتنى است ندانستن فلسفه ى چنین ایده ها و افعالى نباید خدشه اى بر باورداشت آنها وارد آورد.
از سوى دیگر شیعه بر این باور است که یکایک امامانش، معصوم و مصون از گناه و اشتباه هستند و تمام رفتار و کردارشان، اطاعت از دستورهاى حکیمانه ى الهى است.
مى توان گفت شاید خداوند مصلحت را در آن دیده است که فلسفه ى استتار حضرت از اولیا، به صورت رازى در نزد حضرت حق ـ جل جلاله ـ و آن امام همام بماند و هنگام بیرون آمدن حضرت از پشت ابر غیبت بر ما آشکار گردد.

*رسول خدا (ص) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود:
« یا جابر! انّ هذا الأمر امرٌ من أمر الله و سرّ من سرّ الله، مطوّی عن عباده فایّاک والشّک فی أمر الله فهو کفر: ای جابر! (غیبت امام زمان) سرّی از اسرار الهی می باشد که بر بندگان پوشیده است. مبادا در امر خدا شک کنی، چرا که تردید در امر خدا کفر است.» [6]

* امام حسن مجتبی (ع) فرموده اند:
«آیا نمی دانید که جناب خضر (ع) هنگامی که کشتی را سوراخ کرد جوان را کشت و دیوار را ساخت موجب خشم حضرت موسی بن عمران (ع) شد، زیرا حکمت آنها بر او پوشیده بود ولی شیوه حضرت خضر (ع) در پیشگاه خدا حق و مطابق حکمت بود هریک از ما نیز مطابق حکمت خدا درگردنش برای طاغوت زمانش بیعت هست به جز قائم (عج) » [7]
شبیه این حدیث از امام صادق (ع) هم روایت شده است. [8]
لازم به ذکر است که حضرت موسی (ع) که خود پیامبری اولوالعزم است از کردار حضرت خضر(ع) دچار شگفت می شود، کجا رسد به ما که دقیقا از درک بسیاری از حقایق ناتوان هستیم، آنگاه از روی کوتاهی فکر به مجادله پرداخته در صدد تأویل حقایق بر حسب افکار خود می آییم در صورتی که خود می دانیم آن حقایق والا چقدر از سطح افکار ما بالاست.

* ابن عبدوس، عن ابن قتیبة، عن حمدان بن سلیمان، عن احمد بن عبدالله بن جعفر المدائنی، عن عبدالله بن الفضل الهاشمی، قال: سمعت الصادق جعفر بن محمد علیهم السلام یقول: «ان لصاحب هذا الامر غیبة لابد منها یرتاب فیها کل مبطل.» . فقلت له: «ولم جعلت فداک؟. قال: «لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم.» . قلت: فما وجه الحکمة فی غیبته؟. فقال «وجه الحکمة فی غیبته وجه الحکمة فی غیبات من تقدمه من حجج الله تعالى ذکره. ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره کما لا ینکشف وجه الحکمة فیما اتاه الخضر علیه السلام من خرق السفینة، وقتل الغلام، واقامة الجدار لموسى علیه السلام الى وقت افتراقهما
یابن الفضل! ان هذا الامر امر من امر الله وسر من سر الله وغیب من غیب الله ومتى علمنا انه عزوجل حکیم، صدقنا بان افعاله کلها حکمة، وان کان وجهها غیر منکشف؛
عبدالله بن فضل هاشمی می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند. سؤال کردم: چرا؟ فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم.
گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشکار نشد جز هنگامی که می خواستند از هم جدا شوند. ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد» [9] از این حدیث استفاده می شود که علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل این است که اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته اند، بیان نشده است.

* الطبرسى عن الکلینى، عن اسحاق بن یعقوب، انه ورد علیه من الناحیة المقدسة على ید محمد بن عثمان: «و اما علة ما وقع من الغیبة. فان الله عزوجل یقول: یا ایها الذین امنوا لا تسالوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم. [10] انه لم یکن احد من آبائى الا وقعت فى عنقه بیعة لطاغیة زمانه و انی اخرج حین اخرج و لابیعة لاحد من الطواغیت فی عنقی...»
طبرسى در کتاب احتجاج از ثقة الاسلام کلینى «ره‏» و ایشان نیز از اسحاق بن یعقوب نقل مى ‏کند که این مطلب از ناحیه مقدس امام عصر (عج) به واسطه‏ى على بن محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت وقوع غیبت، این است که خداوند عزوجل مى ‏فرماید: اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار شود، شما را ناراحت مى‏کند.» بر گردن همه‏ى پدرانم، بیعت ‏سرکشان زمانه بود، اما وقتى که من خروج کنم، بیعت هیچ ظالم سرکشى بر گردنم نیست» [11] این روایت هم به گونه ای اشاره کرده که غیبت امام زمان (عج) سری از اسرار خداوندی است.

آرى مسأله ى غیبت حضرت از اولیا، امرى حکیمانه از جانب خداى تعالى است و پنهان ماندن فلسفه ى آن، امر حکیمانه ى دیگرى است و سزاوار است آن را به خداوند تبارک و تعالى واگذار نماییم و منتظر بمانیم تا این راز بسیار پیچیده با ظهور حضرت، علت آن بر همگان روشن شود. آنچه مطلوب است تسلیم در برابر اراده الهى است که این غیبت را تقدیر فرموده است. بنابراین، نمی توان به همه ی اسرار غیبت آن حضرت پی برد؛ و به علت عدم آگاهی از این امر دلیل نمی شود کار خداوند را امری بیهوده تلقی کرد، چرا که کار خداوند در این امر بسیار حکیمانه است، فقط ما حکمت اصلی آن را نمی دانیم البته اندیشوران اسلامی برای غیبت امام زمان (ع) علت ‏هایی را بیان کرده ‏اند. [12] که در برخی روایات به آنها اشاره شده است. [13]

*چنانچه نویسنده این مقاله را می شناسید، به ما اطلاع دهید.


پی نوشت:
1- شیخ طوسی الغیبة ص 85
2- بحارالانوارمجلسی ج 53 ص115 والزام الناصب ص 61 به نقل از عیون الاخبار وروزگار رهایی ص 183
3- الکافی،کلینی ج ۱، ص ۵۸۰؛ الارشادشیخ مفید ؛ ج ۲، ص ۳۳۹٫
4- قرآن سوره مائده آیه 101
5- قرآن سوره قصص آیه 68.
6- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، (تهران: المکتبة الاسلامیة، چ 4، 1362)، ج 51، باب 1، ص 73، حدیث 18.وج 52 ص 91 ،اعلام الو.ری ص 399،الزام الناصب ص 126 از امام صادق (ع)،بشارة الاسلام ص 18 ،المهدی ص 146 ،ینابیع الموده ج 3 ص 109 و164و169، المحجة البیضاء ج 4ص 337
7- بحارالانوار ج 51 ص 132 و279 ،الزام الناصب ص 66 ،منتخب الاثر ص206 ،محجة البیضاء ج 4 ص 338 ،اعلام الوری ص 401 ،الامام المهدی ص 88
8- المهدی ص 160 از امام صادق (ع)
9- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91 حدیث 4. شیخ صدوق، ، ج 2، ص 158، ب 49، ح 11و کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11; علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179.; منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1.الزام الناصب ص،126
10- قرآن سوره مائده،آیه 101
11- الاحتجاج، ج 2، 285; کمال الدین، ج 2، ص 485، ب 45، ح 4، بحارالانوار، ج 52، ص 92، ح 7.
12- مجله حوزه، ویژه امام زمان، ص 360؛ مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 670
13- کتاب الغیبه نعمانی، ص 202

دلایل و فلسفه غیبت امام زمان (عج)- بخش اول


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته