حضرت علی علیه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجه الله" هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند. از سنت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آنها امام و حجت خدا است» [1]
باز می فرماید: «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا می رود، برای این که کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمی دانسته است» [2]
با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم علیه السلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت، یقیناً به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می ماندند. اگر هریک از پدران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شهادت می رسیدند، امامی بود تا جانشین او شود ولی با توجه به اینکه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین فرد از پیشوایان معصوم برای هدایت انسان ها است اگر در زمانی که شرایط آماده نیست، آشکار شود مانند پدرانش به شهادت میرسد و زمین از حجت خدا خالی می ماند.
شیخ مفید می نویسد: «اگر هریک از پدران او هنگام ظهور به شهادت می رسیدند با حکمت الهی علیه السلام خالی نبودن زمین از حجت خدا منافات نداشت و جانشینی جای او می نشست ولی اگر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آشکار شود خونش را می ریزند و با حکمت خداوند منافات دارد.» [3] خداوند متعال با حکمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت، حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
یک شبهه : اختلاف روایات در علت غیبت را چگونه میتوان توجیه کرد؟
موارد متعددی از موضوعات وجود دارد که در آیات و روایات، آثار و حکمت های گوناگونی برای آنها مطرح شده است. مثلاً پیرامون نماز که ارزشمندترین عمل عبادی است مباحث مختلفی وارد شده است : انسان را از فحشا و منکر باز می دارد ، معراج مؤمن است، باعث بالا رفتن و اوج گرفتن متقی می شود ... آیا کسی می تواند بگوید: چون آثار متعدد گفته شده است، پس اصل نماز مورد پذیرش نیست؟ امر غیبت امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نیز چنین است. بیان عوامل و آثار مختلف مربوط به اصل غیبت نه تنها نافی اصل غیبت نیست، بلکه مثبت آن بوده و ابعاد گوناگون این امر بزرگ را بیان می کند.
در منابع شیعی در مورد علت وقوع غیبت برای وصی دوازدهم پیامبر اسلام روایات متعددی آمده است که هر کدام از جهت و حیثیت خاصی به علت این واقعه می پردازند، بنابراین با اینکه متعدد هستند اما تضاد و اختلافی با هم ندارند.
طبق روایت امام صادق (علیه السلام) علت اصلی غیبت بیان نشده است، زیرا افراد ظرفیت فهم و پذیرش آن را ندارند. از این روایت مشخص می شود مواردی که در سایر روایات به عنوان علت غیبت بیان شده است، علت اصلی نیست؛ بلکه حکمت است و تنها برای روشن شدن نسبی علت غیبت بیان گردیده اند، تا قبول چنین حادثه عظیم و دردناکی برای شیعیان کمی آسان تر و قابل پذیرش تر شود. وقتی روایات را بررسی می کنیم، متوجه می شویم که تمامی آنها غیبت را از زاویه ای مهم مورد بررسی قرار داده اند و هیچ کدام نفی کننده دیگری نیست.
معلوم می شود بین روایات علت غیبت هیچ گونه اختلاف و تعارضی نیست و همه روایات سیر واحدی را نشان می دهند و هر روایتی به مرحله ای از این سیر اشاره می نماید و کسی که اهل دقت نباشد، ممکن است در مراجعه اول گمان کند روایات با هم اختلاف دارند. پس نه روایات و نه علمای شیعه در علت غیبت اختلافی ندارند.
البته طبیعی است که در این سیر هر عالمی بنا به قرائنی که می یابد مرحله ای را پر رنگ تر و قوی تر بداند و در مورد آن بیشتر بحث و تأکید کند، زیرا در سیر واحد بودن علل، مساوی بودن آنها را نمی رساند و کسی چنین ادعایی ندارد. مثلاً چنانکه گفتیم شیخ طوسی بر خوف بیشتر تأکید دارد، اما این به معنای منکر بودن سایر علل نیست تا تعارض یا اختلافی ایجاد شود؛ بلکه بحث دریافتن عنصر محوری غیبت است. در پایان تذکر این نکته نیز لازم است که بعضی از موارد نقل شده در روایات فواید و آثار غیبت است نه علت و سبب آن، مانند امتحان مردم یا خالی شدن اصلاب کافران از مؤمنان و روایات نیز آنها را به عنوان علت بیان نداشته اند.
نتیجه گیری:
1- علت و فلسفه واقعى غیبت حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف یکى از رازهاى الهى است، جز خداوند و پیشوایان معصوم- علیهم السلام - کسى نسبت به آن اطلاع کافى و کامل ندارد.
با این حال طبق بیان معصومین- علیهم السلام - راز اصلى غیبت آن حضرت عبارت است از:
2- فراهم نبودن شرایط ظهور، براى تحقق بخشیدن به آرمانى بزرگ (گسترش عدل و قسط جهانى و به اهتزاز در آوردن پرچم توحید در تمام کره خاکى). این آرمان بزرگ نیاز به گذشت زمان و شکوفایى عقل و دانش بشر و آمادگى روحى بشریت دارد، تا جهان به استقبال آن امام عدل و آزادى رود. طبیعى است اگر آن حضرت پیش از فراهم شدن مقدمات در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتى مانند دیگر امامان (شهادت) یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ دیده از جهان برخواهد بست.
3- محفوظ ماندن از شرّ جباران و ستمگران است و حفظ جان.
4- آزمایش مردم و اندازه پایبندى و پایدارى آنان به دین و ولایت: غیبت آن حضرت سبب مى شود تا نفاق پنهان عدّه اى آشکار شود ایمان حقیقى محبّان و شیعیان واقعى امام- علیه السلام - از افراد ناخالص و سست ایمان جدا و پاک شود و در یک جمله مؤمن از منافق معلوم گردد.
5- عدم وجود یاران باوفا
6- خالی نماندن زمین از حجت خدا
7- برعهده نداشتن بیعت ظالمان
8- خالى شدن صلبهاى کافران از مؤمنان
9- اجرای سنت الهی
پی نوشت:
1- علامه حائری، الزام الناصب، ص 4، ر.ک زندگانی حضرت صاحب الزمان، ص 164.
2- همان
3- فصول العشره فی الغیبه، فصل9، ص116.
*چنانچه نویسنده این مقاله را می شناسید، به ما اطلاع دهید.