نیمه ی ماه ربیع الاول
مولای من
گذری بر روز شمار زمین داشتم تا برایت کمی دل نامه بنویسم اما چشمم به روز شهادت بابای مهربانت در این ماه رسید و مرا دل نگران تو کرد.
این ماه هر چند بوی بهار می دهد هر چند ربیع الاول ای ست در تقویم قمری برای من، اما روز شماره غمناکی دارد برای تو
نمی دانم چرا این غم های زمین این روزهای دل گرفته ی غربت برایت تمام نمی شوند
نمی دانم چرا باید ماهی که نام ربیع دارد برای آقای زمین لبریز از غصه ها باشد در خلقت
دل نگرانم برای آسمان نگاهت که حتی در بهار هم باید بارانی باشد
می خواستم روزهای غم گرفته ی زمین را از تقویم خلقت پاک کنم اما دیدم این آفرینش خالقی دارد که از من هم دل نگران تر است برای تو
که او خالق توست و من عاشقی بی مقدار
اما آرزو کردم در نیمه ی ماه ربیعی در روزگار ظهورت: این روزهای غم گرفته از تقویم ظاهر شدنت پاک شوند و به جای آنها روزهای خوشی برایت نوشته شوند
مولای من
هر چند این هلال ماه ربیع الاول به احترام دل توست که کمی غم بر نگاهش نشسته و این شب ها کمتر خودنمایی می کند
به گمانم ترا آن چنان دوست می دارد که دلش نیامده وقتی مولایش غمگین است نورافشانی کند
مولاجان
آرزو می کنم در آسمان آفرینش همیشه ماهتابِ رخ دلربایت به لبخندی دلربا میهمان باشد