سخن از تعليم معارف مهدوى است. خيلى چيزها بايد به كودكانمان بياموزيم. يكى از آنها احاديثى است كه در مورد حضرت است. انتقال اينها به كودكان بسيار كارساز است. من به طور تجربى اين مسأله را درك كرده ام.
در دوران كودكى من، شخصى بود كه هيأت تشكيل داده بود و بچه هاى كوچك تر را دعوت مى كرد. هر وقت مى رسيديم مى گفت، حديث نماز را بخوانيد. همه ما دسته جمعى مى خوانديم: «من ترك الصلوة متعمداً فقد كفر...» و خودش ترجمه مىكرد: «هر كس نماز را عمداً ترك كند كافر است.»
گويا از آن زمان، از آن جلسه، من همين جمله يادم مى آيد. چقدر در دوران جوانى و نوجوانى، به فريادم رسيد؛ آنگاه كه با غرايز، شبهات و مسائل گوناگون مواجه مى شدم.
لازم است اين فرازها را براى بچه ها توضيح دهيم. برخى چيزها را گزيده انتخاب كنيم تا بچه ها تكرار كنند و حفظ كنند، اينها نگهدارنده آنهاست.
ايجاد شرايط خاص
نكته ديگر اينكه اين چراغاني ها، روى كودكان تأثير بسيار سازنده اى دارد. شيرينى دادن، عيدى دادن و... كه متأسفانه كم مى بينيم كه روز تولد حضرت مهدى به كسى عيدى بدهند. اين كارها در ذهن بچه هاى كوچك تأثير مى گذارد و بادوام است.
بايد در اين روزها شرايط خاص براى كودكان فراهم كرد؛ مثلاً اگر به غذايى علاقه مندند آن شب آن غذا را درست كنيم. لباس نو پوشيدن خاطره خاصى دارد.
فضا سازى
اولين و مهمترين نكته كه بايد تحقق پيدا كند، اين است كه فرد از اطرافيانش ياد بگيرد كه وجود امام زمان (عليه السلام) مسأله اى جدى است؛ شوخى بردار نيست و سستى و سهل انگارى در آن راه ندارد. از نظر من، تربيت يعنى فضاسازى.
ما در تربيت نمى توانيم آدم ها را تك به تك تربيت كنيم؛ اگر تربيت صحيح خواسته باشيم، بايد فضا ايجاد كنيم. افراد وقتى در فضاى خاصى قرار بگيرند، مطابق آن فضا حركت خواهند كرد.
خيلى از چيزها احتياج به ارائه كار مستقيم ندارد.
يكى از دوستان پاكستانى را دعوت كرديم براى وليمه حج؛ ايشان گفتند: غذاهاى شما خيلى بدمزه است؛ يعنى غذاهاى شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به اين موضوع فكر مى كردم كه چطور شده ما به چنين غذاهايى عادت كرده ايم و پاكستاني ها و هندي ها به آن غذاهاى تند عادت كرده اند. اين سؤالى است كه خيلى از روانشناسان پرسيده اند.
اينها يك تعليم و تربيت پنهان است كه از طريق فضاهايى كه ايجاد مى شود، شكل مى گيرد. بعضى پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچه هایشان مشكل دارند. هر چه آنان را امر به اين كار مى كنند، آنان سرباز مى زنند. مشكل اينجاست كه آنان مى خواهند بچه را بطور مستقيم وادار به درس خواندن كنند. يكى از راه ها اين است كه حالت خانه را مثل كتابخانه كنند؛ كارى كه خود بنده سال ها است كه در زندگى انجام مى دهم. ساعت شش بعد ازظهر، ناگهان چهره خانه عوض مى شود و هيچ كس بلند حرف نمى زند.
تلويزيون و راديو خاموش است و هر كس گوشه اى مى نشيند و كتاب مى خواند و هر كس وارد شود، گويى فضا به او مى گويد كه آقا كتاب دستت بگير و برو و بنشين بخوان. تنها كارى كه در اينجا انجام مى دهم، مديريت است. به احدى نمى گويم بخوان.
اگر كارى خلاف خواندن انجام دهد، به او مى گويم ساكت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نيست و... اين فضا واقعاً بچه را مجبور به درس خواندن مى كند. در تربيت، فضا سازى مهم تر از كار مستقيم فردى است. فضاها با انسان صحبت مى كنند.
در مسأله تربيت نسل منتظر نيز اين نكته بسيار مهم است؛ بسيار مهم تر از پيام هاى مستقيمى است كه مىخواهيم به افراد بدهيم. يكى از فاكتورهاى مهم در فضاسازى اين است كه وجود مبارك حضرت را جدى بگيريم و كوچك ترين شوخى و سهل انگارى به اين موضوع وارد نكنيم؛ مانند مسأله قرائت قرآن. دستور الهى به ما مىگويم:
«و إذا قرىء القرآن فاستمعوا له...»
هنگامى كه قرآن خوانده مى شود، به آن گوش فرا دهيد...
به محض شروع تلاوت، مثلاً در تلويزيون، انسانى كه مى خواهد ديگران را تربيت كند، خودش بايد ساكت باشد و با همه وجود به قرآن گوش فرا دهد. ديگر احتياج نيست كه ديگران را امر به گوش دادن كنيم. اين مسأله بسيار مؤثر است. از اين طريق، در حقيقت احترام به قرآن به وجود مى آيد. اين مطلب در مورد خيلى چيزها بايد سارى و جارى باشد.
بسيار ياد كردن امام زمان(ع)
يكى ديگر از كارهايى كه بايد در مورد روش هاى تربيتى تأكيد كنم، انجام آداب خاص و يادكردن فراوان از امام (عليه السلام) است. ذكر امام و نام امام بايد در زندگى ما فراوان باشد من يكى از چيزهايى كه امروزه ديدم و بسيار مؤثر است، ختم قرآن است كه با برنامه ريزي هاى مدون و منظم، هر كس يك حزب يا جزء يا سوره اى از قرآن را براى قرائت قبول مى كند و موظف است هر روز آن را انجام دهد.
اين ختم قرآن را براى امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) انجام مى دهند؛ يعنى هر روز يك ختم قرآن صورت مى گيرد. اين نعمت بزرگى است كه شامل حال آنان مى شود. ما معمولاً به طور منظم قرآن نمى خوانيم و اين يكى از مشكلات جامعه ما است.
اين كار ما را موظف مى كند. بعضى اوقات مى بينيم كه شخصى وقت ندارد، يا مشكلى دارد؛ به ديگران التماس مى كند كه آقا من نرسيدم اين حزب را بخوانم شما بخوانيد. همين مسائل انس با قرآن را زياد مى كند كه ما بايد اين آداب را كشف و اجرا كنيم.
گوشزد كردن اهميت مسأله
شوخى و خنده جزء زندگى ما است؛ حتى در مسائل دينى نيز بعضى موقع شوخى مى كنيم. در بعضى چيزها به هيچ وجه نبايد شوخى كرد؛ از جمله قرآن و قيامت. نام قيامت كه بيايد، بايد اشك جارى شود. يكى از استادان ما تعريف مى كرد كه در تهران برادرى داشتم كه شيطنت مى كرد. مى آمد قم و مى گفت دلم برايت خيلى مى سوزد. توى شهرى زندگى مى كنى كه يك سينما ندارد و بعد مى گفت كه همه تكنسين ها و مهندسان به جهنم مى روند و شما به بهشت. ولى آنها آتش جهنم را به وسيله علمشان خاموش مى كنند.
مسأله قيامت طورى در قرآن بيان مى شود كه هيچ جاى شوخى نمى گذارد. در مورد قيامت نبايد شوخى كرد. در نانوايى خانمى را ديدم كه دستش با سنگ داغ سوخت.
اعتراض كرد كه چرا اين را به من دادى. من گفتم اين سوختن ها خيلى زود التيام پيدا مىكند و بايد از آتش جهنم برحذر باشيم. گفت: اينجا من نسوزم، جهنم هر چه مى خواهد بشود، بشود. اين حرف عين حماقت و نادانى است كه بر يك شخص، حاكم است.
اگر بخواهيم نسل منتظر بار بياوريم، با بعضى چيزها نبايد شوخى كنيم. با نام امام زمان (عليه السلام) نمىتوان شوخى كرد.
اگر بخواهيم نسل منتظر تربيت كنيم، بايد با شنيدن نام ولى عصر(عليه السلام) حالمان دگرگون و چهره مان متغير شود. اين تغيير چهره تأثير خودش را مى گذارد. اگر بچه اى گوشه چشم تر ما را ببيند، از هزاران آموزش مستقيم بهتر است. آن بچه مى بيند و در اعماق وجودش اثر مى گذارد. نشان دهيم كه ما درباره يك انسان مهم و بزرگ حرف مى زنيم كه سر سوزنى سهل انگارى در او وارد نمى شود.
نام امام زمان (عليه السلام) كه مى آيد برمى خيزيم و دست روى سر مى گذاريم. اين كارى بوده كه امام رضا (عليه السلام) قبل از تولد امام زمان (عليه السلام) انجام مى داده؛ اين تكريم ها در عمل بايد نشان داده شود و مهم ترين نکته تربيت نسل منتظر اين است كه نشان دهيم سخن از شخص بسيار مهمى است.