پدر مهربان
طفلی را در نظر بگیرید که چشمانش دوربین است. بینی او گشاد، لبهایش کلفت، رنگش مثل ذغال سیاه، دستش شش انگشتی و سرش کچل است. هزار و یک عیب دارد. آب بینی و چشم و دهانش با هم مخلوط شده است. او در نظر ما به گونه ای است که حاضر نیستیم وی را بنگریم چه رسد به این که او را در آغوش گرفته و یا این که ببوسیم! اما ... مادر این طفل او را در بغل می گیرد و می بوید و می بوسد و قربان صدقه اش می رود. این طفل زشت صورت، در نظر مادر به فرشته می ماند!
حال اگر این طفل، بد رفتار هم باشد، حرف های زشت بزند، با کودکان دیگر بدرفتاری کند و هر لحظه یک خرابکاری به بار آورد چطور؟ آیا پدر و مادر، او را از فرزندان خود حذف می کنند یا از منزل بیرون می رانند؟ آیا اگر این فرزند بیمار شود، غمخواری و تیمارش نمی کنند؟
امام رضا علیه السلام می فرمایند: «الامام الانیس الرفیق و الوالد الشفیق و الاخ الشفیق و الامام البره بالولد الصغیر.» [1]
امام زمان ارواحنا فداه از پدر به ما نزدیک تر است. همانند پدری که دائماً مراقب فرزندان خود است، مواظب ما هستند و ما را فراموش نمی کنند. خدا او را مرجع و ملجأ و پناه ما قرار داده است؛ «و الکهف الحصین» فرزندی که بد کرده باشد، آنگاه که شب فرا می رسد به خانه باز می گردد. کنار در می نشیند و دست مقابل صورت می گیرد و تمنای بخشش دارد ...
آغوش مادر باز است و نگاه خشم آلود پدر، مهری شیرین در پس خود دارد. فرزندانشان را می بخشند و پناهش می دهند.
ما آن کودکانیم که روح و روان خود را کثیف و آلوده ساخته ایم و در منجلاب گناه غوطه وریم. راه به جایی نداریم.
«او علمت الارض بدنوبی لساخت بی او الجبال لهدتنی او السموات لاختطفتنی او البحار لاغرقتنی.» [2]
با این کوله بار سنگین به در خانه امام زمان (عج) می رویم. به پناه او می رویم. او را شفیع قرار می دهیم و از محضرش استمداد می کنیم.
دلسوزی امام زمان (عج) و رسیدگی آن حضرت به حال امت خویش و محبت و دلبستگی به محبین و پیروانشان، به یقین از محبت پدر و مادر بالاتر است.
سید بن طاووس می گوید: «سحرگاهی به سرداب مقدس رفتم. دیدم امام زمان (عج) مشغول دعا هستند. با خود گفتم آقا چه دعایی می خوانند و از خدا چه می خواهند؟ شنیدم چنین می فرمایند:
«اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیه طینتنا و قد قعلوا ذنوبا کثیره اتکالا علی حبنا و ولایتنا. فان کانت ذنوبهم بینک و بینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فاصلح بینهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنه و زحزحهم عن النار ولا تجمع بینهم و بین اعدائنا فی سخطک النار.»
«خدایا! همانا شیعیان ما، از تابش انوار و باقیمانده ی طینت ما آفریده شده اند و اینان با اتکا به محبت و ولایت ما گناهان زیادی انجام می دهند؛ پس اگر گناهان ایشان، بین تو و ایشان است، از آنان درگذر، که ما از ایشان راضی شدیم و اگر آن گناهان بین خودشان است، پس بین ایشان را اصلاح فرما و به خمس ما قصاص کن و ایشان را در بهشت وارد کن و از آتش دورشان فرما و بین ایشان و دشمنان ما در آتش غضبت جمع نکن.»
من تکان خوردم. قربان این مهر و محبت و آقایی بروم. در خلوت به سرداب مقدس و محل عبادتشان آمده اند و برای شیعیانشان وساطت می کنند.» [3]
مهربانی او به وسعت هستی است. رحمت او به ژرفای همه سینه هاست. عشق او جلوه ای دارد مادرانه؛ ساحتی دارد پدرانه و ... ولی از تو می پرسم، آیا سزاوار است شیعیان با پدر مهربان خود رفتاری کنند که دلش آزرده شود، آن هم در برابر این همه محبت؟
پی نوشت:
1- اصول کافی، ج 1، ص200، ح 1
2- مفاتیج الجنان، دعای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام
3- بحارالانوار، ج 53، ص 302، ح 55