montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

نقش انبیاء در تشکیل حکومت عدل جهانی
از دو منظر می توان به نقش انبیاء در تشکیل حکومت عدل جهانی نگریست:
منظر نخست: عظمت هدف
روشن است که اگر آن هدفی که برای جوامع انسانی در نظر گرفته شده و سیر حرکت تکاملی جوامع بدان سوست، هدفی خرد باشد که به راحتی قابل دستیابی است و مقدمات و ملزوماتش در مدت حیات یک نسل و یا کمتر از آن فراهم می شوند؛ ضرورتی برای نگاه تاریخی و طرح کلانی که در بستر تاریخ شکل بگیرد وجود ندارد اما اگر آرمان مورد نظر متعالی و برخوردار از قله های سر به فلک کشیده و مرتفع باشد؛ طبیعتاً فتح آن نیازمند مقدمات و ملزوماتی است که به سادگی و سرعت قابل تحصیل نیستند و به میزان عظمت هدف ، نیازمند شرایط و زمینه های سترگی است که در سایه طرحی کلان و برنامه ای بلند مدت فراهم می شوند. با این نگاه ضرورت نقش آفرینی انبیاء خود را نشان می دهد و می توان از وجود تدبیری الهی سخن گفت که در بستر تاریخ بشر را آرام آرام برای رسیدن به آن هدف والا مهیا می نماید.
به تعبیر دیگر وقتی هدف بلند و سترگ می شود و از سوی دیگر رسیدن به این هدف بلند متوقف بر دگرگونی اساسی در افکار، تمایلات، عواطف و رفتار انسان هاست در این صورت متناسب با میزان عمق و گستردگی این دگرگونی باید طرحی بلند مدت ریخته شود تا از مسیر سنت های الهی حاکم بر هستی، دگرگونی مورد نظر فراهم شود؛ خصوصاً با توجه به این که در این میان آن اتفاقی که باید بیافتد در انسان است و انسان موجود پیچیده ای است که از قدرت اختیار برخوردار است و می تواند سرکشی کند و عناد بورزد و به حق پشت کند و به گواهی تاریخ، رام شدنش بسیار سخت و طاقت فرسا و زمان بر است.
برای اثبات عظمت غایتی که خداوند برای جوامع انسانی در نظر گرفته دلایل متعددی می توان اقامه نمود برخی از آن ها بدین قرارند:
1 . عبودیت خالصانه در دولت مهدوی
یکی از گویاترین آیات ناظر به حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه این آیه شریفه است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» [1]
بر اساس آیه یاد شده در پایان تاریخ مؤمنان صالح جانشین پیشینیان بر روی کره زمین خواهند شد و جامعه ای صالح و منطبق با موازین دینی تشکیل خواهند داد و در چنین جامعه ای کسی جز خداوند متعال پرستش نخواهد شد و این عبادت، خالصانه و خالی از هر نوع شرکی اعم از شرک جلی و خفی خواهد بود. عظمت چنین عبادت موحدانه ای از آن جا روشن تر می شود که خداوند متعال ایمان بسیاری از مؤمنان را مشوب به شائبه شرک می داند. «وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» [2] و از سوی دیگر قرار است چنین عبادت خالصانه ای نه در مقیاس فرد که در مقیاس جامعه محقق شود و جامعه ای یک دست از مؤمنان صالح موحد تشکیل شود. روشن است که تحقق چنین آرمانی در مقیاس جامعه و تشکیل امتی که از صدر تا ذیل و از شاخه تا ساقه آن همه بر مدار توحید باشند و همه موحدانه بیاندیشند و احساسات، عواطفی و رفتاری موحدانه داشته باشند دنیا را به چنان گلستانی تبدیل خواهد کرد که حتی تصور آن برای ما سخت خواهد بود.
2. حجم وسیع تمحیص تاریخی مؤمنان
در روایات فراوانی از ضرورت تمحیص مؤمنان برای مهیا شدن برای روز موعود سخن رفته است. این که مؤمنان از گذرگاه ابتلائات و سختی ها بسیاری عبور داده می شوند و با انواع ناملایمات آزموده می شوند تا این که خالص و ناخالص از یکدیگر جدا شوند.
عَنِ اْلأَصْبَغِ بنِ نُبَاته عَن أمِیر المؤْمِنِین علیه السلام: أَنَّهُ قالَ : کونوا کَالنَحلِ فِی الطَیر لَیس شَیءً مِنَ الطَیر إلا و هُوَ یَستَضعِفُها وَ لو عُلِمَتِ الطَیرُ ما فِی أَجوابِها مِنُ البَرَکَةِ لَم تَفعَلَ بِها ذلِکَ خالَطوا الناسَ بِألسِنَتِکم و أبدابِکم و زابّلوهم بِقُلو بِکم و أعمالِکم فَوَالّذی نَفسی. بِیَدِه ما تَرَون ما تُحِبونَ حَتی یَتفِلَ بَعضُکُم فِی وُجوهِ بَعضٍ و حَتّی یُسَمی بَعضَکم بَعضاً کَذابین وَ حتی لا یَبقی مِنکم أو قالَ مِن شیعَتی إلاّ کَالکُحل فی العَین و المِلح فی الطَعام وَ سَأضربّ لَکم مثلاً وَهو مَثَلُ رَجُلٍ کانَ لَه طعامٌ فَتقّاه وَ طَیّبَهُ ثُمَ أدخَلَهُ وَ تَرَکَه فیه ماشاءالله ثُمَّ عادَ إلَیه فَإذا هَوقَد أصابَهُ السُّوس فَأخرَجَه وَنَقّاه وَ طَیِّبَهُ ثُمَّأعادَهُ إلی البیتِ فَتَرَکَهُ ما شاءَاللهُ ثمَّ عادَ إلَیهِ فَإذاهُوَ قَد أصابَتهُ طائفَةٌ مِنَ السُّوسِ فَأخرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَیَّبهُ وَ أعادَهُ وَ لم یَزَلَ کَذلِکَ حَتّی بَقِیتُ مِنهُ رِزمَة کَرِزمَةِ الأندَرِ لایَصُّرُّهُ السّوس شیئاً وَ کَذلِکَ أنتُم تَمَیّزونَ حتی لا یَبقی مِنکم إلاّ عِصابَة لا تضُرُّها الفِتنَتة شیئاً[3]
اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «بسان زنبور عسل در میان پرندگان باشید، در میان پرندگان پرنده اى نیست مگر اینکه زنبور عسل را ناتوان و کوچک می شمارد، اگر پرندگان می دانستند در تهی گاه هاى (اندرون) آن چه برکتی نهفته است هرگز با او چنان رفتارى نمی کردند، با مردم به زبان ها و جسم هاى خویش آمیزش داشته باشید ولی با دل هاى خویش و رفتارتان از آنان دورى کنید، قسم به آنکه جان من به دست اوست آنچه را دوست می دارید نخواهید دید تا اینکه پاره اى از شما در روى دیگرى آب دهان اندازد و تا جایی که بعضی از شما عده دیگر را دروغگویان بنامد و تا آنجا که از شما -یا شاید فرموده باشد از شیعه من- باقی نماند مگر (عده اى ناچیز) همچون بی مقدارى سرمه در چشم و نمک در غذا، اکنون براى شما مثالی می زنم و آن عبارت از مثل مردى است که داراى گندمی باشد پس آن را پاک نموده و در خانه اى ریخته باشد و آن را به امید خدا در آنجا رها کرده باشد، بعد به سر گندم خود باز گردد و ناگاه ببیند و در آن کرم افتاده است، پس آن را بیرون آورده پاک نماید، سپس آن را بدان خانه باز گردانیده و آن را رها نموده، مدتی در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببیند که دیگر بار تعدادى کرم به آن رسیده است، پس آن را خارج ساخته و تمیز و پاک نموده (به محل اول) باز گردانیده باشد و پیوسته این کار همچنان تکرار شود تا اینکه از آن مشتی همچون گندم خالص یک بوته از خوشه گندم که کرم نتوانسته هیچ آسیبی به آن برساند باقی بماند، شما نیز همین گونه مورد جداسازى قرار می گیرید تا اینکه از شما باقی نماند مگر جماعتی که فتنه ها به آن زیانی نمی رساند.
فرمودند:
وَاللهُ لا یکونُ ما تَمُدّونَ إلَیهِ أعیُنُکِم حتی تُمَحّصوا وَ تُمَیّزوا و حتّی لا یَبقی مِنکم إلاّ الأندَرُ فَالأندَرُ [4]
به خدا قسم آنچه که چشم به راه آن دارید رخ نخواهد داد تا آنکه پاک شوید و تمیز یابید و تا آنکه نماند از شما مگر کمتر و باز کمتر.
روشن است که این تمحیص مخصوص افراد خاصی نیست و شامل تمامی مؤمنان در طول تاریخ می شود همچنان که امیرمؤمنان در روایت نخست شیعیان معاصر خود را مورد خطاب قرار داده و امام رضا علیه السلام نیز به معاصرین خود خطاب کرده و از تمحیصی که بر آنان می رود سخن گفته اند. بنابراین در هر دوره ای متناسب با شرایطش مؤمنان آزموده خواهند شد و از گذرگاه ابتلائات عبور داده خواهند شد؛ افزون بر این که این روایات به عموم و اطلاق شامل همه شیعیان در طول تاریخ می شود.
این حجم وسیع و شدید از ابتلائات که تاریخ هم گواه آن است، نشان از آن دارد که قرار بر این است که حادثه ای عظیم با ابعادی وسیع رخ دهد؛ حادثه ای بزرگ که نیازمند مقدماتی بزرگ است که در سایه ابتلائاتی بزرگ شکل می گیرد.
3. طولانی شدن دوره غیبت
از طولانی شدن دوره غیبت نیز می توان نکته پیش گفته را استخراج کرد. از زمان رخ در نقاب غیبت کشیدن آخرین ذخیره خداوند بیش از یازده قرن می گذرد این دوره طولانی مدت دوره ای است که در آن مقدمات آن رخداد بزرگ فراهم می شود و زمینه های تحقق حکومت عدل جهانی مهیا می شود، اما مع الاسف هنوز چشم ها به در است و انتظار پابرجا. به درازا کشیدن این دوران نشان از آن دارد که حادثه مورد انتظار به اندازه ای بزرگ است که با گذشت این مدت طولانی هنوز زمینه های آن فراهم نشده است.
منظر دوم: شیوه رسیدن به هدف
گذشت که با تحلیل هدفی که خداوند متعال برای سیر جوامع در نظر گرفته است می توان نقش حرکت تاریخی انبیاء در حکومت عدل جهانی را تبیین کرد و این تحلیل هدف می تواند از دو منظر باشد. منظر نخست عظمت هدف بود و منظر دوم شیوه رسیدن به هدف است.
توضیح دومین منظر بدین صورت است که کامیاب یا ناکامیاب بودن هر حرکتی افزون بر این که به نایل شدن یا نایل نشدن به هدف بستگی دارد به روشی که برای رسیدن به آن هدف در نظر گرفته شده و نیز گستره ای که برای تحقق آن هدف در نظر گرفته شده، بستگی دارد. بنابراین اگر هدف محقق شود ولی نه از روشی که باید، حرکت ناکامیاب است و یا اگر هدف حاصل شود ولی نه در گستره ای که مورد نظر بوده، باز حرکت موفق ارزیابی نمی شود. اگر می گوییم هدف انبیاء تشکیل حکومت عدل بوده مقصود آنان رسیدن به چنین حکومتی با هر روشی ولو با زور و تحمیل نبوده است. مقصود انبیاء هل دادن و غلتاندن و به دوش کشیدن مردم نیست؛ هدف راه رفتن انسان ها و به پا ایستادن آنهاست انبیاء می خواسته اند انسان ها به بلوغی برسند که به حاکمیت غیر معصوم قانع نشوند و مطالبه گر ولایت معصوم باشند و در راه آن حاضر به هر نوع فداکاری و جان فشانی باشند. افزون بر این هدف انبیاء تشکیل حکومت عدل در گستره جهان بوده و نه حکومتی محلی و منطقه ای. بنابراین زمانی می توان از حاصل شدن هدف انبیاء سخن گفت که حکومتی عادلانه در سرتاسر گیتی توسط مردی از تبار انبیاء تشکیل شود؛ حکومتی که با زور بر مردم تحمیل نشده و مردم با طوع و رغبت آن را پذیرفته اند. از این منظر نیز می توان درباره نقش حرکت تاریخی انبیاء در حکومت جهانی قضاوت کرد با این توضیح که وقتی از یک سو مقصود انبیاء نیل به آن آرمان با چنین روشی است و از سوی دیگر انسان هایی که می خواهند زمینه های این آرمان را فراهم کنند مختار و انتخاب گرند و به گواهی تاریخ در بیشتر برهه ها بیش از آن که سر به راه باشند چموشی کرده اند و به بیراهه رفته اند؛ روشن است که نایل شدن به چنین هدفی از مسیر خواست و میل و رغبت مردم به صورت طبیعی در طول حیات یک نسل امکان پذیر نیست. بنابراین باید برای آن برنامه ای بلند مدت و زمان بر ریخت تا آرام آرام زمینه های رو آوردن انسان ها به انتخاب درست و شکل گیری رغبت به حاکمیت الهی در آنان فراهم شود. برنامه بلند مدتی که خداوند متعال برای تربیت بشر و رساندن آنان به ظرفیت تحمل حاکمیت معصوم و همراهی با او برای تشکیل حکومت عدل جهانی اختیار کرده است همان بعثت انبیاء ست.


پی نوشت:
1-55، نور
2-106، یوسف
3-نعمانی، 1422؛217
4- نعمانی، 1422؛216
نویسنده نصرت الله آیتی
نقش انبیاء در تشکیل حکومت عدل جهانی


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته