montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

آیه 4 تا 6 سوره اسراء: خونخواهی قبل از قیام و رجعت- بخش دوم

محمد ثقفي تهراني در تفسير روان جاويد ذیل این آیه آورده:
در كافي و عيّاشي (ره) از امام صادق عليه السّلام روايت نموده است كه مراد از دو مرتبه فساد؛ كشتن امير المؤمنين عليه السّلام و ضربت زدن به امام حسن عليه السّلام است و مراد از علوّ كبير شهادت امام حسين عليه السّلام است و بندگان پر قوّت و قدرت خدا كساني هستند كه قبل از ظهور امام زمان قيام به خونخواهي آل محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مي نمايند و قاتلان ايشان را مي كشند؛ كه محتمل است مراد مختار بن ابي عبيده ثقفي و اعوان او باشند و مراد از وعده حتمي خدا ظهور امام زمان است و مراد از عود غلبه بر اعداء رجعت حسيني است؛ كه آن حضرت با هفتاد نفر از اصحاب به دنيا بر مي گردند در زمان حيات حضرت حجّت عليه السّلام. و عيّاشي اضافه کرده كه امام حسين عليه السّلام بر مردم سلطنت مي كند تا موي ابرويش بر چشمش بريزد و ظاهراً مراد تطبيق امثال قضاياي واقعه در بني اسرائيل باشد بر اين امّت و اللّه اعلم.

در تفسير شريف لاهيجي از محمد بن علي شريف لاهيجي نیز آمده:
في روضه الكافي «عن ابي عبد اللَّه عليه السّلام في قوله تعالي: «وَ قَضَيْنا إِلي‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» قال: قتل علي بن ابي طالب و طعن الحسن عليهما السلام، «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً »قال: قتل الحسين عليه السّلام، «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما»: فاذا جاء نصر دم الحسين،« بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ»: قوم يبعثهم اللَّه قبل خروج القائم فلا يدعون و ترا لآل محمد صلّي اللَّه عليه و آله الا قتلوه، «وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا»: خروج القائم عليه السّلام، «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ»:
خروج الحسين عليه السّلام في سبعين من أصحابه عليهم البيض المذهب لكل بيضة وجهان المؤدون الي الناس ان هذا الحسين قد خرج لا يشك المؤمنون و انه ليس بدجال و لا شيطان و الحجة القائم بين أظهرهم فاذا استقرت المعرفة في قلوب المؤمنين أنه الحسين عليه السّلام جاءت الحجة الموت فيكون الذي يغسله و يكفنه و يحنطه و يلحده في حفرته الحسين ابن علي عليه السّلام و لا يلي الوصي الا الوصي»
يعني مراد از «وَ قَضَيْنا إِلي‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» اينست كه ما وحي كرديم به سوي بني اسرائيل در تورات؛ اين معني را كه شما اي امت محمد، فساد عظيم در زمين خواهيد كرد: يكي قتل امير المؤمنين علي بن ابي طالب و دوم طعن امام حسن در ساباط مداين عليهما السلام، و مراد از «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً» قتل امام حسين عليه السّلام است و مراد از «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ» اينست كه هر گاه بيايد وقت ايفاء وعده، اول پيش از خروج قائم آل محمد دو طايفه بر قاتلان امام حسين عليه السّلام كه عند اللَّه مقرر گرديده برانگيزانيم، که آنان (عباد ما) صاحب شوكت و قوت سخت باشند و نگذارند كساني را كه صاحب جنايت و ظلم باشند در حق آل محمد، مگر آن كه آن را بكشند و بساط زمين را از لوث ايشان مطهر گردانند مانند مختار بن ابي عبيده ثقفي و اشباه آن و مراد از «وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا» اينست كه وعده بعثت طايفه، كه آن خروج قائم آل محمد است وعده ‏ايست ثابت و محقق چنانچه در آيه بعد ازين مي فرمايد كه:
«فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ» بيان مي‏ كند كه فاء «فاذا جاء» فصيحه باشد و بنا بر اين معني آيه اينست كه پس چون بيايد وعده بعثت طايفه، ديگر قائم آل محمد را بفرستيم و آنچه در ترجمه گفته‏ ايم معني ظاهريست اللَّه اعلم و مراد از «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ» كرت و رجعت سيد شهدا است بنابراين مخاطب درين جا غير مخاطب در سابق است زيرا كه مراد از مخاطبين سابق اعداء اهل بيت ‏اند و در اين جا شيعيان ايشان، امام عليه السّلام مي فرمايد كه: رجعت كند حضرت سيد الشهدا عليه السّلام با هفتاد كس از اصحاب خود كه بر سر ايشان خودهاي مزين به طلا باشد كه هر خودي را دو رو باشد يعني پيش و پس آن را طلا نشان و مصقل كرده باشند و آن هفتاد كس به سوي مردم مي رسانند كه اين شخص كه رجعت كرده امام حسين است تا آنكه اهل ايمان را شكي و شبهه ‏اي در خروج آن حضرت نماند و يقين كنند كه او دجال و شيطان نيست، بلكه حجت خداي تعالي است كه در ميان ايشان قائم شده پس چون ايشان معرفت به هم رسانند كه اين امام حسين است كه رجعت كرده پس صاحب الامر عليه السّلام فوت شود و حضرت امام حسين كه شهيد در معركه جهاد است و احتياج تغسيل و تكفين ندارد متعرض تغسيل و تكفين و تحنيط و به قبر گذاشتن حضرت صاحب عليه السّلام گردد. ...
محمد بن مسعود عياشي رحمه اللَّه تعالي در تفسير خود در آخرين حديث روايت كرده كه‏
«ثم يملكهم الحسين عليه السّلام حتي يقع حاجباه علي عينيه»
يعني پس از فوت حضرت صاحب؛ امام حسين عليه السّلام مالك عالم و آدم شود تا آنكه از غايت طول عمر موي دو ابروي آن حضرت بر دو چشم او افتد و علي بن ابراهيم در تفسير خود چنين روايت كرده كه: «قوله: «وَ قَضَيْنا إِلي‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ»، أي علمناهم ثم انقطعت مخاطبة بني اسرائيل و خاطب امة محمد عليه و آله السلام فقال: «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» يعني فلانا و فلانا و أصحابهما و نقضهم العهد «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً»، يعني ما ادعوه من الخلافة «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما»، يعني يوم الجمل «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»، يعني امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه و اصحابه. فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ»، اي طلبوكم و قتلوكم. «وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا»، يعني يتم و يكون. «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ»، يعني لبني امية علي آل محمد «وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً»، من الحسين بن علي و اصحابه فقتلوا الحسين بن علي و أصحابه. لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ، يعني يسوءوا وجوهكم «وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ»، يعني رسول اللَّه صلّي اللَّه عليه و آله و اصحابه و امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه، «وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً»، اي يعلوا عليكم فيقتلوكم ثم عطف علي آل محمد عليه و عليهم السلام فقال: عَسي‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ اي ينصركم علي عدوكم. ثم خاطب بني امية فقال: «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا»، يعني ان عدتم بالسفياني عدنا بالقائم من آل محمد «وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً»، اي جبا يحصرون فيه»
و معاني اين حديث چون مشخص بود به تفصيل آن نپرداختيم و اين حديث در تفسير بعضي آيات خصوصاً در تفسير آيه «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ» منافي حديث سابق است و چون در حديث وارد شده كه هر چه در زمان بني اسرائيل و قوم موسي به وقوع انجاميده مانند آن در امت خَير البشر عليه و آله صلوات اللَّه الملك الاكبر نيز واقع خواهد شد پس بنابراين ظاهر اينست كه اين احاديث تأويل اين آيات باشند و تصريح آيات بيان فسادي باشد كه از بني اسرائيل سرزده با متفرعات آن، اللَّه تعالي اعلم بحقائق كلماته و كلمات اوليائه.


محمد بن عبدالرحيم نهاوندي نیز در تفسير نفحات الرحمن و تبيين الفرقان می گوید:
از حضرت صادق علیه السلام مروي است كه اين فساد تأويل شد به كشتن اميرالمؤمنين و خنجر زدن به ران حضرت امام حسن علیه السلام و علو كبير تأويل شد به كشتن حسين علیه السلام و عباد و بندگان، پر قوت و قدرت تاويل شد به جماعتي كه پيش از خروج حضرت حجت خدا آنها را مبعوث فرمايد كه كسي از كشندگان آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نگذارند و همه را بكشند و وعده خدا به خروج حسين علیه السلام با هفتاد نفر از اصحابش كه همه خود‌هاي طلاكوب بر سرشان باشد، وقتي كه هنوز حضرت قائم در ميان مردم باشد.
عياشي روايت كرد كه حسين علیه السلام سلطنت كند بعد از رجعت تا اندازه‌ اي كه موهاي ابروهايش بر روي چشم‌ هايش بريزد و تأويلات ديگر هم نقل شده و ظاهر اين است كه مقصود تطبيق قضايايي است كه در اين امت واقع شده و مي‌ شود بر قضاياي بني ‌اسرائيل. القمي قال: وقضينا الي بني اسرائيل في الكتاب اي اعلمنا هم ثم انقطعت مخاطبه بني اسرائيل و خاطب الله الي امة محمدصلی الله علیه و آله و سلم فقال: لتفسدن في الارض مرتين يعني فلانا و فلانا و اصحابهما و نقصنهم العهد و لتعلن علواَ كبيرا يعني ما ادعوه.
من الخلافه« فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما»يعني يوم الجمل «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي‏ بَأْسٍ شَديد» يعني اميرالمؤمنين و اصحابه «فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ» اي طلبوكم و قتلوكم «وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولا» يعني يتم ويكون «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِم» يعني لبني امية علي ال محمد «وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفيراً» من الحسن و الحسين ابني علي علیه السلام و اصحابها وسبوا نساء ال محمد، «فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ» يعني «القائم» و اصحابه «لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ » يعني رسول الله و اصحابه و اميرالمومنين «وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبيراً» اي يعلوا عليكم فيتعتطوكم ثم عطف علي آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فقال «عَسي‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ» اي ينصركم علي عدوكم ثم خاطب بني اميه فقال «َإِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» يعني ان عدتم بالسفياني عدنا بالقائم من آل محمد و «جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيراً» حسبا يحصرون فيها.
عن الكافي و الحياشي عن الصادق علیه السلام في تأويل الافساد بين بقتل علي او طعن الحسن و العلو الكبير بقتل الحسين و العباد اولي البأس بقوم.
يبعثهم الله قبل خروج القائم فلا يدعون و اقرا لآل محمد صلی الله علیه و آله و سلم الا قتلوه و وعد الله بخروج القائم (عج) و الكرة عليهم بخروج الحسينعلیه السلام في سبعين من اصحابه عليهم البيض الذهب حين كان الحجة القائم بين اظهرهم و عن العياشي ثم يملكهم الحسين حتي يقع حاجباه علي عينيه و عنهعلیه السلام اول من يكد الي الدنيا الحسين بن عليعلیه السلام و يزيد بن معاويه و اصحابه حذو القذة بالقذة ثم تلا هذه الاية و عن الباقرعلیه السلام ان العباد اولي بأس شديد هم القائم و اصحابه. ما وقع في بني اسرائيل حذو النعل بالنعل لا صرف الايه عن ظاهرها و حصر المراد منها وقع بعد الرسول.

ناصر مكارم شيرازي نیز در تفسير نمونه‏ آورده:
در روايات مختلفي مي ‏بينيم كه آيات فوق بر حوادث تاريخ مسلمانان نيز تطبيق شده است از جمله فساد اول و دوم اشاره به قتل علي علیه السلام و ضربه بر پيكر امام حسن علیه السلام است و يا منظور از «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ» حضرت مهدي علیه السلام (قائم) و يارانش مي ‏باشند.
و در بعضي ديگر اشاره به جمعيتي گرفته شده است كه قبل از مهدي علیه السلام قيام مي ‏كنند.[1]
پر واضح است كه هرگز مفهوم اين احاديث تفسير آيات فوق در محتواي لفظيش نيست، چرا كه اين آيات با صراحت تمام از بني اسرائيل سخن مي‏گويد، بلكه منظور اين است كه مشابه همان برنامه در اين امت از فسادها و مجازات ها رخ مي ‏دهد، و اين دليل روشني است بر اين كه برنامه فوق هر چند در مورد بني اسرائيل ذكر شده اما يك قانون كلي است در همه اقوام و ملل و يك سنت جاري عمومي است در طول تاريخ بشر.

در میان تفاسیر مهدوی اهل سنت در کتاب الجامع لأحكام القرآن از محمد بن احمد قرطبي آمده:
‏ قلت: قد ورد في هذا الباب حديث مرفوع فيه طول من حديث حذيفة، وقد كتبناه في (كتاب التذكرة) مقطعا في أبواب في أخبار المهدي، نذكر منها هنا ما يبين معني الآية و- يفسرها حتي لا يحتاج معه إلي بيان، قال حذيفة: قلت يا رسول الله، لقد كان بيت المقدس عند الله عظيما جسيم الخطر عظيم القدر. فقال رسول الله صلي الله عليه و- سلم:" هو من أجل البيوت ابتناه الله لسليمان بن داود عليهما السلام من ذهب و- فضة و- در و- ياقوت و- زمرد": و- ذلك أن سليمان بن داود لما بناه سخر الله له الجن فأتوه بالذهب و- الفضة من المعادن، و- أتوه بالجواهر و- الياقوت و- الزمرد، و- سخر الله تعالي له الجن حتي بنوه من هذه الأصناف. قال حذيفة: فقلت يا رسول الله، و- كيف أخذت هذه الأشياء من بيت المقدس. فقال رسول الله صلي الله عليه و- سلم:" إن بني إسرائيل لما عصوا الله و- قتلوا الأنبياء سلط الله عليهم بخت‏نصر و- هو من المجوس وكان ملكه سبعمائة سنة، و- هو قوله:« فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا» فدخلوا بيت المقدس و- قتلوا الرجال و- سبوا النساء و- الأطفال و- أخذوا الأموال و- جميع ما كان في بيت المقدس من هذه الأصناف فاحتملوها علي سبعين ألفا و- مائة ألف عجلة حتي أودعوها أرض بابل، فأقاموا يستخدمون بني إسرائيل و يستملكونهم بالخزي و- العقاب و- النكال مائة عام، ثم إن الله عز وجل رحمهم فأوحي إلي ملك من ملوك فارس أن يسير إلي المجوس في أرض بابل، وأن يستنقذ من في أيديهم من بني إسرائيل، فسار إليهم ذلك الملك حتي دخل أرض بابل فاستنقذ من بقي من بني إسرائيل من أيدي المجوس و- استنقذ ذلك الحلي الذي كان في بيت المقدس ورده الله إليه كما كان أول مرة و- قال لهم: يا بني إسرائيل إن عدتم إلي المعاصي عدنا عليكم بالسبي و- القتل، و- هو قوله:«عَسي‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» فلما رجعت بنو إسرائيل إلي بيت المقدس عادوا إلي المعاصي فسلط الله عليهم ملك الروم قيصر، و- هو قوله:« فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ- لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ- لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً» فغزاهم في البر و- البحر فسباهم و- قتلهم واخذ أموالهم و- نساءهم، واخذ حلي جميع بيت المقدس و- احتمله علي سبعين ألفا و- مائة ألف عجلة حتي أودعه في كنيسة الذهب، فهو فيها الآن حتي يأخذه المهدي فيرده إلي بيت المقدس، و- هو ألف سفينة و- سبعمائة سفينة يرسي بها علي يافا [1] حتي تنقل إلي بيت المقدس وبها يجمع الله الأولين و- الآخرين ..." و- ذكر الحديث.

همچنین در الكشف و البيان عن تفسير القرآن‏ از ثعلبي نيشابوري آمده:
قال حذيفه: يا رسول الله لقد كانت بيت المقدس عظيما عند الله قال: «أجل بناه سليمان ابن داود من ذهب و ياقوت و زبرجد، و كان بلاطه ذهبا و بلاطه فضة و بلاطه من ذهبا أعطاه الله ذلك و سخر له الشياطين يأتونه بهذه الأشياء في طرفة عين فسار بخت نصر بهذه الأشياء حتّي نزل بها بابل و أقام بنو إسرائيل في يديه مائة سنة يستعبدهم المجوس و أبناء المجوس فهم الأنبياء و أبناء الأنبياء، ثمّ إن الله تعالي رحمهم فأوحي إلي ملك من ملوك فارس يقال له كورس و كان مؤمنا أن سر إلي بقايا ببني إسرائيل حتّي يستنقذهم فسبا كورش بني إسرائيل و حلي بيت المقدس حتّي رده إليه، فأقام بنو إسرائيل مطيعين لله مائة سنة ثم إنهم عادوا في المعاصي فسلط عليهم ملكا يقال له: إنطياخوش فغزا بني إسرائيل حتّي أتي بهم بيت المقدس فسبا أهلها و أحرق بيت المقدس و قال لهم: يا بني إسرائيل إِنْ عُدْتُمْ في المعاصي عُدْنا عليكم بالسبي، فعادوا في المعاصي فسلط الله عليهم ملكا رومية يقال له: ماقسير بن إسبيانوس فغزاهم في البر و البحر فسباهم و سبا حلي بيت المقدس و أحرق بيت المقدس».
قال رسول الله صلّي اللّه عليه و سلّم: «فهذا من صفة حلي بيت المقدس و يرده المهدي إلي بيت المقدس و هو ألف سفينة و سبعمائة سفينة يرمي بها علي يافا حتّي ينقل إلي بيت المقدس هديها يجمع الله الأولين و الآخرين» [۲۰][2].
پی نوشت:
[1] نور الثقلين جلد ۳ صفحه ۱۳۸.
[2] عن تفسير الطبري: ۱۵/ ۲۹.
[3] راجع تفسير الطبري: ۱۵/ ۲۹- ۳۰.
آیه 4 تا 6 سوره اسراء: خونخواهی قبل از قیام و رجعت- بخش دوم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته