montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

نقش انبیاء در تشکیل حکومت عدل جهانی براساس دیدگاه سیدمحمد صدر
آنچه گذشت تحلیل نقش حرکت تاریخی انبیاء در حکومت عدل جهانی از منظر غایتی بود که خداوند متعال برای سیر حرکت جوامع در نظر گرفته است. سید محمد صدر به آنچه گفته شد از منظری دیگر نگریسته است. ایشان معتقد است تشکیل حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ با مسأله فلسفه آفرینش در ارتباط است و به تعبیر روشن تر غایتی که خداوند متعال از خلقت انسان داشته است با شکل گیری حکومت عدل جهانی که در آخرالزمان شکل می گیرد تأمین می شود. خلاصه دیدگاه ایشان بدین صورت است:
به فرموده خداوند متعال غایت آفرینش انسان عبادت خالصانه خداوند متعال است «وَ ما خَلَقتُ الجِّنَ و الإنس إلاّ لَیَعبُدون» عبادت مورد نظر آیه یاد شده در سه حوزه قابل تصور است: بعد فردی - ایجاد فرد کامل- بعد اجتماعی - ایجاد جامعه کامل - و بعد حکومتی - ایجاد حکومتی عادل که بر تمام جوامع با حق و عدالت رفتار نماید.
وقتی قرآن کریم غایت خلقت انسان را عبودیت می داند بدین معناست که هدف آن است که عبودیت در این سه حوزه رخ دهد چرا که اگر ما دلالت آیه را محدود کرده و بگوییم مقصود این است که غایت خلقت فقط عبودیت فردی انسان هاست نه تشکیل جامعه به عبودیت رسیده و یا حکومتی مبتنی بر عبودیت که می خواهد جامعه را به سوی عبادت خداوند متعال سوق دهد آیه را به صورت کوتاه و ناقص معنی کرده ایم. بنابراین معنای آیه تحقق عبودیت در سه حوزه یاد شده است. آیه به روشنی دلالت بر این دارد که تنها غایت آفرینش بشر ایجاد چنین عبادت کاملی است و این غایت از آغاز آفرینش انسان مورد توجه بوده است و تا انتهای آن نیز مورد توجه خواهد بود. اگر غایت آفرینش انسان چنین چیزی باشد باید تمام موانع آن برطرف شود و تمام مقدمات آن فراهم شود و اگر مقدمات اموری هستند که در بستر زمان و به تدریج محقق می شوند باید برای تحقق تدریجی آن برنامه ریزی شود.
با نگاهی به گذشته تاریخ روشن می شود که این غایت از آغاز آفرینش بشر تا زمان ما محقق نشده است. بنابراین باید منتظر تحقق آن در آینده باشیم.
تکامل فرد و جامعه افزون بر عقل و اختیاری که خداوند به بشر عنایت فرموده است به دو عامل داخلی و خارجی نیاز دارد:
1. عامل خارجی: عامل خارجی عبارت است از این که فرد و جامعه معنای عدالت و کمالی را که می خواهد بدان دست یابد بفهمد و این فهم به معنای کامل و عمیق آن جز از طریق خداوند متعال امکان پذیر نیست و بعثت انبیاء برای تأمین چنین هدفی است و البته دلیل تعدد انبیاء نیز همین بوده است که انسان ها در ابتدا قادر به فهم جزئیات عدل کامل نبودند و به همین دلیل اساساً امکان تشکیل جامعه عادل وجود نداشت و در نتیجه باید آرام آرام به حدی از رشد برسند که قابلیت فهم عدالت کاملی که مطلوب خداوند متعال است را پیدا نمایند.
2. عامل داخلی: عامل داخلی عبارت است از احساس مسئولیت در برابر این طرح عدالت فراگیر. این احساس مسئولیت در نتیجه سه عامل ایجاد شده و رشد می کند:
الف) ادراک کردن عقل اهمیت اطاعت و بندگی خداوند را به عنوان این که او مستحق عبادت است.
ب) اخلاص در اطاعت خداوند متعال به اعتبار این که چنین اخلاصی ضامن حقیقی عدالت مطلق در سطح فرد و جامعه است.
ج) عامل اخروی که عبارت است از طمع در ثوابی که خداوند برای اطاعت کنندگان در آخرت مهیا نموده و نیز ترس از عقاب او.
از میان سه عامل یاد شده عامل نخست و آخر از راه پرورش علمی و نظری حاصل می شود اما برای ایجاد عامل دوم صرف برهان نظری کافی نیست و بلکه نیازمند تمرین درازمدت و ممارست است و از همین جا می توانیم به نقش مهمی که تجربه و ممارست در ایجاد اخلاص به عنوان یکی از مقدمات اساسی ایجاد جامعه تکامل یافته دارد پی ببریم خصوصاً اگر توجه کنیم که این تجربه و ممارست باید افزون بر فرد در حوزه جوامع و امت نیز اتفاق بیافتد تا در روح اخلاص و اطاعت از تعالیم الهی در جوامع و امت نیز رشد نماید. تجربه و ممارستی که باید بر امت در جریان تربیت دراز مدتش بگذرد متوقف بر یکی از این دو عامل است:
1. تحقق فعلی جامعه عادل مطلق به صورتی که مردم آن را با چشم خود ببینند و در نتیجه عواطف آنان به آن سو جهت یافته و اخلاص و از خود گذشتگی شان تا حد زیادی افزایش یابد.
2. عبور امت از مراحل دشوار و شرایط سخت و طاقت فرسا تا اینکه به تدریج وادار به ژرف نگری و دوراندیشی شود و در نهایت از او امتی با احساس مسئولیت و دارای اراده ای محکم و عزمی استوار برای اجرای عدالت کامل بسازد.
روشن است که از میان دو عامل یاد شده عامل دوم تأثیر عمیق تری در تربیت امت دارد، چرا که امتی که در شرایط دشوار نسبت به عدالت مطلق عشق بورزد و در مسیر آن فداکاری کند، چنین عشقی عمیق و پابرجا خواهد بود و کمتر در معرض زوال و انحراف خواهد بود. بنابراین عامل دوم باید بر عامل اول مقدم باشد و امت ابتدا باید به تدریج با عبور از شرایط سخت تربیت شود و در انتها جامعه عدل مطلق تحقق یابد.
از آنچه گفته شد روشن شد که هدف خداوند متعال از آفرینش بشر متوقف است بر اخلاصی که با تجربه های مکرر و از خودگذشتگی ها صیقل خورده باشد و چنین صفا و صیقل یافتگی حاصل نمی شود مگر با گذشت ایام و طی کردن تجربیات و آزمایش هایی که در ضمن گذشتن از دوران سیاه ظلم و بیدادگری ها حاصل می شود که بشریت در طول تاریخ با آن دست به گریبان بوده است. و از همین جا می توان به راز اهمیت تمحیص و آزمایش پی برد؛ چرا که امت با عبور از دالان همین تمحیص و آزمایش و قرار گرفتن در دوراهی حق و باطل و مواجه شدن با کشش های متضاد است که می تواند با غالب شدن بر هواها اراده و ایمان خود را تقویت کند و بر میزان اخلاص خود بیافزاید و قله های رفیع تکامل و عروج معنوی را بپیماید و مهیای برپایی عدالت مطلق گردد.
هم چنان که گذشت برنامه ریزی خداوند برای تحقق روز موعود از آغاز خلقت شروع شده است چرا که تحقق روز موعود هدف خلقت بوده است. از این رو این برنامه ریزی پیش از اسلام وجود داشته و پس از اسلام نیز استمرار داشته و تا زمان تحقق روز موعود استمرار خواهد داشت. این مطلب را در ضمن نکاتی می توان تفصیل داد:
نکته اول: مشارکت انبیاء در این برنامه ریزی
بشر در ابتدا واجد هیچ یک از دو شرط نخست اجرای عدالت کامل نبود نه می دانست عدالت کامل چیست و نه برای اجرای آن اخلاص و آمادگی فداکاری داشت. بنابراین انبیاء عهده دار تربیت بشر شدند تا این که برای او امکان فهم عدالت کامل فراهم شود تا آنجا که در نهایت این امکان فراهم شد و بشریت صلاحیت فهم طرح عدالت کامل را که در دین اسلام تجسم یافته پیدا کرد و لذا خداوند دین اسلام را نازل فرمود. ولی شرط دوم که آمادگی برای فداکاری در مسیر اجرای عدالت کامل است هنوز نیز تحقق نیافته است بر این اساس همه پیامبران و از جمله پیامبر خاتم تربیت فکری خود را طوری مطرح می کردند که نسبت به شرط دوم نیز مردم را آماده سازند؛ بدین معنی که تلاش می کردند در مردم اخلاص و فداکاری در راه خدا را ایجاد نمایند و البته تربیت نخست به ثمر رسید ولی تربیت دوم تنها در بخش اندکی از مردم تأثیرگذار بود و به همین دلیل این جریان هنوز استمرار دارد تا این که بشریت واجد شرط دوم نیز بشود.
نکته دوم: دعوت انبیاء در جهت تحقق حکومت عدل
انبیاء نسبت به مسأله هدف آفرینش انسان که تحقق عدالت کامل است ساکت نبودند و به همین دلیل ما در ادیان آسمانی پژواک آن را مشاهده می کنیم و می بینیم در آنها به مسأله موعود اشاره شده است و البته روشن است که در آن دوران نیازی به ارائه تفاصیل این اندیشه نبود.
نکته سوم: فقدان شرایط برقراری حکومت عدل جهانی برای انبیاء
برای هیچ یک از انبیاء این امکان وجود نداشت که عملاً رهبری اجرای حکومت عدل را به عهده بگیرد و آن را پیاده نماید چرا که شرایط آن در آن دوران مهیا نبود؛ نه امکان فهم طرح عدالت کامل برای امت آنان وجود داشت (شرط نخست) نه امت در آن حد و اندازه ای بود که مهیای اجرای برنامه عدالت کامل باشد (شرط دوم). شرط نخست وجود نداشت چرا که انبیای پیش از موسی بن عمران هدفشان متمرکز بر تفهیم و استقرار اعتقاد به خداوند بود تا این که نوبت به حضرت ابراهیم رسید و آن حضرت اعتقاد به توحید را به صورت برهانی و آشکار برای امت روشن ساخت. بنابراین در این دوران اساساً تشریع مهمی وجود نداشت تا چه رسد به طرح اندیشه عدالت کامل.
اما انبیای پس از موسی بن عمران تا پیامبر خاتم در این دوران گرچه شرایط به تفصیل بیان شد، اما این ادیان بیشتر شریعت هایی بودند که امت را برای فهم طرح عدالت کامل آماده می کردند و از روشن ترین دلایل این مطلب نسخ آنها توسط دین اسلام است. روشن است که اگر این شرایط همان طرح عدالت کامل مورد نظر بودند وجهی برای نسخشان وجود نداشت.
اما شرط دوم وجود نداشت چرا که درباره آدم می خوانیم «وََلقَدْ عَهِّدَْنا إَلی آدَمَ مِّن قَبُْلُ فَنَسِّیَ وََلمْ نجِّدْ لهُ عَزْما» [طه: 115] و بدون این عزم تحقق روز موعود امکان پذیر نبود و یا در دوره نوح پیامبر، آن حضرت سال ها مردم را دعوت کرد ولی دعوت او تأثیر محسوس بر مردم نداشت تا آنجا که از آنها به درگاه الهی شکایت کرد و آنها را نفرین نمود و یا در دوره ابراهیم؛ چه آن حضرت تأثیر بیشتری بر مردم برجا گذاشت و لکن نتوانست آنان را به سطح متناسب با عدل مطلق برساند و لذا او را در آتش افکندند ولی در جامعه هیچ کس به این کار اعتراض ننمود. و یا در در دوره موسی بن عمران نمونه های فراوانی از تمرد بر پیامبرشان می توان از آنان سراغ گرفت تا جایی که گفتند: «فَأذهَب أَنتَ وَرَبُّکَ فَقاتِلا إنّا ها هَنا قاعِدون» [مائده : 24] و یا به گوساله پرستی رو آوردند و می خواستند خداوند را آشکارا ببینند و... در مورد عیسی بن مریم نیز همین کفایت می کند که حواریونش که خواص او بودند در قدرت خداوند شک داشتند و خطاب به او گفتند: «یا عیسی ابنِ مَریَم هل یَستَطیعُ رَبُّکَ أن یُنزِلَ عَلَینا مائدَةً مِنَ السماء» [مائده :112] و وقتی خواص او چنین بودند حال دیگران معلوم است. بنابراین در طول تاریخ آن سطح لازمی از اخلاص که با آن بتوان عدالت مطلق را در روز موعود بنیان نهاد فراهم نبود. از آنچه گذشت روشن شد که تا پیش از نزول اسلام هیچ یک از شرایط برقراری عدالت مطلق مهیا نبود اما با نزول اسلام - که خاتم الادیان است و حلال و حرامش تا روز قیامت حلال و حرام است - به عنوان طرح عدالت کاملی که برای اجرای در روز موعود ذخیره شده است، شرط نخست فراهم شد لیکن به دلیل فقدان شرط دوم هنوز روز موعود فرا نرسیده است و در دوران غیبت امام مهدی و با هجوم جریان هایی که مردم را از اعتقادات اسلامی باز می دارند نظیر جریان استعماری تبشیری مسیحی و تمدن مادی گرای غربی و سایر مکاتب غربی، آزمایش های دشوار الهی شکل می گیرد تا از دالان این ابتلائات و تمحیص ها انسان ها غربال شوند و آنچه در باطن افراد است آشکار شود و انسان های مؤمن و با اخلاص که شایسته برپایی عدالت مطلق در پهنه گیتی هستند تربیت و مهیا گردند. [1]

بر اساس آنچه گذشت روشن شد که سید محمد صدر بر این باور است که در آغاز آفرینش انسان به مسأله حکومت عدل جهانی توجه شده است و بر اساس تدبیر الهی همه انبیاء در مسیر مهیا کردن مقدمات این هدف گام برداشته اند و آنچه در نهایت شکل می گیرد حاصل تلاش های متراکمی است که در طول تاریخ توسط انبیاء و اولیا انجام پذیرفته است و این همان مطلبی است که ما در صدد اثبات آن بودیم.

پی نوشت:
1-صدر، 1425 : 201 - 232 با تلخیص
نویسنده نصرت الله آیتی
نقش انبیاء در تشکیل حکومت عدل جهانی براساس دیدگاه سیدمحمد صدر


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته