حضرت مهدی (عج) در منابع اهل سنت
انبوه رواياتي که در منابع و کتاب هاي اهل سنت پيرامون امامان دوازده گانه وارد شده است از نظر اجمال و تفصيل گوناگون است.
برخي از آنها تنها از شمار امامان نور، بدون بيان نام و نسب آنان سخن دارد. و برخي ديگر آنان را با نام و نسب و شمار معرفي ميکند. برخي سربسته از حضرت مهدي عليه السلام سخن ميگويد. و برخي صراحت دارند که آن حضرت، دوازدهمين امام نور است. با اين بيان، برخي از روايات، روشنگر برخي ديگر است.
نمونه هايي از روايات
الف: دسته اول:
دسته نخست رواياتي است که از امامان نور عليه السلام به طور کلي و سربسته، پيام دارد، براي نمونه:
1- پيامبر گرامي مي فرمود:
«يکون لهذه الامة اثنا عشر خليفة.» براي اين امت، دوازده امام و پيشوا خواهد بود.
اين روايت را هم، امام «احمد بن حنبل» در مسند خويش از 34 طريق روايت کرده است و هم «مسلم» از علماي مورد قبول اهل سنت در «صحيح» خود آورده است. [1]
و نيز آورده اند که فرمود:
«يکون اثنا عشر أميرا، فقال کلمة لم أسمعها فقال أبي: انه قال: کلهم من قريش» [2] اين امت دوازده امام خواهد داشت... و همگي آنان از قريش اند.
اين روايت را منابع و مصادر ذيل آورده اند:
1- «صحيح بخاري» جلد 4، صفحه 146.
2- «صحيح ترمذي» جلد 2، صفحه 35.
3- «مسند امام احمد بن حنبل» جلد 5، صفحه 90.
4- «تيسير الوصول الي جامع الاصول» جلد 2.
5- «منتخب کنز العمال»
6- «تاريخ بغداد» جلد 14، صفحه 353.
7- «تاريخ الخلفاء» صفحه 7.
8- «ينابيع الموده» صفحه 444.
9- «المستدرک علي الصحيحين» جلد 2، صفحه 2501. [3]
در منابع فوق، اين روايت از امام حسن عليه السلام، «عبدالله بن مسعود»، «انس بن مالک»، «عمر» و... روايت شده است و يادآوري ميگردد که نويسندگان اين منابع، همگي از ائمه و علماي مورد اعتماد اهل سنت هستند.
ب: دسته دوم:
دسته دوم از روايات، برخلاف دسته نخست که سربسته بيانگر اين نکته بود که امامان پس از پيامبر، دوازده نفرند و همگي از قريش، اين دسته از روايات به طور روشن و گويا به بيان مشخصات امامان دوازده گانه پرداخته و آنان را با نام و نشان معرفي ميکند.
براي نمونه:
1- قال رسول الله: «أنا سيد النبيين و علي بن أبيطالب سيد الوصيين و ان أصياني بعدي اثنا عشر، أولهم علي بن ابي طالب و آخرهم المهدي.» [4]
از پيامبر گرامي آورده اند که فرمود: «من سالار پيامبرانم و علي سالار جانشينان پيامبران و جانشينان من دوازده نفر مي باشند، نخستين آنها علي عليه السلام فرزند ابي طالب و آخرينشان فرزندم مهدي عليه السلام.»
«ان خلفائي و اوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي اثنا عشر: أولهم علي و آخرهم
ولدي المهدي، فينزل روح الله عيسي بن مريم، فيصلي خلف المهدي و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب.» [5]
جانشينان من و حجت هاي خدا بر بندگان پس از من، دوازده نفرند. نخستين آنها علي بن ابيطالب است و آخرينشان پسرم مهدي است. (پس از ظهور او) عيسي بن مريم از آسمان ها فرود آمده و به امامت او نماز مي گذارد و زمين و زمان به نور پروردگارش روشن مي گردد و حکومت مهر و عدل او، جهان را از شرق تا غرب زير پوشش مي گيرد.
3- و نيز از ابن عباس آورده اند که گفت: روزي مردي يهودي به نام «نعثل» آمد و به پيامبر گفت: «اي پيامآور خدا! از انديشه اي که در سينه دارم و در خاطرم خطور مي کند ميخواهم از شما بپرسم.»
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم فرمود: «بپرس.»
و او پرسيد تا رسيد به اين مطلب که گفت: «فأخبرني عن وصيک من هو؟»
يعني از جانشين خودت آگاهم ساز که او چه کسي است؟
چرا که پيامبري نيامده است جز اينکه جانشيني داشته است و جانشين پيامبر ما حضرت موسي «يوشع بن نون» است که خود موسي عليهالسلام او را معرفي کرد.
پيامبر گرامي در پاسخ او فرمود: «ان وصيي علي بن ابيطالب و بعده سبطاي الحسن و الحسين تتلوه تسعة ائمة من صلب الحسين.»
حقيقت اين است که جانشين بلافصل من علي بن ابي طالب است و پس از او فرزندانم حسن و حسين به ترتيب و پس از حسين، عليه السلام امامان نهگانه از نسل حسين خواهند بود که از پي هم خواهند آمد. مرد يهودي گفت: «نام بلند و جاودانه آنان را برايم بيان فرما.»
قال: «يا محمد فسمهم لي!»
آن حضرت فرمود: «اذا مضي الحسين فابنه علي، فاذا مضي علي فابنه محمد، فاذا مضي محمد فابنه جعفر، فاذا مضي جعفر فابنه موسي، فاذا مضي موسي، فابنه علي فاذا مضي علي فابنه محمد، فاذا مضي محمد فابنه علي، فاذا مضي علي فابنه الحسن فاذا مضي الحسن فابنه الحجة محمد المهدي، فهؤلاء اثنا عشر.» [6]
پس از شهادت حسين عليه السلام فرزندش علي و پس از او پسرش محمد و پس از او پسرش جعفر و پس از او پسرش موسي و پس از او پسرش علي و پس از او پسرش محمد و پس از او پسرش علي و پس از او پسرش حسن و پس از او فرزندش مهدي، اينان امامان دوازدهگانه مردم و جانشينان بحق من مي باشند.
پی نوشت:
1-مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 106، چاپ مصر، سال 1313 ه.وصحيح مسلم، ج 2،ص 119، کتاب الاماره، باب الناس تبع لقريش.
2- صحيح بخاري، کتاب الاحکام، چاپ مصر، 1320 ه. و مسند احمد، ج 5، ص 90.
3- و همچنين مراجعه شود به: تاريخ کبير بخاري، ج 1، ص 446، سنن ابوداود، ج 4، ص 106، معجم طبراني، ج 1، ص 474، اخبار اصفهان، ج 2، ص 167، سنن بيهقي، ج 8، ص 143، مصابيح بغوي، ج 4، ص 137، تهذيب تاريخ ابنعساکر، ج 1، ص 445، جامع الاصول جزري، ج 4، ص 439، فتن ابنکثير، ج 1، ص 117، فرائد السمطين، ج 2، ص 147، مقدمه تاريخ ابنخلدون، ص 258، مجمع الزوائد هيثمي، ج 5، ص 190، مطالب السؤول، ج 1، ص 13، خصائص کبري، ج 2، ص 114، جاممع صغير سيوطي، ج 2، ص 756، صواعق محرقه ابنحجر، 20.
منتخب الاثر، ص 1 تا 97 و معجم احاديث الامام المهدي، ج 2، ص 255 هر يک به نقل از دهها و صدها کتب سني وشيعه.
4- فرائد السمطين، ج 2، ص 213.
5- ينابيع الموده، ص 447.
6- ينابيع الموده، ص 441، و منتخب الاثر، ص 97.