26 سال زنده می مانی
مرجع عظیم الشأن شیخ حُر عاملی [متوفی 1104ه ق] صاحب کتاب وسائل الشیعه می گوید:
روز عید بود با جمعی از طلاب و مردان صالح در روستای مشغری نشسته بودیم، می گفتم: «ای کاش می دانستم که عید آینده کدام یک از ما زنده ایم و کدام یک از دنیا رفته ایم؟!»
یکی از حاضران به نام شیخ محمد که در درس و بحث ما شرکت می کرد با قاطعیت گفت: «من در عید آینده، و پس از آن تا 26 سال زنده هستم.»
او این سخن را به طور قاطع می گفت و معلوم بود که شوخی نمی کند.
به او گفتم: « تو علم غیب می دانی؟»
گفت: نه، سپس توضیح داد: «من گرفتار بیماری بسیار سخت شدم، در عالم خواب حضرت مهدی علیه السلام را دیدم به آن حضرت عرض کردم، من بیمار هستم و ترس آن دارم که در این بیماری بمیرم، ولی دستم از عمل نیک خالی است و آمادگی برای سفر آخرت ندارم.»
فرمودند: نترس، تو از این بیماری شفا می یابی، و 26 سال دیگر زنده می مانی.
سپس کاسه ای که در دست داشت، به من داد، شربتی که در آن بود، خوردم و همان دم شفا یافتم و برخواستم و نشستم و سلامتی خود را بازیافتم و یقین دارم که این خواب، خواب شیطانی نبود.
شیخ حُر عاملی می گوید: من وقتی این سخن را از او شنیدم تاریخش را یادداشت کردم که در سال 1043 هجری قمری بود، سال ها از این ماجرا گذشت تا اینکه در سال 1072 قمری به مشهد رفتم، و در سال آخر 1075 متوجه شدم که 26 سال به پایان رسیده است، با خود گفتم: اگر سخن آن مرد-شیخ محمد- صحیح باشد، می بایست او فوت کرده باشد، یکی دو ماه بیش نگذشت که نامه ای از برادرم به من رسید که در آن نوشته بود فلان شخص -شیخ محمد- از دنیا رفت، یعنی در همان وقت و سال بعد از 26 سال که امام زمان علیه السلام به او فرموده بودند.