شيخ صدوق در کتاب علل الشرايع از ابو حمزه ثمالي [1] روايت مي کند که گفت:
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام پرسيدم يابن رسول الله مگر شما ائمه همه قائم به حق نيستيد؟
فرمود: بلي، عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان قائم ناميده شده؟
فرمود: چون جدم امام حسين عليه السلام شهيد شد، فرشتگان به درگاه الهي ناليدند و گفتند: پروردگارا آيا قاتلين بهترين بندگانت، و زاده اشرف برگزيدگانت را به حال خود وا مي گذاري؟
خداوند به آنها وحي فرستاد که اي فرشتگان من آرام گيريد. به عزت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمان ها باشد. آنگاه پروردگار عالم امامان اولاد امام حسين عليه السلام را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور گشتند. يکي از آنها ايستاده بود و نماز مي گذارد. خداوند فرمود: بذلک القائم انتقم منهم يعني باين قائم از آنها انتقام مي گيرم.
و نيز در آن کتاب از جابر جعفي [2] روايت کرده که شخصي خدمت حضرت امام محمد باقر عليه السلام رسيد و من نيز حاضر بودم، عرض کرد:
اين يکصد درهم زکات من است آن را بگيريد و به مصرفش برسانيد.
امام فرمود: خودت آن را به همسايگان و يتيمان و فقيران و برادران مسلمانت تقسيم کن. زيرا وجوب سپردن زکات به شخص امام، موقعي است که قائم ما ظهور کند، و به طور مساوي تقسيم نمايد و در ميان بندگان نيک و بد خدا به عدل حکومت کند، هر کس از او پيروي کند اطاعت خدا کرده و آن کس که از فرمانش سر به پيچد از فرمان خدا سر پيچيده است. او را مهدي گويند، زيرا خداوند به امر پوشيده، هدايتش نموده او تورات حقيقي و ساير کتب آسماني را از غاري واقع در انطاکيه بيرون مي آورد، آنگاه با پيروان تورات طبق تورات و با اهل انجيل طبق انجيل و با اهل زبور طبق زبور و با مسلمانان مطابق قرآن حکومت مي کند. تمام اموال دنيا آنچه در دل زمين و روي آن است نزد او جمع شود، و او به مردم خواهد گفت: بيایيد و اموالي را که به خاطر آن به جان هم افتاده و رشته خويشاوندي خود را از هم گسستيد و خونريزي ها مي کرديد، و مرتکب محرمات الهي مي شديد از من بگيريد خداوند متعال مقامي به او مي دهد، که پيش از او به هيچکس نداده است.
سپس امام محمد باقر عليه السلام فرمود: پيغمبر فرمود: قائم مردي است هم نام من.
خداوند مرا در وجود او حفظ مي کند و او به سنت من عمل مي نمايد. زمين را پر از عدل و داد و نور گرداند، از آن پس که از ظلم و جور و زشتي پر شده باشد. (مولف) اينکه امام مي فرمايد با اهل تورات طبق تورات و.. حکومت مي کند با اخباري که بعداً نقل مي شود و مي گويد: فقط دين اسلام را از مردم مي پذيرد، منافات ندارد، زيرا در اينجا مقصود اينست که پيروان هر کيشي را با کتاب آسماني خودشان محاکمه مي کند. يا آنکه در آغاز ظهور امام پيش از بالا گرفتن کار او و تسلط وي بر جهان مي باشد. همچنين اينکه پيغمبر مي فرمايد: خداوند مرا در وجود او حفظ مي کند به اين معني است که خداوند حق و احترام مرا به او مي دهد و او را ياري و پشتيباني مي کند، به طوري که اهل جهان حقوق و احترام او را به خاطر جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله خواهند شناخت.
شيخ صدوق در کتاب معاني الاخبار روايت نموده که: سمي القائم قائما لانه يقوم بعد موت ذکره يعني: از اين جهت او را قائم، مي گويند که پس از فراموش شدن نامش قيام مي کند.
و در کمال الدين از صقر بن ابي دلف روايت کرده که گفت: از حضرت امام محمد تقي عليه السلام شنيدم که مي فرمود: امام بعد از من نامش علي است. امر او امر من و گفته او گفته من و پيروي او پيروي من است و امام بعد از او فرزندش حسن است. امر و گفته و پيروي او، امر و گفته و پيروي پدرش مي باشد. سپس حضرت ساکت شدند.
عرض کردم: يا ابن رسول الله امام بعد از حسن کيست؟ حضرت سخت گريست سپس فرمود: بعد از حسن، فرزندش قائم به حق و منتظر است. گفتم چرا او را قائم مي گويند؟ فرمود: زيرا بعد از آنکه نامش از خاطره ها فراموش شود و اکثر معتقدين به امامتش از دين خدا برگردند، قيام مي کند عرض کردم: چرا او را منتظر مي گويند؟ فرمود: لان له غيبه تکثر ايامها و يطول امدها فينظر خروجه المخلصون و ينکره المرتابون و يستهزي بذکره الجاحدون و يکثر فيها الوقاتون و يهلک فيه المستعجلون و ينجو فيه المسلمون يعني: زيرا وي براي مدتي طولاني غيبت مي نمايند و علاقمندان منتظر ظهورش خواهند بود و آنها که ترديد دارند انکار مي کنند و مخالفين، آن را به باد مسخره مي گيرند، کساني که وقت ظهور را تعيين مي کنند بسيار و آنان که در اين باره شتاب مي نمايند به هلاکت مي رسند و آنها که در مقام تسليم هستند رستگار مي شوند.
شيخ طوسي (ره) در کتاب غيبت از امام حسن عسکري عليه السلام روايت کرده که چون امام زمان عليه السلام متولد شده فرمود: ستمکاران مي خواستند مرا بکشند تا نسل من قطع شود، اکنون کجا هستند که قدرت خداوند را ببينند از اين رو امام آن مولود را مؤمل ناميد [3]
نيز در آن کتاب از ابوسعيد خراساني نقل مي کند که گفت: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم: آيا مهدي و قائم يکي است؟ فرمود: آري. عرض کردم: چرا او را مهدي مي گويند؟ فرمود: زيرا براي هر امر پوشيده اي راهنمایي شده است، و از اين جهت او را قائم مي گويند که در وقتي که مردم او را فراموش کنند او قيام به امر عظيمي مي کند.
در ارشاد مفيد از محمد بن عجلان از امام جعفر صادق عليه السلام روايت نموده که فرمود هنگامي که قائم عليه السلام قيام نمايد، مجدداً مردم را به اسلام دعوت مي کند و به احکام از دست رفته آن آشنا مي گرداند و چون از جانب خداوند به امور گم شده راهنمایي مي شود، او را مهدي مي گويند و به لحاظ اينکه به طرفداري حق قيام مي نمايد قائم مي نامند.
فرات بن ابراهيم کوفي در تفسير خود از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده که آن حضرت در تفسير آيه شريفه: و من قتل مظلوماً فرمود: او حسين بن علي عليه السلام است و بقيه آيه فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل انه کان منصوراً مقصود امام زمان است که نامش در آيه منصور مي باشد چنانکه خداوند احمد و محمد را محمود و عيسي را مسيح خوانده است.
پی نوشت:
1-ابوحمزه ي ثمالي متوفي بسال 150 هجري مرد عالي قدري است که حضرت صادق (ع) به ابوبصير فرمود: هر گاه نزد ابوحمزه برگشتي سلام مرا به او برسان... و امام رضا (ع) فرمود: ابوحمزه در زمان خود هم چون سلمان فارسي بود. زيرا وي خدمتگذاري چهار تن از ما ائمه را نموده و آنها: علي بن الحسين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و مدتي از عصر موسي بن جعفر دعاي معروف بابوحمزه منسوب به اوست که از امام چهارم روايت کرده است.
2-جابربن يزيد جعفي از شاگردان مشهور امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام است. وي تنها از حضرت باقر (ع) هفتاد هزار روايت از حفظ داشته است. جابر مي گويد: به حضرت باقر (ع) عرض کردم: قربانت گردم! اين همه احاديث که به من تعليم فرموده اي، هم چون بار سنگيني است که بر دوش دارم، زيرا نمي توانم به کسي بگويم، گاهي چنان در سينه ام جوش مي زند که مي خواهم ديوانه شوم! حضرت فرمود: هر گاه چنين شود، برو به بيابان و گودي درست کن و سر در آن فرو بر و بگو: حديث کرد مرا محمد بن علي به چنين و چنان!!.
3-مؤمل: منتظر، و آرزو برآورده شده.